Russell نوشته: برای آشنایی اولیه بنظر دوستان کدام کتاب تاریخ فلسفه بهتر است؟
من خودم در ابتدا بجز کاپلستون به دنیای سوفی و ویل دورانت معرفی شدم، اولی بنظرم ملالآور آمد و نیمهکاره راهایش کردم ولی ویل دورانت را بسیار دوست داشتم. نمره دوستان به این دو چیست؟
من این کتابها را در مورد تاریخ فلسفه خواندهام (گزینشی یا کامل):
تاریخ فلسفه - ویل دورانت (اولین کتاب تاریخ فلسفه که خواندم)
تاریخ فلسفهی غرب - برتراند راسل
تاریخ فلسفه - فردریک کاپلستون
تاریخ فلسفه راتلج
سیر حکمت در اروپا- فروغی
و مکتبهای فلسفی اثر پرویز بابایی
برای آشنایی ابتدایی، به نظر من هم بیبرو برگرد، همان کتاب ویل دورانت بهترین است. تاریخ فلسفه راسل، تا اندازهای مبتلاست به همان گرفتاریای که کتاب کاپلستون دچارش است. راسل یک فیلسوف است، فیلسوفی که جهتگیریهای مشخصی در اندیشههای خویش دارد و از این منظر انتقادهایی که میکند گاهی بیپایه و اساس هستند! او اولین و آخرین کسی بود که دیدم فلسفهی شوپنهاور را سطحی خوانده؛ دلیلاش هم مشخص است، به احتمال زیاد اصلا آن را نخوانده وگرنه کسی که یک دور خیلی سطحی شوپنهاور خوانده باشد، اشتباهاتِ فاحشِی که او در موردِ این فیلسوفِ بزرگ کرده را به روشنی میبیند. یا میبینید که آنچنان که دقیق و تخصصی به فلسفهی لایبنیتز پرداخته به دیگرانی چون نیچه یا اسپینوزا نپرداخته و مثلا آنقدر از دستِ نازیها عصبانی بود که از نسبت دادنِ نیچه به آنها ابایی نداشت؛ قدیمی هم هست و مثلا در آن اثری از هایدگر نمیبینید. اما ترجمهی این کتاب بسیار خوب و دلچسب است.
سیر حکمت در اروپای فروغی، اگر چه قدیمیست، اما چیزی از ارزشهایش نمیکاهد. به نظر من یکی از بهترین تاریخهای فلسفه به زبان فارسیست. زبانی بسیار شیرین و متنی نسبتا گیرا، از امتیازهای ویژهی این کتاب ارزشمند است. این کتاب نه آنچنان مفصل است که کسی رغبتِ خواندناش را از دست بدهد و آنچنان خلاصه است که بشود نامش را یک مقدمه بر فلسفهها گذاشت. از این جهت شاید این کتاب در کنار تاریخ فلسفهی ویل دورانت، بهترینها برای شروعِ مطالعهی فلسفه باشند.
مکتبهای فلسفی پرویز بابائی یک امتیاز خیلی ویژه دارد و آن این است که شما به جای آنکه فلاسفه را تنها در یک سیر تاریخی مطالعه کنید، در یک دستهبندی مکتبی میبینید و مثلا هایدگر و نیچه و کیهکهگار را در کنار هم قرار داده، به همین خاطر خواننده میتواند به خوبی نگرشی نسبتا جامع به کلیتِ یک مکتبِ فلسفی خاص داشته باشد. امتیاز دیگرش این است که جدید است. اما بزرگترین اشکالی که دارد ارائهی اطلاعاتِ تقریبا دائرهالمعارفی در زبانی ثقیل است که گاهی آدم واقعا میبیند که دارد مهمل میخواند! برای شروع نمیتوانم این کتاب را توصیه کنم، ولی انصافا فصلِ مربوط به هگلاش واقعا ارزشمند و خواندنی بود.
در موردِ آن دو تای دیگر هم که کم و بیش حرف زدهام؛ ببینیم نظر دیگر دوستان، به ویژه خود خردگرای گرامی در این مورد چیست.