09-18-2014, 03:55 PM
خواندن داستان دستگیری غنچه قوامی شهروند بریتانیایی-ایرانی همراه شماری دیگر از زنان و دختران ، در۳۰ خرداد ( 21 جولای) ماه سال جاری که برای تماشای بازی والیبال ایران و ایتالیا درمقابل ورزشگاه آزادی حضور داشتند یک سری سوالاتی در ذهنم برانگیخت و ناخود آگاه مرا به گذشته برد. سوالاتی چون: چگونه میشود که مملکتی که در بین سالهای ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد بنیانگذار اولین حکومت دموکراتیک در دنیا بود، دچار آنچنان تغییر وتحول شده تا جاببکه این مملکت به عنوان یکی از شناخته ترین مملکت از لحاظ نقض حقوق بشر برای چندین سال پی در پی بوده. تاریخ به ما ثابت کرده که معمولا انسانها در جستجوی پبشرفت شرایط زندگی بهتر، فراگیری علم و تشکیل یک جامعه متمدن میباشد تا بدین طریق انسان بتواند خود را به مرحله آزادی فکری برساند. در این مرحله شخصیت و روح انسان به مثابه غنچه ایی در حال شکوفا شدن است. جامعه ایی که نور خورشید و آب را که منبع حیات برای ادامه زندگی این گلها و نهالهاست را از آنها دریغ نداند جامعه ایی خواهد بود با انسانهای آزاده که به هیچ عنوان تن به بردگی فکری و روحی نخواهند داد.
چرا و چگونه ارزشهایی مانند عشق، نوع دوستی، آزادی خواهی یک کشور تبدیل به ارزشهایی از قبیل ستیزه جویی، تنفر ، استبداد و غیره میشود؟ و یا چطور برعکس این مطلب اتفاق می افتد؟
و حال میخواستم برای روشن شدن موضوع مقاله یک مقایسه از گفته های کوروش کبیر را با گفته های زمامداران وقت ایران داشته باشم.
کوروش کبیر در وصیتنامه خود خطاب به فرزندانش گفت:
"هر رهبری باید پیروانی صدیق برای خود فراهم سازد و این منظور با تهدید و زور حاصل شدنی نیست بلکه لازمه آن احسان و مهربانی است
ای فرزندان ، پس از خدا بترسید و هرگز در پندار و گفتار و رفتار به راه گناه نروید .بعد از پروردگار ، انتظارم از شما این است که به افراد بشر که در نتیجه زاد و ولد جاودانی هستند احترام بگذارید ، زیرا که خدایان شما را در ظلمت مستور نمی دارند بلکه کردار شما در انظار نیک هویدا است . هر گاه اعمال شما قرین نیکی و داد باشد نفوذ و قدرت شما درخشان خواهد نمود ، اما اگر در صدد صدمه و آزار یکدیگر برآیید اعتماد همگان از شما سلب خواهد شد ، چون تا معلوم شود که نسبت به کسی که بیش از همه باید احترام و محبت ورزید اندیشه آزار دارید ، هیچ کس اگر خود نیز مایل باشد باز به شما اطمینان نخواهد داشت."
و بعد از گذشت 2500 سال از نوشتن اولین منشور دموکراسی سیاستمداران همان مرز و بوم نظرشان راجع به حق همنوع و هم وطن خود می فرمایند:
به نقل از "فاطمه آلیا" آمده است که: "کار زن بچهدارشدن و تربیت فرزند و شوهرداری است نه دیدن مسابقه والیبال؛ یک عدهای میخواهند هر طور شده به زن نقشهایی بدهند که مخالف با وظایف شرعی است. زنی که دغدغه اصلیاش رفتن به ورزشگاه و شاغل شدن و این دست مسائل باشد که دیگر به وظایف اصلی خود نمیرسد."
نیره اخوان بیطرف، نماینده اصفهان در گفتگو با پیام نو اظهار داشته : "زنان ایران مسایل حل نشده بسیار زیادی دارند، حالا یک سری از زنان و دختران آمده اند و حاشیه درست کرده اند و دارند به کمک رسانه ها آن را بزرگ می کنند، نباید ما را فریب بدهد. اینها را من شخصا نماینده زنان ایران نمی دانم.
سکینه عمرانی، نماینده خمینی شهر نیز در گفتگو با پیام نو راجع به حضور زنان در ورزشگاه چنین می گوید: "اصلا هیچ لزومی ندارد که خانم ها به ورزشگاه بروند، اگر هم خیلی مشتاق دیدن مسابقه هستند در خانه و از تلویزیون مسابقات را ببینند. به خصوص اینکه در ورزش آقایان پوشش کامل ندارند و این حرام شرعی است."
و اما اگر برگردیم به موضوع دستگیری غنچه قوامی اکنون بیش از ۷۰ روز است که در زندان اوین به سر میبرد عفو بینالملل در بیانیهای که چهارشنبه ۱۹ شهریور منتشر کرده که خانم قوامی اکثر این مدت را در سلول انفرادی و بدون آنکه اجازه دیدار با وکیل خود را داشته باشد، گذرانده است.
خوانندگان عزیر از شما میپرسیم که آیا زنان ایران مسایل حل نشده بسیار زیادی دارند؟ به نظر شما وظایف اصلی زن چیست؟ چه کسی یا کسانی این وظایف را برای یک زن تععین می کنند؟ چه مسایلی حل شده و چه مسایلی حل نشده میباشد و این که کلید حل این مشکلات کجاست و یا در دست کیست؟ و آیا صدای زنان ایرانی که نصف جمعیت جامعه را تشکیل می دهند به پر رنگی صدای مردان در جامعه تاثیر گذار است؟ نظرات خود را با ما در میان بگدارید.
در نهایت نوشته خود را با آرزوی کوروش کبیر برای ایران را، من تقدیم به همه جوامع بشریت روی این کره خاکی میکنم.
"خداوندا این کشور را از دشمن٬ از خشکسالی واز دروغ محفوظ دار"
چرا و چگونه ارزشهایی مانند عشق، نوع دوستی، آزادی خواهی یک کشور تبدیل به ارزشهایی از قبیل ستیزه جویی، تنفر ، استبداد و غیره میشود؟ و یا چطور برعکس این مطلب اتفاق می افتد؟
و حال میخواستم برای روشن شدن موضوع مقاله یک مقایسه از گفته های کوروش کبیر را با گفته های زمامداران وقت ایران داشته باشم.
کوروش کبیر در وصیتنامه خود خطاب به فرزندانش گفت:
"هر رهبری باید پیروانی صدیق برای خود فراهم سازد و این منظور با تهدید و زور حاصل شدنی نیست بلکه لازمه آن احسان و مهربانی است
ای فرزندان ، پس از خدا بترسید و هرگز در پندار و گفتار و رفتار به راه گناه نروید .بعد از پروردگار ، انتظارم از شما این است که به افراد بشر که در نتیجه زاد و ولد جاودانی هستند احترام بگذارید ، زیرا که خدایان شما را در ظلمت مستور نمی دارند بلکه کردار شما در انظار نیک هویدا است . هر گاه اعمال شما قرین نیکی و داد باشد نفوذ و قدرت شما درخشان خواهد نمود ، اما اگر در صدد صدمه و آزار یکدیگر برآیید اعتماد همگان از شما سلب خواهد شد ، چون تا معلوم شود که نسبت به کسی که بیش از همه باید احترام و محبت ورزید اندیشه آزار دارید ، هیچ کس اگر خود نیز مایل باشد باز به شما اطمینان نخواهد داشت."
و بعد از گذشت 2500 سال از نوشتن اولین منشور دموکراسی سیاستمداران همان مرز و بوم نظرشان راجع به حق همنوع و هم وطن خود می فرمایند:
به نقل از "فاطمه آلیا" آمده است که: "کار زن بچهدارشدن و تربیت فرزند و شوهرداری است نه دیدن مسابقه والیبال؛ یک عدهای میخواهند هر طور شده به زن نقشهایی بدهند که مخالف با وظایف شرعی است. زنی که دغدغه اصلیاش رفتن به ورزشگاه و شاغل شدن و این دست مسائل باشد که دیگر به وظایف اصلی خود نمیرسد."
نیره اخوان بیطرف، نماینده اصفهان در گفتگو با پیام نو اظهار داشته : "زنان ایران مسایل حل نشده بسیار زیادی دارند، حالا یک سری از زنان و دختران آمده اند و حاشیه درست کرده اند و دارند به کمک رسانه ها آن را بزرگ می کنند، نباید ما را فریب بدهد. اینها را من شخصا نماینده زنان ایران نمی دانم.
سکینه عمرانی، نماینده خمینی شهر نیز در گفتگو با پیام نو راجع به حضور زنان در ورزشگاه چنین می گوید: "اصلا هیچ لزومی ندارد که خانم ها به ورزشگاه بروند، اگر هم خیلی مشتاق دیدن مسابقه هستند در خانه و از تلویزیون مسابقات را ببینند. به خصوص اینکه در ورزش آقایان پوشش کامل ندارند و این حرام شرعی است."
و اما اگر برگردیم به موضوع دستگیری غنچه قوامی اکنون بیش از ۷۰ روز است که در زندان اوین به سر میبرد عفو بینالملل در بیانیهای که چهارشنبه ۱۹ شهریور منتشر کرده که خانم قوامی اکثر این مدت را در سلول انفرادی و بدون آنکه اجازه دیدار با وکیل خود را داشته باشد، گذرانده است.
خوانندگان عزیر از شما میپرسیم که آیا زنان ایران مسایل حل نشده بسیار زیادی دارند؟ به نظر شما وظایف اصلی زن چیست؟ چه کسی یا کسانی این وظایف را برای یک زن تععین می کنند؟ چه مسایلی حل شده و چه مسایلی حل نشده میباشد و این که کلید حل این مشکلات کجاست و یا در دست کیست؟ و آیا صدای زنان ایرانی که نصف جمعیت جامعه را تشکیل می دهند به پر رنگی صدای مردان در جامعه تاثیر گذار است؟ نظرات خود را با ما در میان بگدارید.
در نهایت نوشته خود را با آرزوی کوروش کبیر برای ایران را، من تقدیم به همه جوامع بشریت روی این کره خاکی میکنم.
"خداوندا این کشور را از دشمن٬ از خشکسالی واز دروغ محفوظ دار"