12-25-2012, 08:34 PM
Mehrbod نوشته: من هم گفتم چنین چیزی بسادگی آروینگرایی نیست، چون آروینیدن (تجربه کردن) نیاز به یک کالبد مادی و هستِش (existence) دارد، اگر نه که دیگر آروین نیست، وحی و الهام و ایناست.همه ی شناخت های فطری آیا حاصل از غریزه است؟؟
ولی آیا پس از زایش (متولد شدن) آیا در همه ما اصولی فطری نهادینه شده؟ آری. به آن میگویند "غریزه" و همه جانوران
ژنتیکی "غریزه" دارند که دربرگیرنده رهنمودها (directives)، رانهها (drives)، انگیزشها (motivations) و ... است.
یک نوزاد شیرخواره زمانیکه پستان را خودبهخود میمکد یک برنامه غریزی (سرشتین، درونی) را دنبال میکند. همین غریزهها
را در فرآیند اندیشیدن هم داریم و برخی چیزها را آسانتر میاندیشیم یا برایمان دریافتنیتر هستند تا چیزهای دیگر.
یکی از چیزهایی که غریزی نگرهپردازی (theorize) میشود که بیشتر ما آدمها داریم، گرایش به دین یا خداپرستی است.
پس دینداران میتوانند برای نمونه درست بگویند که ما سرشتوار (فطرتا) به خداپرستی گرایش داریم، ولی ما سرشتوار به
چیزهای نامنطقی دیگری هم گرایش داریم و این سرشت و غریزه در آنجا نمایانگر درستی یا واقعیت داشتن یک چیز نیست.
مثلا مواردی از بدیهیات را که عقل خود را درگیر نمیکند را ما به طور نا خود آگاه میتوانیم در مورد حقیقت داشتنشان مطمئن باشیم.مثلا (یک شی نمیتواند در آن واحد هم باشد و هم نباشد)
این یعنی علم به نفس یک مسئله که در ذهن ما وجود دارد و راه ابرازش تنها تجربه گرایی است.مسئله این است که علم به نفس یک مسئله غریزه ای نیست...