09-02-2013, 12:36 PM
Rationalist نوشته: من که بیان نمونه ای، برای توصیفتان ندیدم!
پس خود با بیان نمونه ای،یک قیاس منطقی ساده را نمایان می سازم تا ابهام موجود در نگرش شما برطرف گردد.
اصل بدیهی عقلی: x=x
ورودی: x=3
حکم عقل: x=x ===> همواره درست.
.
.
.
ورودی: x=n
حکم عقل: x=x ===> همواره درست.
undead_knight نوشته: نه دیگه ابطال پذیر نیست، چرا؟چون ما میدونیم که که چنین چیزی از لحاظ منطقی غیر ممکنه، در واقع اگر خبوایم تعریف پوچش پذیری رو اینقدر گسترده کنیم که چیزهای "بدیهی" هم پوچش پذیر محسوب بشند اون وقت دیگه چیزی به نام پوچش ناپذیری نداریم:)
استدلال زیر رو در نظر بگیرید:
- جانداران فانی اند.
- انسان جاندار است.
-> انسان فانی است.
این استدلال قیاسی منطقی هست. ولی بنا به گفته آندد گرامی باید به دلیل منطقی بودنش ابطال ناپذیر باشه. در حالیکه ابطالش تنها و تنها نیازمند اثبات وجود یک انسان غیرفانی ست.
Rationalist نوشته: دیدگاه های شما همه بر پایه تجربه گرایی شکل گرفته اند؛ و از این رو درک درستی از مفهوم بدیهی عقلی ندارید!
بدیهیات عقلی با آنچه شما "بدیهی" توصیف می کنید؛ متفاوت اند.
من ادعا نمیکنم دیدگاهم صحیح هست. بنابر این خواهش میکنم بحث کنید و برایم استدلال کنید این موضوع رو.
ضمن اینکه فکر نمیکنم یک تجربه گرای صرف قبول داشته باشه که "فرض وجود ایکسی نابرابر با خودش" فرضی ممکن و مجاز باشه!
Rationalist نوشته: در ضمن؛ هنوز به این پاسخ نداده اید.
اگر منظورتون نقل زیر است:
Rationalist نوشته: اگر مقصود از "فکر" همان مفهوم کلی و عام آن باشد(به گونه ای که بنیادی ترین ادراک، یعنی خودآگاهی هم نوعی فکر باشد؛ پس "فکر" را مفهومی بدیهی درنظر می گیریم و نیازی به تعریف آن نیست. ولی اگر مقصودتان(برداشتتان از تعریف راسل) چیز دیگری بوده؛ آری لازم است "فکر کردن"
را هم تعریف و توصیف نمایید.
بله منظور من (گمان میکنم منظور راسل هم همین باشه) از فکر همان ویژگی و توانایی نخستین و بنیادین هست. نه سیستم پیچیده و دارای ترتیب و نظام علمی_ فکر یا فکرِ علمی یا مشابه آن. همان منظور دکارت از اندیشیدن و نتیجه گیری به بودن.
Rationalist نوشته: براستی که این مطالبتان مرا به یاد روزگاران گذشته در گفتگو با اندک دوستانم پیرامون تجربه گرایی و عقل گرایی انداخت!
ممکنه اگه اشکالی نداره بفرمایید آی دی شما در گفتگو چه بوده؟
من یک دوستی داشتم در اونجا که مانند شما خیلی خوب و فیلسوفانه بحث ها رو پیش میبرد. اگرچه اغلب با او در اصطکاک بودم ولی خیلی ازش یاد گرفتم و خیلی بهم سرنخ داد.
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی