نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پایه اخلاقیات چیست؟
#41

یکی از نتایج پیشرفت انسان در طول تاریخ به این دلیل بود که باید به این حد از انسانیت و رهایی از توحش می رسید که کار خوب را برای پاداش گرفتن انجام ندهد و از کار بد برای ترس از مجازات دست نکشد و این انسان که انسانیتش با انسانهای سده ها و هزاره های پیش از خود متفاوت بود کار خوب و بد را با اندیشه اش تشخیص می دهد.
حال اگر انسانی هنوز به آن اندازه از انسانیت و نوعدوستی نرسیده باشد که کار خوب را نه برای پاداش بلکه تنها برای خوب بودن انجام دهد و از کار بد نه برای عذاب بلکه برای تضاد با انسانیت دست بکشد آن انسان نباید عقاید دینی و مذهبی را کنار بگذارد.

بر من قلم قضا چو بی من رانند / پس نیک و بدش ز من چرا می دانند

دی بی من و امروز چو دی بی من و تو / فردا به چه حجتم به داور خوانند


[URL="http://kheradgeraee14.blogspot.com/"]
[/URL] هر چیز را با خرد خود بسنجید

به یاد رضا فاضلی

پاسخ
#42

مساله همينجاست جوينده، انساني که نوعدوستي برايش اهميتي ندارد و تمايل به انجام رفتارهاي ضد اخلاقي دارد بالاخره کارشو انجام ميده حتي اگر شديدا معتقد باشد. به اين اميد که راه توبه برايش باز است. تنها عامل بازدارنده براي چنين شخصي قانون مي باشد و ترس از کيفر قانوني. يعني ترس از عذاب جهنم اثر بسيار کمي دارد در جلوگيري از انجام گناه.
پاسخ
#43

از اعتراض‌های دوستان به سخنان من، به نظرم، پیداست که اصلاً منظور من را درک ننموده‌اند. موضوع اصلاً دریافت پاداش اخروی برای اعمال‌مان نیست. (اتفاقاً، در الهیات مسیحی، تأکید شده است که چنین روی‌کردی قطعاً به هلاکت روحانی می‌انجامد.) صحبت سر این است که آیا زندگی هریک از ما انسان‌ها، ذاتاً از سطح غرایض حیوانی بالاتر می‌تواند برود یا نه. دیدیم که در متریالیسم، برای ارزش حقیقی قائل شدن برای اساسی‌ترین و انسانی‌ترین رفتارها نیز (مانندِ وفاداری به همسر و شریک زندگی)، توجیه عقلانی‌یی وجود ندارد، و اگر یک متریالیستِ‌ واقعی چنان رفتار کند، در اصل از سنخی غیر از مثلاً یونجه خوردن یک الاغ نیست.

البته، من نمی‌گویم در حقیقت چنین نیست. شاید واقعاً، متریالیسم واقعیت داشته باشد. من تنها گفتم، در متریالیسم اخلاقیات، در اصل، در چنین سطحی قرار می‌گیرند. ادعایی بیش از این نکردم.

در آینده نیز تنها به پاسخ‌های غیرپوشالین و دارای محتوای معقول پاسخ خواهم داد.

[INDENT]آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آن‌ها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. (متی ۷ : ۶)

فرزندان این عصر در مناسبات خود با هم‌عصران خویش از فرزندان نور عاقل‌ترند. (لوقا ۱۶ : ۹)

(ترجمه‌یِ هزاره‌یِ نو)
[/INDENT]وب‌لاگِ من: پژوهش‌های شاه‌پور برنابا جوینده
پاسخ
#44

Jooyandeh نوشته: از اعتراض‌های دوستان به سخنان من، به نظرم، پیداست که اصلاً منظور من را درک ننموده‌اند. موضوع اصلاً دریافت پاداش اخروی برای اعمال‌مان نیست. (اتفاقاً، در الهیات مسیحی، تأکید شده است که چنین روی‌کردی قطعاً به هلاکت روحانی می‌انجامد.) صحبت سر این است که آیا زندگی هریک از ما انسان‌ها، ذاتاً از سطح غرایض حیوانی بالاتر می‌تواند برود یا نه. دیدیم که در متریالیسم، برای ارزش حقیقی قائل شدن برای اساسی‌ترین و انسانی‌ترین رفتارها نیز (مانندِ وفاداری به همسر و شریک زندگی)، توجیه عقلانی‌یی وجود ندارد، و اگر یک متریالیستِ‌ واقعی چنان رفتار کند، در اصل از سنخی غیر از مثلاً یونجه خوردن یک الاغ نیست.

البته، من نمی‌گویم در حقیقت چنین نیست. شاید واقعاً، متریالیسم واقعیت داشته باشد. من تنها گفتم، در متریالیسم اخلاقیات، در اصل، در چنین سطحی قرار می‌گیرند. ادعایی بیش از این نکردم.

در آینده نیز تنها به پاسخ‌های غیرپوشالین و دارای محتوای معقول پاسخ خواهم داد.

پابرهنه میان ِ گفتگوی ِ شما پریدنم را خواهید بخشید، تازه عضوم و هیجان زده از این همه گفتگوی ِ آدرنالین ساز. وانگهی پیرامون ِ نوشته های شما نکاتی به دیدم رسید که حیفم آمد نگویم.

1. اولین نکته اینست که پذیرش هر اصل ِ اخلاقی نیازمند نوعی پیشفرض ِ ذهنی از نیکی/پلیدی و یا خوبی/بدی است. پذیرش ِ هرنوع گزاره ی اخلاقی بدون ِ درکی از ضمینه ی ِ آن میسر نخواهد بود. هنگامیکه شما گزاره ی ِ اخلاقی ِ موعظه شده توسط عیسی تحت «به کودکان محبت کنید» را می شنوید، بی تردید پیشتر درکی از مسئله دارید که از همسنجی ِ آن درک با این گزاره، درستی/نادرستی ِ آن را مورد سنجش قرار می دهید. «این» است آن پایه ی ِ اخلاقیات، که حتی گزاره های اخلاقی ِ مذهب نیز با آن سنجیده می شوند.. معیاری که با آن مسحیت را به اسلام ترجیح می دهید. «چیزی» از قبل در شما شکل گرفته که بر مبنای ِ آن تشخیص می دهید «می توانید زنان خود را کتک بزنید» بر «به همسران خود نیکی بکنید» برتر است. این سنگ ِ ترازوی ِ بیرونی را پیش از آنکه مذهب خود را انتخاب بکنید، تعریف، درک و قبول کرده اید، و مذهب خود را نیز برمبنای هماهنگی با آن برمی گزینید.(استثنا: اشخاصی که مذهب ارثی ِ خود را بطور کامل پذیرفته اند، مثل اعضای القاعده و یا طالبان!). پس اخلاقیات ِ مذهبی ِ شما چیزی فراتر از والایش ِ اخلاقیات ِ مورد پسند خودتان نخواهد بود. یک متریالیست، خوب، اینهمه دردسر و ریاکاری را لازم نمی بیند.

2. شما چنان از «حقیقت» صحبت می کنید که گویی برپا داشتن ِ آن از جمله موارد ِ مذکور در شرح وظایف ِ متریالیسم است، و تفاوت آن با «واقعیت» را نادیده می گیرید. حقیقت(=گزاره ای ثابت که به آن ایمان داریم)مفهومی یکسره مذهبی است. متریالیسم مدعی ِ شرح ِ امور به نحوی است که هستند، توصیف ِ امور ِ واقع به دقیق ترین شکل(=واقعیت). ذهن ِ تربیت شده تحت ِ متریالیسم می داند «ایمان آوردن» به هر مفهومی عملی بلاهت آمیز خواهد بود، زیرا درک ِ ما از «همه چیز» دائما در حال تغییر، تدقیق و یا جابجایی است. پس در جایی که مذهب صحبت از گزاره هایِ ثابت ِ فراتر از زمان و مکان می کند، متریالیسم مدعی ِ ارائه دقیق ترین توصیف ِ موجود از عینیات است. مذهب می آموزد که «گزاره های مطروحه از ازل تا ابد معتبرند و هرگز باطل نخواهند شد»، متریالیسم می گوید «یکی از اصول ملزوم برای شناخته شدن تئوری علمی به عنوان اصل علمی، ابطال پذیری ِ آن است». پس «حقیقت» در آن مفهوم مذهبی، اعتبار و معنایی در این گفتگو ندارد. متریالیست می داند که انسان درکی محدود، خطاپذیر و نادقیق دارد، و نیز می داند که این تنها ابزار موجود برای شناخت نزد انسان است. پس متریالیسم(در مقابل مذهب)انتخاب می کند تا توضیح ِ آزمایش شده، توصیف شده، قابل اثبات و تعریف ِ «تکامل» را در برابر صحبتهایی که در کتابی قدیمی پیرامون شش زور آفرینش آمده اند بپذیرد، زیرا با عقل سلیم هماهنگی ِ بهتری دارد.
پاسخ
#45

جوينده،شما اينو قبول نميکني که يک ماترياليست تنها به صرف اينکه رفتار اخلاقيش باعث احساس لذت ميشه براش اخلاقي زندگي کنه. ميگيد که منطقي نيست. براي يک ديندار اگه ترس از پاداش و عذاب اخروي نيست پس چه عاملي براي رفتارهاي اخلاقيش وجود داره؟ يه دليل منطقي بيار.
پاسخ
#46

Jooyandeh نوشته: دیدیم که در متریالیسم، برای ارزش حقیقی قائل شدن برای اساسی‌ترین و انسانی‌ترین رفتارها نیز (مانندِ وفاداری به همسر و شریک زندگی)، توجیه عقلانی‌یی وجود ندارد، و اگر یک متریالیستِ‌ واقعی چنان رفتار کند، در اصل از سنخی غیر از مثلاً یونجه خوردن یک الاغ نیست.

ندیدیم. شما هنوز نتونستید این سخن خودتون رو اثبات کنید. توجیه عقلانی اصولن در اخلاق معنی دار نمیشه اگر همون حرف هایی رو که من درباره ژنتیک (به قول شما مغلطه) زدم.

[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]
خردگرایی و ایمان ستیزی
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
آخرین ارسال توسط sonixax
05-04-2013, 11:51 PM

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان