نمی دونم چرا شماها اینقدر از ادبیات روسی خوشتون میاد. ای کمونیست های بدجنس
من که هیچوقت کتابی رو نیمه کاره رها نمی کنم کتاب مادر ماکسیم گورکی رو که از توی انباری پیدا کرده بودم شروع کردم به خوندن و توش اینقدر شعار میدادن و هی طبقه کارگر و شورش و پرولتاریا و از این جور مزخرفات که کتاب رو انداختم دور. بعدها دوباره رفتم سراغ ادبیات روس و این دفعه آثار داستایوسکی که باز هم خوشم نیومد. کلاً ادبیات روسیه همش درباره مظلومیت گداها و بدبخت بیچاره هاست و یه جور حس مزخرفی به آدم میده برای من که خیلی خسته کننده ست. ادبیات فرانسه رو ترجیح میدم.
به نظرم خوب بود یه تاپیکی هم درباره کتاب هایی که نباید خوند زده میشد.
به هر حال من این کتابها رو دوست دارم :
1 - بیگانه - آلبر کامو
(رمانی درباره راستی و درستی و مرگ باورهای انسانی. وقتی این کتاب رو می خوندم در سطر به سطر داستان با قهرمان داستان همذات پنداری می کردم. این رمان زندگی من رو متحول کرد)
2 - بینوایان - ویکتور هوگو ( شاهکار ادبیات رمانتیک )
3 - سنگ صبور - صادق چوبک
( مجموعه ای از حوادث واقعی ایران که با چیره دستی بصورت رمانی سترگ در آمده. این کتاب از دید منتقدان جزو 10 رمان برتر ادبیات ایران محسوب میشه. فکر نمی کنم کسی از خوندن این رمان پشیمون شده باشه )
4 - ناطور دشت - سلینجر ( این که دیگه معرف حضورتون هست )
5 - جاده تنباکو - ارسکین کالدول ( رمان بسیار گیرا و جذابی هست اگه بتونین گیر بیارین چون دیگه منتشر نمیشه)
6 - سیاحتنامه ابراهیم بیک - زین العابدین مراغه ای
( زمان قاجار یه ایرانی که تو مصر زندگی می کرد و از اوضاع ایران خبر نداشت تصمیم می گیره بره ایران و به خیال خودش ابهت و سرافرازی مملکت خودش رو از نزدیک ببینه و لذت ببره. بعد میاد ایران و می بینه ملت عمیقاً دارن تو گوه غلت می خورن. همینطور سفرنامه خودش رو با اشک و اندوه می نویسه و اوضاع ایران رو حکایت می کنه تا اینکه دیوانه میشه و دق میکنه )
7 - سفر به گمسک - فریتس اورتمان
( کتابی که من خوندم مجموعه داستانی بود با ترجمه خانم ماریا ناصر. داستان قشنگیه و نمایشنامه اون هم بارها در ایران اجرا شده )
8 - ری بلاس - ویکتور هوگو ( یکی از کارهای رمانتیک هوگو که اشک آدمو در میاره )
9 - سقوط 79 - پل امیل اردمن
10 - در انتظار گودو - ساموئل بکت