03-06-2013, 09:18 PM
دوستان میتوانم امروز برایتان یک آروین دست یک از خودم بیاورم که هنگام رویارویی با مرگ چه از اندیشهام گذشته!
از آنجاییکه تا چندی دیگر از جاییکه زندگی میکنم به کشور دیگری برای زندگی خواهم رفت, پیش از رفتن یک آزمون تندرستی رسا (دربرگیرندهیِ HIV و
Syphilis) برای دادن در نگر داشتم و رویهمرفته همهیِ فرایند گزیرش (تصمیمگیری) برای بخش بیماری جنسی تا انجام آن فراتر از ٤٨ ساعت هم نمیرفت.
اکنون اینکه چه در این ٤٨ ساعت داشتیم!
پیش از هر چیز, در ٢٤ ساعت آغازین میتوانستم بخوبی راستاگیری کوشانِ اندیشهیِ خودم در
مانندِشِ (simulaiton) برآیهها را ببینم که بیشتر از دو تا نبودند و رویداد آنچنان ویژهای دستکم خودآگاهانه نداشتیم.
هر آینه ٢٤ ساعت دوم داستان سراسر میدگرد, نخست یک خواب اندک و ناآسوده آنجا داریم که از سُهش
نزدیکی زمانِ آزمون مایه گرفته, سپس اینکه کم کم دریافتم دارم به این میاندیشم که براستی گِرایند (احتمال)
هستش آفریدگار و آماجمندیِ جهان و پرسشهای فلسفی اینچنینی دیگر چه اندازه است و آیا شایندگی دارند و ندارند و چه!
سپس به اینکه ایدهیِ آنچنان بدی نیست اگر آفریدگار هم باشد (نه؟ ), و همینجور هر چه به آزمون
نزدیکتر میشویم گرایندهایِ بیشتری را در نگر میگیرم: روان جاودانه (روح), آفریدگار مهربان, هستش الله!, ... :e058:
و پس از یک خستگی روانیک, یک خواب چند ساعتهیِ پر از کابوس دارم که دو بار میان اش بیدار میشوم, یکبار در خواب + بودهام, یکبار - !
سرانجام به روز آزمون نزدیک شده و آنرا داده و در بَیوسش (انتظار) پاسخ در اتاق بیوس نشستهام, اینجا
دیگر اندیشهیِ من رسما مالیخولیایی شده و خندهدارانه یادِ این پرسش شوالیهیِ نامرده از ناکجاآباد افتادهام:
صندلی داغ - Ouroboros - برگه 2
پس دارم آنجا به این میاندیشم که اگر جهان ما اینجوری باشد که به هر چه میباوریم گرایند بالاتری در رخداد داشته باشد آیا بهتر است
نگرشی + در پیش بگیرم (همه چی خوبه) یا نگرشی -, پس خودآگاهانه بر آن میشوم که "آزمودنش زیانی ندارد" و سرگرم باییاندیشی (+) میشوم (((:
سرانجام و در پایانِ کار, هنگامیکه دریافتم تندرست میباشم و چیزی برای نگرانی نیست, بخش فرنودین
و خردورزانه مغز ام خود اش را از ژرفنایِ درونم بیرون کشانده! و یکبار دیگر میتوانم فرنودانه بیاندیشم!
پس در یک گزاره,
از آنجاییکه تا چندی دیگر از جاییکه زندگی میکنم به کشور دیگری برای زندگی خواهم رفت, پیش از رفتن یک آزمون تندرستی رسا (دربرگیرندهیِ HIV و
Syphilis) برای دادن در نگر داشتم و رویهمرفته همهیِ فرایند گزیرش (تصمیمگیری) برای بخش بیماری جنسی تا انجام آن فراتر از ٤٨ ساعت هم نمیرفت.
اکنون اینکه چه در این ٤٨ ساعت داشتیم!
پیش از هر چیز, در ٢٤ ساعت آغازین میتوانستم بخوبی راستاگیری کوشانِ اندیشهیِ خودم در
مانندِشِ (simulaiton) برآیهها را ببینم که بیشتر از دو تا نبودند و رویداد آنچنان ویژهای دستکم خودآگاهانه نداشتیم.
هر آینه ٢٤ ساعت دوم داستان سراسر میدگرد, نخست یک خواب اندک و ناآسوده آنجا داریم که از سُهش
نزدیکی زمانِ آزمون مایه گرفته, سپس اینکه کم کم دریافتم دارم به این میاندیشم که براستی گِرایند (احتمال)
هستش آفریدگار و آماجمندیِ جهان و پرسشهای فلسفی اینچنینی دیگر چه اندازه است و آیا شایندگی دارند و ندارند و چه!
سپس به اینکه ایدهیِ آنچنان بدی نیست اگر آفریدگار هم باشد (نه؟ ), و همینجور هر چه به آزمون
نزدیکتر میشویم گرایندهایِ بیشتری را در نگر میگیرم: روان جاودانه (روح), آفریدگار مهربان, هستش الله!, ... :e058:
و پس از یک خستگی روانیک, یک خواب چند ساعتهیِ پر از کابوس دارم که دو بار میان اش بیدار میشوم, یکبار در خواب + بودهام, یکبار - !
سرانجام به روز آزمون نزدیک شده و آنرا داده و در بَیوسش (انتظار) پاسخ در اتاق بیوس نشستهام, اینجا
دیگر اندیشهیِ من رسما مالیخولیایی شده و خندهدارانه یادِ این پرسش شوالیهیِ نامرده از ناکجاآباد افتادهام:
صندلی داغ - Ouroboros - برگه 2
undead_knight نوشته: اگر باور به وجود خدا و ابدیت(یا یکی از این دو) رو شرط وجودشون بدونیم حاضری به این باورها تن بدی؟:) (البته هزاران اما و اگر داره ولی فرض میکنیم با درجه بالایی اطمینان وجود داشته باشه)
پس دارم آنجا به این میاندیشم که اگر جهان ما اینجوری باشد که به هر چه میباوریم گرایند بالاتری در رخداد داشته باشد آیا بهتر است
نگرشی + در پیش بگیرم (همه چی خوبه) یا نگرشی -, پس خودآگاهانه بر آن میشوم که "آزمودنش زیانی ندارد" و سرگرم باییاندیشی (+) میشوم (((:
سرانجام و در پایانِ کار, هنگامیکه دریافتم تندرست میباشم و چیزی برای نگرانی نیست, بخش فرنودین
و خردورزانه مغز ام خود اش را از ژرفنایِ درونم بیرون کشانده! و یکبار دیگر میتوانم فرنودانه بیاندیشم!
پس در یک گزاره,
آری, رویارویی و ترس از مرگ شما را میتواند بآسانی به چیزهای دیوانهوار اندیشانیده و خداباور کند.
.Unexpected places give you unexpected returns