01-17-2011, 04:08 PM
Ouroboros نوشته: 1. شما گفتید : « ولی در ایران ... عامه مردم که اتفاقن نفهم و بعضن کم شعور و بی شعور هم هستند تمام امور را در دست گرفته اند ». این یعنی، الف: مردم در ج.ا قدرت را در اختیار دارند. ب: من با این مسئله مخالفم. ج: بجای مردم آنها که من نخبه می دانمشان باید قدرت را در اختیار بگیرند. معنای ِ دیگری از سخن برنمی آید.
منظور افرادی از قشر عامه بود ، که توضیح هم داده شد .
Ouroboros نوشته: 2. جمهوری اسلامی نه با «حمایت» عامه ی ِ مردم بلکه با «سرکوب» آنها توانست رقبای ِ سیاسی ِ خود را از میدان به در بکند. آنچه باعث ِ پشتیبانی ِ مردم از آن سرکوبها شد، اولا مورد تجاوز قرار گرفتن ِ کشور از سوی ِ یک دولت بیگانه بود، و ثانیا فقدان ِ بصیرت و عملکرد ِ بلاهت آمیز آن «رقبای ِ سیاسی». مجاهدین به مبارزه مسلحانه روی آوردند، باقی ِ چپگرایان تا آخرین لحظه نتوانستند سیطره ی ِ روزافزون ِ مرتجعین مذهبی به قدرت سیاسی در کشور را ببینند و ملیون هرگز نمی خواستند باور بکنند «آقایان» به قم نخواهند رفت و کار را بدست «کاردان» نخواهند سپرد. وقتی نخبگان ِ سیاسی ِ این مملکت هرگز نتوانستند آنچه بعدا رخ داد را پیشبینی بکنند محاکمه و نوشتن ِ آن وضع به پای ِ «مردم» بی انصافی ِ محض است.
این سخن شما بسیار به دور از حقیقت است ، چرا که اعدامهای مخالفین و سرکوبی که با پشتیبانی همین ملت صورت گرفت قبل از آغاز جنگ و تجاوز بیگانه به کشور بود .
ولی این قسمت سخنتان :
Ouroboros نوشته: ملیون هرگز نمی خواستند باور بکنند «آقایان» به قم نخواهند رفت و کار را بدست «کاردان» نخواهند سپرد.
تائید همان سخنان قبلی من است .
Ouroboros نوشته: 3. جمهوری ِ اسلامی دقیقا تحت ِ تعریف ِ سیستم ِ مورد علاقه ی ِ شما قرار می گیرد، حکومتی که نخبگان(در این مورد نخبگان ِ مذهبی)، مردم را به سوی آنچه خودشان «تعالی» می دانند رهنمود می شوند و برای «نظر» آنها ارزشی قائل نیستند. تنها تفاوت ِ شما با آنها روشمندی و اهدافتان است.
با این برداشت شما از تعریف من ، آمریکا ، آلمان ، انگلستان ، ژاپن ، فرانسه و بسیاری دیگر از کشور ها هم مانند جمهوری اسلامی تعریف میشوند ! چرا که هیچ کشوری افراد نا آگاه و غیر نخبه را برای کنترل کشور و رقابت با سیاستمداران بسیار بسیار نخبه انتخاب نمیکنند و همه مملکت را به دست آنها نمیسپارند - ما این کار را کردیم و نتیجه اش را هم داریم میبینیم .
Ouroboros نوشته: 4. جنبش ِ سبز بی نظیرترین حرکت ِ جمعی ِ تاریخ ِ مردم ایران است، از آن تظاهرات ِ سکوت گرفته تا فقدان ِ رهبری و شخص محوری ِ آن. برای ِ اولین بار تمام مردم روی ِ یک خواسته ی ِ مشترک دربرابر ج.ا صف آرایی کرده اند و میزان ِ فلاکت حاکمیت در مقابل ِ آن بی سابقه است. از طرفداران خط امام تا بچه های انجمن اسلامی تا مردم ِ عادی ِ کوچه و خیابان بر سر ِ یک اصل توافق کرده اند : بازگرداندن ِ حق انتخاب به مردم. شما نمی توانید اینرا ببینید و تصور می کنید مردم فریب ِ یک اسلاموفاشیست ِ بازنشسته را خورده اند، در حالی که از فردای ِ انتخابات جنبش از شخص و جناح و دسته بندی های سیاسی ِ متعارف در ایران به مراتب فراتر رفت. عکس العمل شما در برابر این حرکات ِ بی نظیر که حکومت را کاملا کیش و مات کرد نشان می دهد که از این مردم الاغ بسیار عقب ترید.
من درست عکس شما فکر میکنم ، جنبش سبز ماهرانه ترین ترفند حکومت در طی تمام سی سال حکومت ج.ا بود به صورتی که با تقلب در انتخابات و ایجاد هیجان بین مردم و کشاندن آنها به خیابانها و کشتارشون آنها را از نظر احساسی که در طول این مدت در وجودشان نهادینه شده بود خالی کرد و راه را برای اقدامات بعدی اش هموار ساخت طوری که وقتی امروز حرف از حذف سوبسید ها زده میشود و بلایایی هزاران بار بد تر از تقلب در انتخابات به سر مردم می آورند کسی حس و حال اعتراض و شلوغ کاری را ندارد - من این موضوع را همان موقع که جنبش سبز داشت میتازاند در گفتگو هم مطرح کردم و همانجا هشدار داده بودم که این مثلن جنبش یک برنامه ریزی سیاسی است که هدفش تخلیه پتانسیل اعتراضی مردم است تا در آینده مردم در مقابل حرکت های حکومت توان سخن گفتن نداشته باشند و تا به اینجای کار که پیشبینی من درست از آب در آمده ، به خصوص که حکومت یک بار تجربه ی این حرکت را داشت و دیده بود که وقتی اعتراضات گسترده ای در کشور صورت میگیرد و سرکوب میشود مردم برای مدت های زیادی به خانه هایشان میروند و اعتراضشان را فقط و فقط به صورت حرف های خاله زنکی در تاکسی و ... مطرح میکنند و تا دوباره از نظر احساسی به سر حد انفجار برسند چند سالی زمان برای جمهوری اسلامی وجود دارد .
البته این را هم باید گفت که جمهوری اسلامی این بار ریسک بسیار بزرگی کرده بود و ممکن بود دودمانش را بر باد دهد ولی با توجه به ابزار های کنترل جمعیت (کروبی ، موسوی ، رهنورد ، خاتمی) که در اختیار داشت حاضر به پذیرفتن این ریسک شد و توانست این موضوع را جمع کند و با استفاده از همان ابزارش توانست همه را بفرستد در منازلشان !
و همان طور که پیشتر برایتان بازگو کردم منظور از بیشعور بودن مردم ، بیشعوری سیاسی است نه اینکه یک مشت گوسفند بع بع کنان در حال چریدن در سرزمینی به نام ایران هستند ! و این حکومت به خوبی نشان داده که شعور سیاسی اش در حد همان الاغ و گوسفند است و شعور سیاسی مردمی که تحت تسلطشان زندگی میکنند از آنها کمتر که به را حتی فریب حرکت هایی را میخورند که تکلیفش از پیش روشن است و بازیچه افرادی میشوند که به راحتی رفتار و اهدافشان قابل پیشبینی است .
یکی از دلایلی که من در انتخابات شرکت نکردم این بود که چه من رای بدهم و چه ندهم رای من تاثیری در سرنوشت ایران ندارد و حکومت هر کسی را که دوست دارد بر مصدر قدرت مینشاند و به طور واضح به احمدی نژاد اشاره کرده بودم ولی جامعه بر این باور بود که نه خیر اگر تعداد رای دهندگان بیش از حد و میلیونی باشد حکومت تقلبی نخواهد کرد - دیدیم که کرد ، دیدیم چه شد و خواهیم دید چه میشود .
و تاسف بار تر آن است که پس از تمام این داستان ها همین مردم میگفتند اگر رای نمیدادیم هرگز جنبش سبزی نبود و نمیتوانستیم بگوییم رای من کو و حسابی از حکومت مشروعیت زدایی شد !
در صورتی که تحریم انتخابات مشروعیت زدایی بیشتری از این حکومت میکرد و کسی هم کشته نمیشد و مردم از نظر احساسی تخلیه نمیشدند و جنبشی که به صورت مقطعی متحد بود ولی با مزمن شدنش خودش تبدیل شده به یکی از بزرگترین نقاط اختلاف طوری که هر کسی بگوید جنبش سبز بد است اخی میشود و در درون همان جنبش هم توافق جمعی وجود ندارد و هر کسی ساز خودش را میزند . یعنی میزان اختلاف بیش از قبل در این حرکت مردم ایران دیده میشود و تازه بعد از این همه خون ریزی و کشت و کشتار و تثبیت قدرت حکومت و امتحان موفقیت آمیز روش های سرکوب حرف از اعتراض مدنی به میان آمده ، به قول معروف نوش دارو پس از مرگ سهراب .
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری