12-04-2012, 08:15 PM
Russell نوشته: گفتیم که داریم یا نداریم مهم نیست،مساله اینست که مفهوم اینست.دوستی یک امر شخصیست با تجارت متفاوت است.گفتیم خردمندانه یا اخلاقی بودن آن هم چیز دیگریست.ولی تعریف اینکه دوست کسیست که ما از آن بعنوان ابزار برای سود شخصی خودمان از آن استفاده میکنیم مانند کچا موفرفریست.آن نامش شریک تجاریست نه دوستی شخصی.
این اشتباه بخاطر اشتباه گرفتن Psychological Alturism با Biological Alturism است.
چطور است که "سود" میتواند "در خودش" خوب باشد ولی دوستی باید بواسطه "سود" خوب بشود؟
خوب اینها را شما "گفتی" راسل جان، فرنود درست بودنش نیست.
تعریف باید برپایهی فربود (=واقعیت) باشد یا نه؟ نمیشود که از ما خودمان بگوییم "کسی که او را برای خودش میخواهیم = دوست" و سپس بگوییم، "اینکه دیگر میشود کسی را به خاطر خودش خواست یا نه ناوابسته = irrelevant است"!!
اگر چنین چیزی "ناشدنی است"، پس تعریف هم نادرست است دیگر.
اینکه دیگر میان تعریف دوستی و یک تعریف دیگر همپوشانی داریم، فرنود نادرست بودن آن نمیشود.
من گفتم بر پایه تعریف جهانگستر، کمابیش همه پیوندها بر پایهی سودخواهی دوسویه هستند،
برخی شدت بیشتری دارند (خانواده، دوست) برخی شدت کمتر (آشنا، هممیهن)، ولی این سودخواهی پایهی همه آنها را پی میریزد.
.Unexpected places give you unexpected returns