بانو گشسب نوشته: فکر نمی کنید که نامگذاری جنبش به اینصورت به دلیل عدم توازن در قدرت آن هم به مقدار زیاد مابین دو طرف دعواست.
گویی می خوان در به تصویر کشیدنش اغراق کنند تا به هدف برابری برسند. مثل پرنده ای در مسابقات پرش طول
که از ابتدا مربی به او گوشزد می کند که نقطه فرود رو بیشتر از آنچه که میتوانی دور درنظر بگیر.
سپاس.
پس اکنون میبینید که زنگرایی از همان آغاز جنبش جنس زن را توسریخورده
و بیچاره انگاشته (= پیشانگاشتِ فمینیسم) و دنبال برابریِ یکسویه است: زنان با مردان برابر شوند (مردان جایشان خوبه).
شاید بگویید خب برابری برابری است, میخواهد فرایند رسیدن به آن یکسویه باشد یا دوسویه, این سخنیست
درست و فرنودین ولی تنها و تنها (iff) تا زمانیکه زنان
براستی جنس کِهتر و بیچاره بوده باشند (پیشانگاشت پابرجا باشد).
به زبان دیگر, پیشانگاشت (ما زنان توسری خوردهایم) آنجا پیشاپیش ثابت شده در نگر گرفته شده و اگر
زنان توسری خوردهتر از مردان
نبوده باشند (سوی دیگر داستان که فمینیستها از بیخ و بن
انکار میکنند), آنگاه کوشش برای رسیدن به برابری, به نابرابری و برتریجویی خواهد انجامید.
نیک بنگرید جز این هم نیست. نمونهیِ ساده: به زنان حق رای داده شده, ولی سربازی زوری به آنان داده نشده:
زن میتواند با رای خود و پادرمیانی در سیاستهای داخلیْ کشور را به جنگ بیندازد, ولی این مرد است که ناچار و بزور باید برود در همان جنگ از جانِ خود اش مایه بگذارد.
پارسیگر