توهین رضا مرادی غیاث آبادی به ملت ایران و ماجرای پشمکش
رضا مرادی غیاث آبادی
رضا مرادی غیاث آبادی – که علاقه زیادی به چیزهای شیرین دارد – اخیرا یک جعبه پشمک غیاث آباد (احتمالا از
محل فروش ترجمه منشور دکتر ارفعی) برای دوستانش جایزه تعیین کرده که می خواهم چند سطری درباره اش بنویسم. اما پیش از اینکه به پشمک غیاث آبادی برسیم لازم است درباره توهین وی به ملت ایران بنویسم که اخیرا منتشر کرد. آقای غیاث آبادی در مطلبی که ظاهرا خطابش من و شخص دیگری است، به پارسیان هم توهین می کند و پارس کردن و چیز زیادی نوش جان کردن را به ایشان
نسبت می دهد:
«مثل پارسیان پارس میکردند و چیزهای زیادی نوش جان میفرمودند».
معلوم نیست منظور غیاث آبادی از این چیز زیادی نوش جان کردن همان شکرهایی است که اخیرا خودش به صورت پشمک می خورد یا منظور دیگری دارد؟ علی ایحال توهین به یک گروه قومی در هر جای دنیا محکوم است و مخصوصا اگر به گروهی توهین کند که بخش
عمده یک ملت و جامعه میزبانش هستند، این موضوع اهمیت بیشتری هم می یابد. همانطور که می دانیم عنوان پارسیان و پرشین در زبانهای دیگر هم به همان معنای ایرانی کاربرد دارد. متاسفانه گویا در مملکت ما مرجعی نیست که به اینگونه ژاژخایی و دهان درانیها رسیدگی کند.
البته غیاث آبادی پس از چند ساعت این نوشته اش را پاک کرد و دوباره چند ساعت بعدتر
نسخه بازنویسی شده اش را انتشار داد که در آن «پارسیان» به «پارسیان هخامنشی» تبدیل شده بود و در نهایت هم
رساله ای درباب مزایای پارس کردن سگ نوشت که یعنی خیلی هم خوب است و هیچ ایرادی ندارد!
علی ایحال همه اینها نشان می دهد که آقای غیاث آبادی خودش دقیقا همان کسی است که آن چیزهای زیادی را نوش جان کرده و حالا هم که این موضوع را پذیرفته، از بقایایش یک جعبه پشمک خیرات می کند.
پشمک غیاث آبادی
غیاث آبادی می خواهد یک جعبه پشمک خیرات کند و در ارتباط با شرایط واگذاری پشمکش هم
در وبلاگش نوشته من ضمن اینکه غیاث آبادی و پشمکش را به هم می بخشم و اکیدا توصیه می کنم اینطور ولخرجی ها را با پول فروش کتاب منشور دکتر ارفعی نکند، تصمیم گرفتم دستکم برای چند تا از پرسشهایش پاسخ بنویسم.
می گوید:
ما راستش مقداری خسته شدهایم از بس دیگران سند خواستند و ما دادیم، عیبی دارد حالا ما بخواهیم و دیگران بدهند؟
در ادامه می پرسد:
کدام نهاد جهانی روز جهانی کورش را وضع کرده و یا چنین مناسبتی در کدام تقویم جهانی آمده است
پاسخش خود ما است. ما خودمان اراده می کنیم که برای کورش بزرگداشت برگزار کنیم به احدی هم ارتباطی ندارد. مگر برای بزرگداشت گرفتن باید از غیاث آبادی و نهادهای جهانی اجازه گرفت که چنین مطلب مهملی را می نویسد. ما ایرانیان روز جهانی کورش را برگزار می کنیم و دیگران هم برگزار خواهند کرد.همانطور که نویسنده
این مقاله در هافینگتون پست هم به این موضوع اشاره می کند.
می پرسد:
سخنان گهربار کورش (مانند بدن مرا بدون مومیایی در خاک پاک وطن دفن کنید/ برای مبارزه با تاریکی شمشیر نمیکشم بلکه چراغ به دست میگیرم) در کدام سند تاریخی آمده است
نه من و نه هیچکدام از دوستانم که خزعبلات این شخص را تا امروز درآوردیم راوی حدیث نیستیم. اگر هم چیزی نقل شده بر خلاف مهملات غیاث آبادی با ذکر منبع بوده است. اگر ادعایی دارد می تواند خلافش را نشان دهد. اما آنچه که برای من مسلم است، در گذشته عامه مردم برای پیامبر اسلام و امامان شیعه جملات قصار جعل می کردند و حالا همان جملات را که از کنفسیوس و مسیح و شخصیتهای تاریخی در می آورند به کورش و داریوش و رضا شاه نسبت می دهند و در وبلاگها و ایمیل لیستها برای همدیگر می فرستند. اینکه دو جمله بالا هم از همان جملات جعلی باشد یا نه را من نمی دانم ؛ اما اگرغیاث آبادی یا دیگران می خواهند کسی را بازخواست کنند یا چیزی را از جایی نقل کند باید جایش را بنویسد و از نویسنده بخواهد که برای نوشته اش منبع معتبر بیاورد. به این کار می گویند
مغلطه مرد/انسان پوشالی یعنی چیزی را به کسی نسبت می دهد که از او نیست و بعد تلاش می کند تا آن را رد کند تا مخالف خود را ناموجه جلوه دهد. در اینجا هم غیاث آبادی قصد دارد اینطور وانمود کند که مخالفان من همانهایی هستند که این مطالب را درآوردند.
در ادامه می گوید:
نام دین زرتشتی در کدام سند تاریخی قبل از ۱۵۰ سال پیش آمده است؛ یا به کسی که نشان دهد نام زرتشت در کدام سند تاریخی کهنتر از ۱۸۰۰ سال پیش آمده است
این احتمالا نخستین پرسش آقای غیاث آبادی است که ارزش پاسخ دارد. به گفته
پروفسور پرونل از دانشگاه پاریس، نخستین اشاره به نام زرتشت،
مربوط به قرن پنجم پیش از میلاد یعنی تقریبا ۲۵۰۰ سال پیش و از سوی تاریخنگاران یونانی است.
به گفته ی پروفسور مری بویس (غیاث آبادی پس ازآن
مهملات درباره ازدواج زرتشت و دخترش،احتمالا باید مری بویس را بشناسد.) مذهب زرتشت
در قرن چهارم پیش از میلاد مذهب ایرانیان بود.
اگر به منابع بیشتری نیاز بود،
اینجا را نگاه کنید.
می گوید:
به کسی که نشان دهد در کدام سند تاریخی از کورش به عنوان بنیانگذار کشور ایران یاد شده است
در دانشنامه بریتانکا مدخل Achaemenian society and culture چنین آمده:
Cyrus II, founder of the Achaemenian Empire,
کورش دوم بنیانگذار امپراتوری هخامنشی [است].
پایین تر:
the Achaemenian Empire is seen as the beginning of the Iranian nation, one of the pivotal peoples in the modern Middle East.
امپراتوری هخامنشی به عنوان آغاز ملت/کشور ایران شناخته می شود. یکی از پر اهمیت ترین مردم در خاورمیانه مدرن.
برای آگاهی و رجوع:
Iran, ancient. (2011). Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica.
می پرسد:
کسی که عکسی از تمثال بیمثال منشور کوروش که بر سردر سازمان ملل آویزان است و اینجوری دلنگودلنگ میکند را نشان بدهد
غیاث آبادی پیشتر این مطلب را به صورت
یک پست مجزا هم نوشته بود که تجزیه طلبان پان ترکیست آن را روی شبکه های اجتماعی انتشارش دادند:
اینکه میگویند منشور کورش را بر سردر سازمان ملل آویزان کردهاند، یکی دیگر از دغلکاریهای تمامنشدنی کورشپرستان است. اما ذهن سازنده آن که احتمالاً فاقد «هوش سرشار نژاد پاک آریایی» بوده، مقداری ناشیانه عمل کرده و سازمان ملل را با جگرکی سر کوچه اشتباه گرفته و تصور کرده در سردر آنجا هم چنگکهایی برای آویزان کردن دل و قلوه برقرار شده است. با این حال از کورشپرستان محترم خواهش میکنم که اگر میشود و مقدور است و اگر خدای نکرده ادب آریاییاشان گُل نمیکند، عکسی از آن سردر مزین به کتیبه یا تمثال بیمثال منشور کورش را به این بنده سراپا تقصیر نشان بدهند تا یک وقت خدای ناکرده آن «موضع مبارک» را ندیده از دنیا نرفته باشم. قول میدهم که آن تمثال را فوراً در ذیل همین مطلب منتشر کنم.
البته اضافه کنم که عدهای نیز مدعی هستند که شعری از سعدی بر سردر سازمان ملل آویزان است. این ادعا نیز مثل آن یکی نادرست است.
همانطور که غیاث آبادی با توجه به تجربیاتنش در جگرکی مطرح می کند، سردر سازمان ملل جای آویزان کردن منشور کورش یا شعر سعدی نیست. اما نسخه ای بدلی از منشور کورش در ورودی سازمان ملل در شهر نیویورک نگهداری می شود که برای آگاهی بیشتر می توانید
اینجا یا
اینجا یا
اینجا را ببینید.
در مورد آن شعر معروف سعدی هم من چند سال پیش مطلبی
نوشته بودم و به مقاله هافینگتون پست اشاره کردم که آن مطلب و اشاره به این چامه در ورودی ساختمان سازمان ملل را می توانید
از اینجا بخوانید:
Though born in Shiraz, Sa’di (1184-1283) traveled widely throughout the Middle East. He was an ardent believer in Islam and an equally strong believer in unity and peace. One of his poems on the subjects is inscribed at the entrance to the UN building in New York. Here’s a translation:
Human beings are members of a whole,
In creation of one essence and soul.
If one member is afflicted with pain,
Other members uneasy will remain.
If you have no sympathy for human pain,
The name of human you cannot retain.
غیاث آبادی اخیرا اتهاماتی هم به کورش هخامنشی نسبت داده و او را به تجارت سکس!! متهم کرده که در اینباره یک مطلب جداگانه خواهم نوشت.