11-09-2013, 08:35 PM
Mehrbod نوشته: اینها رویهم چیزی بیشتر از سفستهیِ فرگشت[1] نیستند. در فرگشت ما میل به کشتن یا دستدرازی (تجاوز) را هم داریم, پس اینها پذیرفتنیاند؟سفسطه ی پهلوان پنبه. من کجا گفتم چون میل به آزادی طبیعیست پس پذیرفتنی است؟ من حتا نگفتم: چون x آنگاه y.
در تمام این فاروم بگردید میبینید که چیزی که من گفتم این بوده که چون چنین چیزی وجود داره یا باید پذیرفته و کنترل بشه یا با چماغ شما سرکوب بشه. دلیلی برای سرکوبیش هم نیست. تاریخ نشان داده که با پذیرفتنش بهتر میشه زندگی کرد. پس بهتره کنترل بشه (این را هم گفتم که به وسیله قوانین باید کنترل بشه) تا اینکه سرکوب بشه.
Mehrbod نوشته: حال شما ولی انگار[11] خوب نیست, نخست میگویید آزادی در سرشت هومنی[12] است, سپس که از شما میخواهند نشان دهید چراشما هم انگار دست چپ و راستتون رو گم کردید. بحث اینجاست که داشتن آزادی رو با جنگیدن برای آزادی قاطی کردید شما. وقتی آزادی برای این گونه وجود داشته، چرا باید برای بدست آوردنش بجنگه؟
پس نئاندرتالها بجای گرز و جنگ و درّیدن همدیگر دنبال آزادی و حقوق بشر نبودند (اگر این اندازه اینها در سرشت هومنی است) میگویید به من چه!؟
اون جنگ و دریدن که شما میگید خودش نشانه ی اینه نئاندرتال اصولن آزاد بوده! چیزی به نام دولت و قانون و پلیس برای سرکوب آزادیش وجود نداشته و بنابر این هر تصمیمی میتونسته بگیره برای خودش. چیزی که این آزادیها رو کم، کنترل یا حذف میکنه سیستم دولته. پس میبینید که وقتی هنوز از خواب بیدار نشدید نباید پابرهنه بپرید وسط.
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی