انسان نوشته: لازم به ذکر است که شر مفاهیم زیادی دارد و هم چنین نسبی است. در همین راستا دوستان عزیز بی خدا لطف کنن نمونه ای برای شر مطلق خاطر نشان کنند ما هم استفاده ببریم.ولی در کل من به خاطر حل نشدن مشکل شر بی خدا شده ام و اگر کسی توانی اثبات شرور نبودن خدا را دارد با کمال میل می پذیرم
باورمند بودن یا نبودن ربطی به کارایی و عدم کارایی براهین اثبات و نفی خدا ندارد بلکه
این براهین تنها خواست درونی ما را بر وجود یا عدم وجود خدا را تقویت کرده و توجیه و مستمسکی هستند برای
عاقلانه جلوه دادن باورهای قلبی ما
اگر یک سری علل (محیط، خانواده، دوستان و ....) ناباوری را به شما تزریق کرده باشند و شما بر این اساس مثلا بیست سال از عمر خود را سپری کرده باشید
حتی اگر محکمترین براهین بر اثبات خدا آورده شود پذیرش آن برای شما بسیار سخت است چرا که باید یک بنای بیست ساله را تخریب و از نو بسازید.
یعنی برای کسی مثل شما یک بهانه برای نفی خدا کافی است اما هزار برهان محکم اثری ندارد
از آن طرف هم همین طور است برای پیره زنی که از چرخیدن چرخ ریسندگی توسط دستانش نیاز به چرخاننده برای هستی ضروری به نظر می رسد
از الآن تا ابد هم که برای او ناکارایی براهین اثبات خدا را شرح کنی و برهان بر عدم وجود خدا بیاوری تاثیری در او نخواهد داشت.
وجود خدا بر پایه اصل علیت و سایر برهان های اثبات، برای انسانی که ذهن او خالی است براحتی قابل پذیرش است اما
عدم وجود به علل پیرامونی زیادی نیاز دارد
که از مهمترین این علل خواسته های نفسانی درگیر با دین است لذا هر چه سن افراد بالاتر رفته و خواسته های آنها کاهش می یابد درصد ناباوری نیز کاهش می یابد.
نتیجه این که مواظب باشید دچار خودفریبی نشوید و بدون توجه به علت ها مثلا برهان شر را دلیل ناباوری خود تلقی کنید.