03-19-2014, 09:59 PM
خبری که امروز اعلام شد به نتایج گروهی از دانشمندان مربوط بود که با کمک رصدخانهای به نام (Background Imaging of Cosmic Extragalactic Polarization) که در قطب جنوب مستقر است منطقهای با قطر 10 درجه از آسمان (20 برابر قرص کامل ماه) را درجستجوی نشانههایی از این امواج زیر نظر گرفته بودند. نشانهای که آنها به دنبالش بودن نوعی قطبیدگی خاص در بین امواج تابش پسزمینه کیهان است. تابش پسزمینه کیهان درواقع تابشی رادیویی است که باقی مانده انفجار بزرگ و به نوعی پژواک آن به شمار میرود. این امواج الکترومغناطیسی تحت تاثیر امواج گرانشی دچار قطبیدگی ویژه و خاصی میشوند. البته نور (و امواج الکترومغناطیسی) را میتوان به روشهای مختلف پولاریزه یا قطبیده کرد اما امواج گرانشی که به دوران تورمی مربوط میشوند، انتظار میرفت نوع خاصی از قطبیدگی را در این تابش ایجاد کند (B-mode polarization) که به نوعی اثر انگشت دوران تورمی عالم باشد و این دقیقا همان چیزی است که امروز اعلام شد دانشمندان موفق به ثبت آن شدهاند.
حالا سندی در دست داریم که میتوان با استناد به آن با اطمینان بیشتری از صحت مدل تورمی حرف زد؛ اما این همه داستان نیست. حالا درک بهتری از ابتدای عالم، در نخستین لحظات آن و مسیری که طی کرده است در اختیار داریم. از طرف دیگر این یافته به نوعی تلاقی دو نظریه مهمی است که خیلی با هم سر سازگاری ندارند.
امواج گرانشی از یک سو از دل نسبیت بیرون میآیند و بخشی از مدل تورمی بر اساس نظریه کوانتومی است و این شاید برای اولین باری است که یافتهای این دو را تا این حد به هم نزدیکتر کرده است.
آیا این پایان داستان است؟ قطعا نه.
اولا در گام اول گروههای دیگر باید این یافتهها را بررسی و آزمایشهای دیگری ترتیب دهند. تازه فصل جدیدی آغاز شده است که می توانیم بر مبنای آن با رصد این امواج گرانشی از حال و روز نخستین لحظات عالم سر دربیاوریم. از سوی دیگر کار برروی نزدیک کردن نظریههای نسبیت و کوانتوم ادامه مییابد.
علم یک سوال مهم را پاسخ داد. اما این راه و رسم علم است که هر پاسخی سوال بیشتر ایجاد میکند.
امروز روز پرشکوهی برای علم بود. اما نه فقط به این دلیل که ما نشانهای از صحت مدل تورمی یافتیم بلکه باردیگر علم نشان داد چه ابزار قدرتمندی است و نشان داد اگر از آن درست استفاده شود چه قدرت بی نظیری را به دست میدهد. ما انسانهایی که در فرآیند تاریخ جهان نوقدمانی بیش به شمار نمیرویم به مدد روش علمی که چیزی در حدود 4 قرن سابقه دارد به نقطهای رسیدهایم که میتوانیم اسرار ابتدای عالم را رازگشایی کنیم.
شاید خبر امروز در میان انبوهی خبر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره گم شود. شاید بسیاری شانه بالا بیاندازند که به ما چه ربطی دارد که عالم در آن کسر کوچک آغازین جهان چه بلایی برسرش آمده است، اما اشتباه نکنید. این نمادی از آن چیزی است که ما را انسان میکند. ماجراجویانی که به کنجکاوی خود پر و بال میدهند و در راه ناشناختهها پیش میروند.
حالا سندی در دست داریم که میتوان با استناد به آن با اطمینان بیشتری از صحت مدل تورمی حرف زد؛ اما این همه داستان نیست. حالا درک بهتری از ابتدای عالم، در نخستین لحظات آن و مسیری که طی کرده است در اختیار داریم. از طرف دیگر این یافته به نوعی تلاقی دو نظریه مهمی است که خیلی با هم سر سازگاری ندارند.
امواج گرانشی از یک سو از دل نسبیت بیرون میآیند و بخشی از مدل تورمی بر اساس نظریه کوانتومی است و این شاید برای اولین باری است که یافتهای این دو را تا این حد به هم نزدیکتر کرده است.
آیا این پایان داستان است؟ قطعا نه.
اولا در گام اول گروههای دیگر باید این یافتهها را بررسی و آزمایشهای دیگری ترتیب دهند. تازه فصل جدیدی آغاز شده است که می توانیم بر مبنای آن با رصد این امواج گرانشی از حال و روز نخستین لحظات عالم سر دربیاوریم. از سوی دیگر کار برروی نزدیک کردن نظریههای نسبیت و کوانتوم ادامه مییابد.
علم یک سوال مهم را پاسخ داد. اما این راه و رسم علم است که هر پاسخی سوال بیشتر ایجاد میکند.
امروز روز پرشکوهی برای علم بود. اما نه فقط به این دلیل که ما نشانهای از صحت مدل تورمی یافتیم بلکه باردیگر علم نشان داد چه ابزار قدرتمندی است و نشان داد اگر از آن درست استفاده شود چه قدرت بی نظیری را به دست میدهد. ما انسانهایی که در فرآیند تاریخ جهان نوقدمانی بیش به شمار نمیرویم به مدد روش علمی که چیزی در حدود 4 قرن سابقه دارد به نقطهای رسیدهایم که میتوانیم اسرار ابتدای عالم را رازگشایی کنیم.
شاید خبر امروز در میان انبوهی خبر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره گم شود. شاید بسیاری شانه بالا بیاندازند که به ما چه ربطی دارد که عالم در آن کسر کوچک آغازین جهان چه بلایی برسرش آمده است، اما اشتباه نکنید. این نمادی از آن چیزی است که ما را انسان میکند. ماجراجویانی که به کنجکاوی خود پر و بال میدهند و در راه ناشناختهها پیش میروند.
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني