06-02-2012, 10:44 PM
Kaveh نوشته: اینکه رهبران مملکت در آن موقع مشکل داشتند چیز ناشناخته ای برای ما نیست! من قبلا هم گفتم که در باب علل شروع و ادامه جنگ ما مشکل داریم با حضرات ولی مساله ادعای استفاده سیستماتیک از کودکان در جنگ است. هیچ مدرک و سندی برای این مساله وجود ندارد و از طرفی غیر منطقی است. اینکه تلفاتی در جنگ اتفاق افتاده از کودکان اینهم دلیل برای استفاده سیستماتیک از کودکان در جنگ نمی شود. همانطور که گفتم منبع تخمین زده که اینقدر کودکان در میدانهای جنگ کشته شده اند.گرامی همچنان ادعای شما بر آینکه من امار نیاورده ام بیپایه است.امار سرجایش است،شما از روی هوا برای اینکه از این حقیقت خوشتان نمیاید یا میگویید مال مجاهدین است (که البته بر فرض منبع مجاهدین هم باشند باز هم سازمانهای بین المللی عقلشان میرسد مدرک بخواهند و چک کنند،همین کشتارهای 67 و یا برنامه اتمی را مگر کسی جز مجاهدین بر ملا کردند.منبع بیطرف وقتی یک چیزی را تایید میکند ابروی خود را پای آن میگزارد.
توضیح بنده این است که اولا آمار مغرضانه اعلام شده منابع خارجیها حتی سازمانهای بین المللی در اینجور مواقع می رسد به عوامل مجاهدین. در حالیکه آمار درست را باید بنیاد شهید بدهد که پرونده همه شهدا را در جنگ دارد. امیدوارم روزی این اسناد آزاد شود و مورد بررسی قرار گیرد. اصولا ادعاهایی که اپوزوسیون ما می کند از لحاظ دروغ دست کمی از خود ج.ا ندارد. نمونه اش همکاری ایران با القاعده که سالها در خارج می گفتند و روزنامه ها می نوشتند. اخیرا که برخی نامه های بن لادن توسط دولت آمریکا منتشر شد متوجه شدند که ایران هیچ نوع همکاری با القاعده نمی کرده و بلکه جواب کوچکترین درخواستشان را هم نمی داده. این هم از آن داستانهاست که زیر جهالت دستگاههایی همچون بنیاد شهید در خارج ساخته و پرداخته می شود و منجر به سیاه شدن جنگ می شود. یک بار در وب سایت یک سازمان معتبر بین المللی در باره جنگ خواندم که نوشته بود ایران به عراق حمله کرد! از این بدتر اینکه گویا ایران هنوز نتوانسته ثابت کند که مهاجم در جنگ عراق بود!
از این گذشته اساسن بحث ما بیش از اینکه بر سر حقایق باشد بر سر اخلاق است.من میگویم از کودکان سربازگیری شده تحت پروپاگاندا.شما هم فیلم التماس کودکان برای سربازگیری برای ما میاورید و حس غرور بعد یک مقاله از حظور یک کودک 10 ساله در جبهه میگذارید اینجا.شما یا موافق سربازگیری از کودکان هستید یا نیستید،اگر هستید تعداد (که البته موثق است و شما فقط در مقابلش لجبازی میکنید) چه اهمیتی دارد.چه یک نفر چه 95000 چه 1500000 کودک.اگر موافق نیستید پس این حرفهای از دلاوری کودکان و تحسین چیست که میگویید؟
Kaveh نوشته: حتی من از این فراتر رفته و می گویم پروپاگاندایی هم در کار نبود. اینکه خیلی از اینها قبل از انقلاب داشتند فعالیت می کردند و فکر و دیدگاه دینی شان آنها را به پیروی از رهبری خمینی رسانده بود. در کنار آنها افرادی که در مرزها ماندند، امثال بهنام محمدی و سهام خیام اینها بیشتر از اینکه تحت تاثیر تبلیغات رژیم! باشند ماندند برای دفاع از خانه و کاشانه خود. بهنام می توانستند از خرمشهر خارج شود. مگر اینکه ما دفاع از شهر خود را نوعی انتخاب اشتباه برای اینها بدانیم از لحاظ منطقی اشتباه بوده و هر کسی هم توانسته سعی کرده اینها را رازی کند که شهر را ترک کنند اما آنها نرفتند.دیگر دارید شوخی میکنید گرامی،پروپاگاندایی در کار نبوده؟!!!
از طرف دیگر بیاییم دقیقتر بحث کنیم در خرمشهر در ابتدا بسیاری از ساکنین فرار کردند. در مرحله بعدی افرادی که برای دفاع مانده بودند در طی چند مراحلی و خانه به خانه گشتند و هر چه خانواده و زن و بچه بود را از شهر خارج کردند. جالب اینکه اینها اصولا ارتباط کمی با حکومت مرکزی داشتند. محمد جهان آرا عملیات نظامی را فرماندهی می کرد و آنقدر سرش شلوغ بود و کمبود نیرو داشت که نتواند بیفتد دنبال زنها و بچه هایی که می خواستند در دفاع کاری انجام دهند. در این میان هست که امثال فهمیده و محمدی شهید می شوند. کجای این سیستماتیک است. آن بچه هایی که خمینی گفته بود مردم درست کنند که تا آخر جنگ تازه 8 سالشان شده بود. در مراحل بعدی جنگ هم کودکان کمتر حضور داشتند نگاه کنید به خاطره ای که نقل شد بالاخره اینکه در ایران (قبل از انقلابش هم همین بود) با پارتی بازی و زبان بازی کار آدم پیش می رود که چیز ناشناخته ای نیست.
خمینی را زاده پروپاگانداست چه بعد انقلاب و چه بعد آن،نکند رابطه دستورات خمینی و سربازان و مردم ماوراالطبیعی بوده.
ایراد من به ساکنان بومی نیست،اساسن مگر کل تلفات اولیه در برابر تلفات در 8 سال جنگ چند درصد بوده.حرف من همان سربازگیری از کودکان است که شما در پستهای قبلی خود به آن صحه گذاشتید(که با شور و شوق مینوشتید که بچه ها میرفتند از پدر و مادرشان امضا میگرفتند بعد میامدند جبهه).
Kaveh نوشته: فکر نمی کنم ما (من و ج.ا.) هیچیک با حس غرور به این کشته شده ها نگاه کنیم. ج.ا. که اینها را با نوحه های سوزناک می آورد معمولا، همان آهنگ ممد نبودی آهنگ سوزناکی است. مساله غم است و دردی که همه ما احساسش می کنیم. ناراحتی است از رفتن آنها و پای صحبت رفقای رزمنده شان که می نشینی موقع یادآوری خاطرات اشک به چشمشان می آید و اندوهی عظیم در سینه حس می کنند که آنها رفتند و ما ماندیم! بنده به این درجه البته نرسیدم که ادعا کنم اندکی اینها را درک می کنم. نگاه من سراسر تحسین است و اینجا کمترین عنصری از فیلم هندی جای ندارد. ای کاش جنگی نمی شد و هیچکدامشان کشته نمی شدند.خیر گرامی مشکل ما نفرت از ج.ا نیست(که البته نفرت داریم چون غیر اخلاقی و منحوس و نفرت انگیز است)،مشکل ما اینست که با آموزه های اخلاقی و فکری چ.ا مانند شئی دانستن انسانها و مرگ مشکل داریم با اینکه انسانها و مخصوصن کودکان حقوقی دارند،با کودکان باید طور دیگری رفتار کرد،باید به زندگی تشویقشان کرد و از خط مقدم دورشان کرد نه اینکه بسمت خط مقدم فرستادشان.اینها چیزهای خیلی عجیبی نیستند حتی با معیارهای جنگ جهانی.
من فکر کنم مشکل شما این است که نفرت از ج.ا. را به همه چیزهای مربوط به آن بسط داده اید.
و مشکل من و ج.ا این است که هنرمندانی چون اسپیلبرگ در سینمایمان نداریم که چیزی فراتر از فیلم هندی از حماسه ها در آورند.
راستی حماسه چیست؟ بد است! چرا باید شاهنامه بخوانیم و لذت ببریم مگر داستان حماسه جز جنگاوری و کشتن است؟
البته من از حماسه خوشم نماید چندان،فردوسی را هم دوست میدارم بخاطر زنده نگه داشتن زبان و تاریخ ایران نه بخاطر شعر و حماسه.برای روایت حقیقت هم اسپیلبرگ و هالیوود لزومن لازم نیست،پیش از آن از همان موقع جنگ حهانی اول و قبلتر از آن نویسندگان و از سیاهی های جنگ میگفتند و درام مینوشتند نه حماسه،خرجش اندکی نگاه بخود است و صداقت و وجدان و نگرش عینی به قضایا.من دلم میخواهد حقیقت را بخوانم نه ذکر مصیبت و نه حماسه.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound