04-11-2013, 03:46 PM
Mehrbod نوشته: نه برادر, شما جوگیر شدهای میپنداری چون واژهیِ "بنداشت[1]" را به کار بردهایم پس همه چی دیگر کشکه (:مهربد جان یعنی رسما داری کس شعر میگویی، به اسپاگتی خسته مان کردی،جستار اول هم نیست من تا بحال چندبار بیخیال شدهام سر این نمیدانم چه اصراری هم داریو نمیدانم چرا احساس میکنی اینکاری کهداری میکنی شباهت کوچکی با بحث دارد !!
ما نخست اخلاق را تعریف کردیم:
پروتکل همزیستی میان جانداران (هومنان[2])
سپس گفتیم این پروتکل دو ارزش دارد, این دوارزش نیز بنداشتین هستند:
فرازیست[3] ژن
هوتاد[4] زندگی
یعنی اینکه, من در جایگاه یک جاندار زنده میخواهم بفرازیوم[5] + هوتاد زندگی ام بالا باشد, اکنون برای
اینکه من این ٢ را داشته باشم دیگران نیز باید داشته باشند ("باید" اینجا که سختی ندارد)؟
بنداشت هم که روشنه چیست, بنداشت پندارهای[6] است که شما آنرا خردتر نمیتوانید بکنید, این ارزشها را هم نمیتوانید خردتر کنید. اکنون هر هومنِ
دیگری آن بیرون که مانند من این ٢ را ارزش بداند سود اش با سود من میهمگراید[7] و هر دوی ما میکوشیم با بیشیدنِ[8] این ٢ ارزش اخلاقیات را میان خودمان بگسترانیم = سود پایاپای
باور کن ما میدانیم اکسیم چه کوفتیست و مخترع اکسیم نیستی بجان اسپاگتی.
در ضمن این سخن که ما اتهام زدیم هم سخن حقیقتا بی شرمانهایست.
شما بزور اتفاقا با اتهام "نشستن در برج اخلاقی" حتی فکر (چه برسد به بحث) درباره بحث در برابر حکم خودت را ممنوع کردی.
چرا که در جامعه تبلیغ میشود و... پس هر کسی درباره آن بحث کند فلان است و دروغگوست و در برج اخلاق نشسته و مهمل میگوید و باورمند به ماور است و...
Mehrbod نوشته: من جایی به common sense متوسل نشدم. ارزش که common sense نیست! شما میخواهی زنده باشی یا نمیخواهی زنده باشی؟ اگر میخواهی باشیاینیکی که از کس و شعر گذشته و رسما جک است.که برای قبول رفاه برای اخلاق ما حتما یک روش شناختی جدید پیدا کردهایم اینجا
پس زیستن (فرازیست) برایت یک ارزش است. شما میخواهی در درد و رنج زندگی کنی یا در خوشی و آسودگی زندگی کنی؟ اگر دومی, پس هوتاد هم برایت یک ارزش است.
اینکه چرا اینها را میخواهیم که پیوندی به اخلاقیات ندارد! اخلاقیات میگوید چیزهای خواستنی (برای همگان) را باید گستراند و بس.
اکنون نقش common sense در این میان چه بود؟
که البته به هیچ میزان ارتباطی به شهود ندارد ولی اکسیم است
خودت حتی متوجه نیستی که آن اکسیم (!!) بقا که میگویی کس و شعر است و از رفاه قابل استنتاج ، اکسیمی که از اکسیم دیگر قابل استنتاج باشد اکسیم نیست !!
Mehrbod نوشته: تا آنجاییکه من در کتاب خواندم نویسنده ناخداباور است یا ندانم گراست که در بنمایهیِ[13] ویکی هم همین آمده:شما ما رو حواله دادی به این بابا،و ما را مسخره کردی که چرا حرف از سازگرای و اختیار زدهایم ،حالا تازه یادت افتاده ببینی رابرت رایت کیه؟!!
Wright described himself as agnostic when he appeared on The Colbert Report,[22] and opposes creationism, including intelligent design. Wright has a strictly materialist conception of natural selection; however, he does not deny the possibility of some larger purpose unfolding, that natural selection could itself be the product of design,[23] in the context of teleology.[24] Wright describes what he calls the "changing moods of God", arguing that religion is adaptable and based on the political, economic and social circumstances of the culture, rather than strictly scriptural interpretation.[25]
این وبسایت ایشون(تحت حمایت مالی بنیاد تمپلتون !!)،به نظر من برای گرفتن جواب درباره چرایی ریشخند من در حواله من به او،آنهم برای رهایی از افکار خرافی مثل اختیار (!!) بهترین لینک گفتگو اون با دن دنت باشه:
MeaningofLife.tv
گفتگو با این شروع میشه که رابرت رایت دنت به نقد دنت و تحلیلش درباره دین میگه crusade !! بعد هم اتفاقا درباره شعور و اختیار و اخلاق و... هم بحث میکنه با دنت.
متن رو بخون بعد بیا یکم درباره علم و اخلاق و خرافی بودن اختیار (با حواله من به رابرت رایت) و خرد و علم برای ما منبر برو و اگر تونستی سخنان اولت را تکرار کن
Mehrbod نوشته: سخن را وارونه گرفتی, من کارت را نکوهیدم که از کاخ اخلاقی میکوشی دیگران را بخاموشانی, نه اینکه خواسته باشم خاموش بمانی!من گفتم فایدهگرایی ،چطور فایدهگرایی من معنی اشتباه گرفتن من بین لذتگرایی و فایدهگرایی را داده،این هم از عجایب بحث با مهربد است دیگر !!
همچنین من بارِ پیش اشتباه کردم و گفتم تعریف کلاسیک سودگرایی چیزی است که من گفتم, هنگامیکه تعریف کلاسیک آن بر خوشیگرایی (hedonism) استوار است.
تعریف نوین از سودگرایی ولی همانی است که در بنمایهیِ[13] ویکی آمده:
Utilitarianism is a theory in normative ethics holding that the proper course of action is the one that maximizes utility, specifically defined as maximizing happiness and reducing suffering
سودگرایی = بیشیدین سود و کمیدن[16] زیان
سود =
١. فرازیست[3]
٢. هوتادِ[4] زندگی
زیان = پادِ سود
من وقتی فایدهگرا گفتم هستبی طبیعیست معنی حرفم و منظورم این بوده که فایدهگرا هستی،ارجاعت دادم هم به یک فایدهگرا دقیقا با همین تعریفی که آوردی، که البته شکر اسپاگتی اصلا نگاه نمیکنی حتی من چه گفتهام !!
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound