04-14-2013, 11:38 PM
روزی نقی نزد ریچارد بن داوکینز رفت و فرمود: "ای ریچارد هتاک! تو که خدا رو انکار می کنی. چرا من نباید علم را انکار کنم؟؟ چرا اصلا علم باید درست باشد اما مذهب غلط؟ چگونه علم را توجیه می کنی؟"
ریچارد: "علم درسته چون علم جواب می ده! اگه با علم دارو بسازی، بیماری رو درمان می کنه. اگه با علم هواپیما بسازی پرواز می کنه. اصلا چطوره که شما مسلمونا هر وقت مریض می شین میایین کشور ما از دارو و درمان ما استفاده می کنید؛ هر وقت می خواید سفر کنید با هواپیما میاین کشور ما تفریح می کنین؛ اما زبونتون برضد علم درازه؟؟"
نقی : "ببین ریچارد باز تو به اسلام و خدای ما توهین کردی." سپس او را دو نیم کرد و فرمود: "حالا خدا و روز قیامت رو دیدی؟"
ریچارد: "علم درسته چون علم جواب می ده! اگه با علم دارو بسازی، بیماری رو درمان می کنه. اگه با علم هواپیما بسازی پرواز می کنه. اصلا چطوره که شما مسلمونا هر وقت مریض می شین میایین کشور ما از دارو و درمان ما استفاده می کنید؛ هر وقت می خواید سفر کنید با هواپیما میاین کشور ما تفریح می کنین؛ اما زبونتون برضد علم درازه؟؟"
نقی : "ببین ریچارد باز تو به اسلام و خدای ما توهین کردی." سپس او را دو نیم کرد و فرمود: "حالا خدا و روز قیامت رو دیدی؟"
یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!
"فریدون فرخزاد"