03-23-2013, 12:24 PM
Russell نوشته: نه جدی جدی گویا ریست شده سیستم.
گفتیم فعل مهم نیست اینجا،مثل اینست که من درباره اخلاق صحبت کنم و گرفتن جان انسانها برای منافع خود/از روی مرض/... و اینکه کدام نااخلاقی و کدام اخلاقیست.
بعد تو بیایی بگویی من توضیح دادم،خیلی ساده است،کشتن نااخلاقی نیست ،قتل نااخلاقیست اما
اتفاقا دشواری من بدرستی با همین یلخی کاربردن واژگان است که سرخود و چون یک چیزی را میپسندیم یا نمیپسندیم با euphemism
خواندن و بدروغ همراستا کردن آن پنداره با پندارههایِ نااخلاقی دیگر (کلاهبرداری, فریفتن کامگیرانه, etc) سخن دیگران را نااخلاقی جا بزنیم (= کاخ اخلاقی)
در همین نمونه هم کشتن روشنه نااخلاقی نیست, مگر کشتن جانوران برای خوردن نااخلاقی است؟ مگر کشتن کسیکه میخواهد شما را بکشد اخلاقی نیست؟
اینکه شما این را یک چیز "ریز" و "پیش پا افتاده" میبینی هم براستی به من پیوندی ندارد و هتا روشن هم نیست چرا باید ریز و پیش پا افتاده باشند, چون راسل میگوید؟
Russell نوشته: کل سخن ما درباره اخلاقی بودن عمل است اینها فقط euphemism و اخلاقی نماییست.وسوسه میتواند نااخلاقی باشد برود پیش کلاهبرداری میشود نباشد،ما هم نگفتیم وسوسه نااخلاقیست (که حرف گله گشاد و بی معنیست).گفتیم عنصر مهم اینجا استفاده ابزاریست.
اینکه بگوییم چند پندارهیِ گوناگون یکی هستند و تنها euphemism است = سفسته.
euphemism دو پندارهیِ یکسان با نام دگرسان هستند, ما اینجا چند پندارهیِ دگرسان (برخی جاها همسان ولی همچنان دگرسان) با نامهای دگرسان داریم.
Russell نوشته: مورد دو:م یکنفر را میشناسیم و میدانیم که ازدواجش خیلی برایش مهم است و دوستش دارد ، اگر ما برای سکس و لذت خودمان نقشه بچنیم او را از قصد از حالت متمرکز و هوشیار با مشروب دادن/وسوسه/... به نقطه غیر قابل بازگشت بکشانیم بعد در آن حالت با او سکس کنیم به بگوییم خوب دست رد به ما نزد،این میشود نااخلاقی.
کجای فهم آن این اندازه سخت است؟
آنجای آنکه ما نگفتیم بروید مشروب بدهید و نمیدانم مست و ناهشیار کنید و برفیبید و ..
تنها گفتیم اخلاقانه وسوسه میتوانید بکنید.
شما در دنبالهیِ سخن بالا باز برداشتی مشروب و فریفتن را هم الله بختکی با "وسوسه" همراه کردی
و با توجیه اینکه اینها یکی هستند و euphemismای بیشتر نیستند, همان سفستهیِ پهلوان پنبه را نمودی.
روشنه که فریفتن آدم همسردار خوشبخت برای کامگیری جنسی نااخلاقی است!
این چه کاری ولی به «وسوسه کردن» دارد؟
اندکی از جایگاه اخلاقی خودتان پایین بیایید و بجای یلخی چسباندن پندارهها به هم بنگرید ببینید که سخن ما اینجا تنها دربارهیِ «وسوسه کردن = to tempt» است.
.Unexpected places give you unexpected returns