نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

توهم یا ابزارهای شناختی ناقص بشر؟
#21

Rationalist نوشته: کارهای عملی؛ از باورهای تئوری سرچشمه می گیرند!
چگونه تشخیص می دهید که ادراکات فرد به ظاهر متوهم، زندگی او را مختل کرده؟!:e059:
هنگامی که یک فرد، در آنچه دیگران در او به عنوان بیماری توصیف می کنند؛ زندگی کرده و لذت هم می برد!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
البته تشخیص اختلال برای خود فرد راه دشواریه ولی اختلال برای دیگران(زمانی که شخص خطرناک میشه) قطعا به سادگی مشخص میشه:))
میشه گفت اختلال برای خود شخص زمانی بوجود میاد که مشخصا میتونیم ببینیم شخص دچار "رنج و سختی" شده،یعنی دچار اظطراب، وحشت، پریشانی و ناآرامی،افسردگی و... هست:)

نقل قول:* شاید لازم به بیان باشد که روان شناسی تنها دانشی است که بیشینه مطالعاتم پیرامون آن بوده و هر چه کامل تر می شود؛ بیش از پیش در آن نیاز به احیا مجدد را احساس می کنم.

راه گمشده:مشکلات پیش روی روانشناسی

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#22

viviyan نوشته: ولی افراد زیادی دچار این حالات میشوند، یعنی شیوع اسکیزوفرنی و بایپولار و ... نسبتا بالاست، و توهمات در افراد معمولا در چند دسته مشخص قرار میگیرند؛ زن افسونگر، مجری تلویزیون، مار یا توهم مذهبی و ...، نمیشه اینها رو به عنوان ابطال پذیری در نظر گرفت؟

اینجا ابطال‌پذیری معادل تجربه‌مندی پوپری است، توهمات افراد بدلیل شخصی بودن خارج از حیطه‌ی «شناخت» و دسترسی
قرار می‌گیرند. شما چطور می‌توانید تصاویری که در اذهان هزار بیمار روانی وجود دارد را منطقاً ابطال کنید؟!

Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
پاسخ
#23

undead_knight نوشته: البته تشخیص اختلال برای خود فرد راه دشواریه ولی اختلال برای دیگران(زمانی که شخص خطرناک میشه) قطعا به سادگی مشخص میشه:))
میشه گفت اختلال برای خود شخص زمانی بوجود میاد که مشخصا میتونیم ببینیم شخص دچار "رنج و سختی" شده،یعنی دچار اظطراب، وحشت، پریشانی و ناآرامی،افسردگی و... هست:)
من منکر تشخیص اختلالات روان شناختی در افراد بیمار نیستم و دانش روان شناسی را نیز
سودمند می یابم.
اساس نقدهای من متوجه این موضوع است که چرا بیشینه روان شناسان بدون ادراکات فلسفی لازم
در مورد توانایی های تشخیص واقعیت، و سود و زیان بسیاری از آدمیان به سادگی اظهار نظر می نمایند؟
اینکه تیغ نقادی من روان شناسان را هدف گرفته؛ به خاطر نسبی بودن و اعتباری بودن دستاوردهای
روان شناسی به عنوان دانشی نوپا و ضعف آن دستاوردها، در برابر شان و منزلت بالاییست که برای موجودی به نام "انسان" درنظر می گیرم.

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#24

Rationalist نوشته: من منکر تشخیص اختلالات روان شناختی در افراد بیمار نیستم و دانش روان شناسی را نیز
سودمند می یابم.
اساس نقدهای من متوجه این موضوع است که چرا بیشینه روان شناسان بدون ادراکات فلسفی لازم
در مورد توانایی های تشخیص واقعیت، و سود و زیان بسیاری از آدمیان به سادگی اظهار نظر می نمایند؟
اینکه تیغ نقادی من روان شناسان را هدف گرفته؛ به خاطر نسبی بودن و اعتباری بودن دستاوردهای
روان شناسی به عنوان دانشی نوپا و ضعف آن دستاوردها، در برابر شان و منزلت بالاییست که برای موجودی به نام "انسان" درنظر می گیرم.
در واقع من هم کمتر از شما بهش انتقاد ندارم:))
اثولا تلاش روان شناسی برای علم شدن باعث شده که استفاده به جا از فلسفه رو به نوعی فراموش کنند و از روش هایی استفاده کنند که هر چند وقت یک بار نیاز به انقلاب در اونها بوجود میاد

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#25

Alice نوشته: اینجا ابطال‌پذیری معادل تجربه‌مندی پوپری است، توهمات افراد بدلیل شخصی بودن خارج از حیطه‌ی «شناخت» و دسترسی
قرار می‌گیرند. شما چطور می‌توانید تصاویری که در اذهان هزار بیمار روانی وجود دارد را منطقاً ابطال کنید؟!

هرچند منم به نظرم دلیل قاطعی برای وجود نداشتن آنچه توهمات یک فرد مثلا اسکیزوفرنی خوانده میشه وجود ندارد ولی جواب سوال شما رو میشه اینطور داد: توهمات یک شخص اثر خارجی خاصی ندارند، مثلا توهمات بینایی نه جرم دارند، نه حجم دارند، نه حرارت و ... توهمات شنوایی فرکانس ندارند و ... و اگر فرض را بر این بگذاریم که شاید برخی خواص ناشناخته اند برای انسان و ابزارهای شناختی انسان محدود هست و این قبیل حرفها، باز میشود گفت که برای دیدن یا شنیدن یا بوییدن یا ... ما اعصاب خاص و ابزارهای خاصی داریم، تغییرات مغزی منجر به ایجاد توهم تغییر در اعصاب بینایی، شنوایی، بویایی یا ... نیستند پس میتوان نتیجه گرفت آنچه که تنها یک فرد اسکیزوفرن میبیند یا میشنود یا حس میکند تنها در ذهن شخص اوست. چون وقتی مثلا چیزی را میبیند که دیگران نمیبینند، او نیز که مانند دیگران چشمانش ابزار دیدنش هست، باید تغییر در این ابزار اتفاق افتاده باشد؛ در حالیکه تغییری در عصب بینایی یا چشمانش اتفاق نیفتاده است بلکه در میزان دوپامین مغزش اتفاق افتاده است.
پاسخ
#26

Rationalist نوشته: من منکر تشخیص اختلالات روان شناختی در افراد بیمار نیستم و دانش روان شناسی را نیز
سودمند می یابم.
اساس نقدهای من متوجه این موضوع است که چرا بیشینه روان شناسان بدون ادراکات فلسفی لازم
در مورد توانایی های تشخیص واقعیت، و سود و زیان بسیاری از آدمیان به سادگی اظهار نظر می نمایند؟
اینکه تیغ نقادی من روان شناسان را هدف گرفته؛ به خاطر نسبی بودن و اعتباری بودن دستاوردهای
روان شناسی به عنوان دانشی نوپا و ضعف آن دستاوردها، در برابر شان و منزلت بالاییست که برای موجودی به نام "انسان" درنظر می گیرم.


توانایی های لازم برای تشخیص واقعیت چی هستند؟
روانشناسی داره به سمت فیزیولوژی و بیولوژی میره، شاید چند سال دیگر چیزی به نام روانشناسی وجود نداشته باشد، بیولوژی و فیزیولوژی علومی مادی هستند و بنابراین با معیارهای مادی انسان رو ارزیابی میکنند. اینکه چیزی در بیرون وجود دارد که باعث ادراکات خاص در فرد مبتلا به اسکیزوفرنی یا ... میشود موضوع علم فیزیولوژی و بیولوژی و به دنبال آن روانشناسی و به دنبال آن دغدغه دانشمندان این علم ها نیست.
پاسخ
#27

viviyan نوشته: توانایی های لازم برای تشخیص واقعیت چی هستند؟
این پرسشی فلسفی(؟) می باشد؛ که از جستار پست قبلی من خارج است.
آنچه واضح است؛ نقص های فراوان دانش روان شناسان در تشخیص و تبیین واقعیت است.





viviyan نوشته: بیولوژی و فیزیولوژی علومی مادی هستند و بنابراین با معیارهای مادی انسان رو ارزیابی میکنند. اینکه چیزی در بیرون وجود دارد که باعث ادراکات خاص در فرد مبتلا به اسکیزوفرنی یا ... میشود موضوع علم فیزیولوژی و بیولوژی و به دنبال آن روانشناسی و به دنبال آن دغدغه دانشمندان این علم ها نیست.
پس چرا روان شناسان در آن مورد اظهار نظر می کنند؟!

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان