Dariush نوشته: شما ایرانبانو جان ید تولایی در دگراندنِ سخنِ دیگران و انواع مغلطهها دارید.
ممنون:))
اما فکر میکنم مشکلم در رساندن منظورم است و دیگران دچار کژ فهمی میشوند!
Dariush نوشته: 1.شاخههای مختلفِ علوم آنچنان زیاد هست که چه زن و چه مرد بتواند در آن خودی نشان دهد.
باید ببخشید اما تصحیح میکنم.شاخه های علوم رفته رفته زیاد شده اند.
و هم اکنون هم زنان و مردان بیشماری هستند که در جایگاه های مختلف مشغول بررسی علوم هستند.
Dariush نوشته: 2. شما در تمامِ تاریخ دوهزار سالِ پیش بگردید و به اندازهی یک کتابِ تاریخ ریاضیات که در آن از ریاضیدانانِ بزرگ نام برده شده، زنانی را از هر علم و دانشی که خواستید بیابید.ما از همهی سخنانِ خود برمیگردیم.
متوجه نشدم !یعنی نام ببرم؟یا منظورتان این است که زنی وجود نداشته!
Dariush نوشته: 3.کسی اینجا نگفته زنان از لحاظِ هوش از مردان ضعیف ترند بلکه حداقل من میگویم که زنان خودشان نخواستهاند به دنبال علم و دانش بروند و اگر میخواستند میتوانستند با آنها همپا باشند.
خوب این نقطه ی بحث من و شما.
من هم میگویم کم اند.حتی خودم به عنوان یک زن از اینکه زنان را در عرصه های مختلف علمی و اجتماعی فعال نمیبینم آزرده ام.حتی گاهی وقتی نحوه ی اندیشیدن بعضی زنان را میبینم و در مقاپیسه با مردان قرار میدهم متعجب میشوم.
اما اختلاف من با شما این است.زنان به مرور به این ((نخواستن)) رسیده اند.در واقع با این روش که شاید شما از آن به عنوان انگلی یاد میکنید خو گرفته اند.اما این مسئله خواست ذاتی آنان نبوده.بلکه چون وظایف و نحوه ی زندگی به آنان دیکته شده(آنهم با ابزارهای قدرت که میتواند هر چیزی باشد از مذهب و سنت و فرهنگ و سیاست ) به مرور به این روش از زندگی و ابعاد آن چیره شده اند.
فرض کنید عده ای را از خانه شان دور میکنیم و به یک جزیره ی جدید میبریمشان.نه تنها روشهای زندگی در آن جزیره را خواهند آموخت که به نسل بعد از خود هم همین را انتقال خواهند داد.
پس مشکل زنانگی زنان نیست.بلکه مشکل تربیت-آموزش-فرهنگ زندگیست.جهان سوم و اول هم ندارد.اینجا از آنجا به مراتب بدتر است.اما آنجا هم مشکلات خاص خود را دارد.
Dariush نوشته: 4.لیستِ کسانی که دانشمند بودهاند،مخترع بودهاند، کاشف بودهاند، منجم بودهاند،نویسنده بودهاند،تاریخنگار بودهاند، دانشمند نبوده اما به دانشمندان خدمت کردهاند، در راه گسترشِ علوم تلاش کردهاند، به نحوی در دستگاه علم و دانش بودهاند و... آنچنان زیاد هست که بتوان برپایه این آمارها به نتایجی دست یافت.
بله زیادند.اما نه در برابر جمعیت معمولی و عوام
من واقعا انتظار دارم این استدلال را نپذیرید و مبنای مقایسه تان این استدلال بی مابه نباشد!
اگر دستی در تاریخ داشته باشید خواهید دید که زنان چندان دست بازی در بیان نظراتشان نداشته اند.این یک توجیه نیست.
بلکه به آن معناست که
یکی از دلایل کم بودن تعداد نخبگان و مشاهیر زن به مرد این بوده که اصولا زنان امکان نشر علوم را نداشتند.
Dariush نوشته: 5.همانطور که میلاد گرامی هم گفت در زندگی روزمره هم چنین چیزهایی را میبینیم.مثلا در همین فروم شما در تالارهای جدی(فلسفی، دانشیک، هنری و...) بگردید ببینید چند درصد از جستارها را زنان تاسیس کرده یا در آنها فعال بودهاند.از نظرِ کمیت هم که 90 درصدِ کاربرانِ فعالِ سایت مرد هستند.در حالیکه شمارِ زنان و مردانِ هموندِ سایت برابر است.این یک نمونه است و در زندگی روزمره کم و بیش این قانون همیشه برقرار است.
من قبلا همک گفته ام.ملاک من فروم ها ی گفت و گو نیستند.
اما در همین فضاها بنگرید که حضور زنان خود به معنای علاقه ی آنان است.گرچه شاید حضوری فعال نداشته باشند اما بسیار دیده ایم که زیر پست تنکس زده اند و این به معنای این است که اهل تحقیق و مطالعه و تعمق اند.
اینکه چرا نمیتوانند از این تریبون آزاد استفاده کنند و یا چیزی اضافه کنند هم بحثی است که فکر میکنم نیاز دارد بیشتر بررسی شود.
یکی از دلایلش این است که نحوه ی اندیشه زنان با مردان متفاوت است.و مسلما بیان آن نیز متفاوت گونه خواهد شد.
شاید هر دو به یک نتیجه و یافته رسیده باشند اما در بیانش متفاوت عمل میکنند.
از آنجایی که انتقال و بیان اندیشه ی مردانه معیار محسوب میشود هر نوع غیر از آن انحراف از معیار است و ممکن است با تمسخر و نادیده انگاشته شدن رو به رو گردد.
این انتقاد به جاییست که زنان باید و باید و باید بدون در نظر گرفتن چنین مشکلی خواسته های خود را بیان کنند و به نشر عقاید و ایده های خود بپردازند اما این مستلزم آمادگی آنان و مساعدت مردان هم هست.
امیدوارم منظورم را در یافته باشید