08-16-2011, 03:16 AM
asmani نوشته: من در ابتدا میخواستم تعریف چند واژه به کار برده شده در استدلالتان را بپرسم، چرا که دستکم با تعاریف رایج، گزاره 1 از دید من درست نیست، البته اگر آنطور که از گزاره 3 بر می آید، منظور شما از تحمیلی، دیترمینیستیک بوده باشد.درخصوص گزاره ی دومتان ممکن است بفرمایید «بحث خردمندانه بودن "باور به نبود اراده نابخردانه است" اهمیتی ندارد.» چگونه از «فرض وجود اراده ی آزاد» (یا + فرضیات استدلال؟) نتیجه گرفته شده؟
اما اکنون مایلم استدلال شما را از زاویه ای دیگر بررسی کنم. من تعریف دو واژه 'موجه' و 'خردمندانه' را به عنوان دو متغیر در نظر می گیرم. فرض کنیم تعاریف مشخصی (تعاریف فیلیپ) برای این دو واژه میتوان یافت که به ازای آنها، استدلال شما سراسر درست باشد. در اینصورت بنا به استدلال شما، با فرض نبود اراده آزاد، همه باورها، درست و نادرست، مستدل و نامستدل و همچنین باور به وجود اراده آزاد، خردمندانه نیست. در نتیجه:
- با فرض نبود اراده آزاد، مفهوم خردمندانه بودن یک باور (با تعریف فیلیپ) اساساً بیهوده است و گزاره "باور به نبود اراده نابخردانه است" هیچ چیز در مورد این باور و تمایز آن با سایر باورها نمی گوید.
- با فرض وجود اراده آزاد، بحث خردمندانه بودن این باور اهمیتی ندارد.
متشکرم
"fiat lux"
اet facta est lux