مرزبان نوشته: وقتی میگید چند صد سال پیش و نمیشه این رو ازمایش کرد پس دیگه مطلب نمیتونه علمی بشه . بقول خودتون میشه حدث و گمان . یا همون نظریه . وقتی از فرگشت حرف میزنیم یعنی تکامل از یک موجود به موجود دیگه . چنین چیزی هم که هنوز آزمایش نشده .
خوب شما مشکل اساسی دارید در درک فرگشت!
خود انسان با جفت گیری سگهای مختلف با هم نژادهای متنوع بسیاری ساخته! که همه روزه داره همه جای دنیا صورت میگیره!
فرگشت این نیست که شما بیاید از درخت آدم فضایی درست کنید!!! جهشهای ژنتیکی و روند انتخاب طبیعی در عین حال که درک روند کارشون خیلی سادست، عملن مسیری پیچیده رو طی میکنند.
شما فقط میگی آزمایش نشده در صورتی دور و بر خودت رو ببینی مثالهای بسیار بسیار زیادی هست که با دخالت مستقیم انسان مسیر فرگشت عوض شده!
ذرت (بارز ترین نمونه) که از یک علف! رسیدیم به ذرت
نژادهای مختلف سگ
نژادهای مختلف گربه
مقاوم شدن باکتریها
کافیه یک نگاهی به دور و برتون بندازید تا ادعایی به این سنگینی مطرح نکنید.
مرزبان نوشته: در مورد باکتری ها که مساله فرگشت رو راحت تر میشه براش تعریفکرد هم نکاتی هست . این موجودات تک سلولی بدلیل رشد سریعشون و به راحتی میتونن مورد برسی و آزمایش قرار بگیرن . مقاوم شدن در مقابل آنتی بیوتیک قسمتی از نظریه فرگشت رو شامل میشه ولی همش رو نه .
فرگشت همه و غیر همه نداره!!! فرگشت فقط میگه که : میدانیم (ثابت شده هستش) که موجودات دچار جهش ژنتیکی میشند! (تصادفی) این جهش ها گاهی منجر به بقای جاندار میشند گاهی منجر به نابودیش! اگر به شکل تصادفی یکی از این جهشها باعث ابقای موجود بشه باقی نسلی که از اون موجود بوجود میاد اغلب اون مشخصه ژنتیکی رو با خودشون دارند! (انتخاب طبیعی). نتیجه این میشه که طی میلیونها سال جهشهای ژنتیکی منجر به تغییر شکل، مقاوم شدن و یا ضعیف شدن موجودات میشه و از یک گونه ممکنه گونه های مختلف بوجود بیاد! یا همشون از بین برند. باید اول از همه درکتون رو از فرگشت درست کنید تا بتونید این همه نمونه و آزمایش مختلف که بیخ گوشتون هم ممکنه در حال انجام باشه رو ببینید.
مرزبان نوشته: طبق علم ژنتیک همواره والد خصوصیات مولد یا مولدین خودش رو به ارث میبره . که این قضیه نقطه مقابل داروینیزم و فرگشت هست که میگه اگر در یک محیط با 1000 گربه سفید یک گربه سیاه رها بشه باید انتظار داشت که گربه سیاه در نسل بعدی از بین بره . که ژنتیک میگه از بین نمیره .
باز هم با برداشت ناقص! یک چیزی رو تفسیر کردید!
اگر در یک محیط (قطب) 1000 خرگوش سیاه داشته باشیم و چند خرگوش سفید! احتمال اینکه خرگوشهای سیاه همگی از بین بروند و روند ادامه نسل بر عهده خرگوشهای سفید باشه زیاده!!
در مورد گربه هم همین طوریه! شما اومدید نظریه رو سانسور و تحریف کردید که حرف خودتون رو بزنید!!! گربه سیاه مادامی که دشمن طبیعی و چیزی که بتونه منجر به نابودیش بشه در محیط وجود نداشته باشه میتونه ژن خودش رو منتقل کنه و گربه سیاه بوجود بیاره!!! ولی وقتی دشمنی وجود داشته باشه که بتونه گربه های سیاه رو راحت تر شکار کنه یا گربه سیاه به خاطر رنگ سیاهش نتونه شکار کنه و از گشنگی بمیره بعد از مدتی تمام گربه های سیاه از بین میرند! در ضمن این مساله توی یک نسل اتفاق نمیوفته که باز این بر میگرده به درک اشتباه شما.
مرزبان نوشته: حالا چرا در مورد باکتری ها میگم قسمتیش درسته و همش درست نیست . چون هیچ وقت عامل آنفلانزا به عامل سیاه سرفه تبدیل نشده . هر میکرب خواص خودش رو حفظ کرده و فقط کمی مقاومت بدست اورده . آنفلانزا همیشه انفلانزا مونده و فقط به دلیل مقاومت و قدرتش یه اسم دیگه ای بهش چسبیده . انفلانزای A . انفلانزای آبولا ....
همون آنفلانزهای مختلف که میتونه روی موجودات مختلف تاثیر بذاره نشان از تغییر ماهیت باکتری هست دوست عزیز! چرا که باکتری مشخصه های ژنتیکی اصلیش رو دچار دگرگونی کرده تا بتونه روی گونه ای متفاوت تاثیر بذاره.
بعد بهتره یک نگاهی هم به خودتون بندازید! نسل من و شما دچار دگرگونیهای بسیار شده تا رسیده به اینجا! جالبه که تقریبن تمام شواهد و مدارکش هم در دسترس علمه !!!
مرزبان نوشته: هدفم اینه که بگم علم هم یک چیز قطعی نیست و مدام در حال کامل شدنه و وقتی به کمال نزدیک میشه گاهی یک پدیده علمی که حتی 10 ها سال قدمت داشته رو میتونه زیر سوال ببره . ما اشتباهات علمی کم نداشتیم . چنانچه شاید تا چند سال پیش الکترون و پروتن و نترون رو ذرات بنیادین میدونستیم ولی الان میگن خود اینها از 2 ذره دیگه تشکیل شده .
بله علم چیز قطعی نیست! این رو همه سرش توافق نظر دارند! اتفاقن هر آن چیز که ادعای قطعیت میکنه عقب مانده و دور ریختنی هستش - مثل دین. تمام ادیان از بیخ! پر از اشتباهات عجیب و غریب هستند و به خاطر اینکه حکم قطعی هستند با اینکه اشتباه بودنشون به ما اثبات شده باز بهشون باور داریم! پس دور ریختنی هستند.
مرزبان نوشته: اما بحث من در باره اثبات وجود خدا با عقلی هست که علم رو بوجود اورده . همون آزمایش و تکرار و این حرفا .....
علم دنبال پیدا کردن خدا نیست! دنبال منشاء هستی و ... هست ولی دنبال خالق نیست چون به محض اینکه به خالق باور داشته باشه به پارادوکسی میخوره که هیچ خداباوری تا حالا نتونسته براش جوابی داشته باشه به جز اینکه خدا لازم الوجوده!!!!!!
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری