11-26-2012, 01:40 AM
شب اولین ازدواج امام نقی، پدرش تقی یک شمشیر به او هدیه کرد و گفت: پسرم! اگر زنت باکره بود، شمشیر را از خیمه بیرون بیانداز و اگر باکره نبود، سر زنت را.
شب اول، نقی شمشیر را از خیمه بیرون انداخت و شب دوم هم سر زنش را !
-------------------------------------------------------------------------
روزی ابن ملجم به مسجد آمد و خواست ضربتی بر سر نقی با شمشیر بزند
نقی با توجه به استفاده به موقع ازعلم لدنیش جا خالی داد و جان سالم به در برد .ابن ملجم ازخود پرسید چطور علی ابن طالبی سیستم لدنیش کار نمیکرد ولی این ملعون کار می کند ؟ آنگاه نقی که در حال نماز بود لبخندی زد و از جبریل به خاطر آخرین مدل فناوری لدنی تشکر کرد .
نقی و عصر ارتباطات
شب اول، نقی شمشیر را از خیمه بیرون انداخت و شب دوم هم سر زنش را !
-------------------------------------------------------------------------
روزی ابن ملجم به مسجد آمد و خواست ضربتی بر سر نقی با شمشیر بزند
نقی با توجه به استفاده به موقع ازعلم لدنیش جا خالی داد و جان سالم به در برد .ابن ملجم ازخود پرسید چطور علی ابن طالبی سیستم لدنیش کار نمیکرد ولی این ملعون کار می کند ؟ آنگاه نقی که در حال نماز بود لبخندی زد و از جبریل به خاطر آخرین مدل فناوری لدنی تشکر کرد .
نقی و عصر ارتباطات
یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!
"فریدون فرخزاد"