مزدك بامداد نوشته: درست است ولی هتّا با نگر درون-دینی هم کاستی فرنودین و ستیز درونی در اینجا هست؟. اگر هست، کدام؟
چرخ میزند!
Circular reasoning - WiKi
اگر محمد نبود, خدا جهان را نمیآفرید:
هنگامیکه اگر خدا جهان را نمیآفرید, پس محمد هم نمیبود!
بودن محمد وابسته به آفرینش خداست و آفرینش خدا وابسته به بودن محمد.
+ ویرایش +
چکیده: به گمانم در نگاه درون-دینی این "شایندی" که اندیشهیِ خدا میتوانسته به محمد نرسد در ستیز با هروسپدانایی وی پیشمیرود.
مانند این میماند که من بخواهم داستانی بنویسم که همهیِ آن پیرامون یک کس ویژهای
به نام محمد باشد. اگر من نتوانم به محمد بیاندیشم, پس داستانی هم نوشته نشده و من هم نویسنده
نخواهم شد; اگر من بتوانم به محمد بیاندیشم, پس داستانی هم نوشته شده و محمدی هم در آن خواهد بود و من هم نویسنده خواهم شد.
من داستان را مینویسم:
توان نوشتن من وابسته به این بوده که بتوانم به کسی بنام محمد بیاندیشم —> اندیشهیِ من میتوانسته به محمد نرسد —> اندیشهیِ من بیمرز نیست و پس من نویسندهیِ هروسپدانا نیستم.
پارسیگر