09-09-2013, 03:20 PM
Dariush نوشته: امروز فلسفه از آن شکلاش که در پیِ شناختِ ناشناختهها باشد، خارج شده و دیگر فیلسوفی را نمییابید که به شما در موردِ کائنات و ریزذرهها بخواهد داده بدهد. من تعریفِ سامانِ گرامی را با قدری دگرگونی میپذیرم: فلسفه نوعی اندیشیدنِ روشمند است که در آن کوششِ شخصِ اندیشهگر بر این است که نخست پرسشهایی شفاف و درست بسازد، سپس آنها را با پرداختن به تمامِ جنبههای اساسیِِشان و با دوریجویی از آفاتِ درستاندیشی پاسخ بگوید و همینطور تا حل کاملِ مساله پیش رود. بنابراین فلسفه تنها شناخت نیست، بلکه همین که شما بتوانید درست پرسیدن را بیاموزید و توانایی نگرشِ عالمانه به مسائل را داشته باشید، اولین و مهمترین گام را برای فلسفیدن برداشتهاید. در مواقع، همانطور که پیشتر هم گفتهام، ارزشِ اصلیِ فلسفه از نگاهِ من همان هنرِ پرسیدن است. پرسشهایی که شما در فلسفه مییابید هرگز جایی نمیبینید: هستی، اخلاق، مرگ، وجود، معنا، نیستی... تمام اینها مسائلی فلسفی هستند. از سویی دیگر وجودِ اشتراک میانِ اموری که هم در فلسفه و هم در علوم مطرح هستند، بیاعتباریِ نگرشِ فلسفی را الزاما نمیرساند. نگاه کنید به آنچه ویتگنشتاین پیرامون زبان و منطق گفته و پرداخته، که علارغمِ جداییِ زبان و منطق از حوزهی فلسفه و تبدیل شدنِ هردویِ آنها به یک علمِ مستقل، همچنان معتبر، اصیل، درخشان و ناب است!
منافاتی ندارد. شما هر کتاب فلسفه رو باز کنید میبینید که با چند پرسش شروع میشه. یا هر فصل از اون با چند پرسش اساسی شروع میشه. مهم اینه که بدونیم چه پرسشی فلسفی است و چه پرسشی علمی ست. مثلن "آیا رنگ وجود دارد؟" فلسفی است یا علمی؟ خود همین پرسش اخیر چی؟ پس میبینید که شیفت دادن موضوع به "پرسش" چیزی رو واقعن حل نمیکنه.
Dariush نوشته: از دامانِ همین اندیشیدنِ روشمند است که علومی چون منطق متولد و پرورش یافتهاند. پس اگر میگویند فلسفه مادرِ علوم است، بیراه نیست
در این جستار مشخص نیست هنوز که آیا منطق علم است یا چیز دیگر. ضمنن شنیده بودیم که منطق مادر علوم ست نه فلسفه!
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی