shinbet نوشته: پیشنهاد میکنم به مراسم ختم رفتید به بستگان بگویید که الان عزیز شما رفته است و آن طرف هم هیچی نیست، غصه خوردن و سر قبر رفتن هم وقت حرام کردن است . من خودم که مردم وصیت کردم جسدم را به دانشگاه تورنتو بدهند برای تحقیقات علمی.[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 08:59 am ---------- ارسال قبلی در 08:56 am ----------
[/color]البته قسمت اول جمله بالا جدی نبود ، این حرف را در مراسم ختم نزنید ، مثل همیشه طرف یک دزد هم باشد در ختم همه سعی میکنند بگویند چه جوان مردی بود ، به همه خوبی کرد از این حرفها ، بهترین جمله شاید این باشد که بگویید : " امیدوارم زود تر از این غم رها بشوید یا من رو هم شریک درد خودتون بدونید."
البته این هنوز رسمی بود. آنچه مد نظر راسل بود فکر میکنم مانند این است که یکی از بستگان دوست نزدیک شما مرده باشد و بخواهید با این دوست خود همدردی کنید.
در اینجا نمیشود گفت «در غم خود مرا شریک بدان ای دوست» مگر آنکه برگشته باشیم به زمان حافظ یا کس دیگر
در موارد رسمی ما ادبیات سکولار و حتی پارسی بسیار خوبی داریم. نمونههای بسیار امروزین مانند «از مهر شما سپاسگزارم»، به جای «از لطف شما ممنونم» نیز به گوش میرسند.
ولی در موارد خودمانی و روزمرهای ادبیات ما نه تنها ایندو که "وارستگی" و معنی خود را هم از دست میدهد: به بنده لطف دارین، نوکرتم، چاکرتم، دخترم پابوس شماس، دسبوس شماس، قدمتان روی چشم، قدمتان روی تخم چشم (مایه بیشتر!)، غلام حلقه به گوش شما، به خدا قسم، به ابوالفضل قسم، به قرآن قسم، الله اعلم، ماشالله، ایشاالله، هزار الله و ...