7 ساعت قبل
(دیروز, 04:10 AM)Scary نوشته:(07-14-2025, 11:31 PM)Anarchy نوشته: شما هم از مثبت اندیشی زیاد از اون سمت بوم افتادی ... ما تشکیلاتی تحت عنوان اپوزیسیون که نداریم به اون معنا !! اکثرا یه سری الاف لنگ پول بی هنر هستن که جذب یه سری کانال میشن که خط فکری اون کانال ها هم بنا به منبع بودجه اشون منافع ملی ایران نیست بلکه منافع سایر قدرت های منطفه ای یا جهانیه ... همین میشه مثلا یه الدنگ بی سوادی مثل پوریا زراعتی یه دفعه از بفرمایید شام میاد میشه کارشناس مسائل سیاسی ...
جای تعارف تکه پاره کردن باید واقعیت ها رو دید و گفت ... این وسط انسان درست و مستقل و دلسوزی اگر باشه چنین جریان رسانه ای یا اصلا اجازه حضور بهش نمیده یا به مرور حذف یا تضعیفش میکنه .
مسئله اینه که اگر همهچیز رو در همین نقطه ببندیم — یعنی بگیم «اپوزیسیون نداریم، همه الدنگ و بیسوادن» — عملاً خودمون رو از هر امکان اصلاح و نوسازی تهی میکنیم. این جمله که «تشکیلات اپوزیسیون وجود نداره»، بیشتر یک توصیف واقعیت است تا نتیجهگیری نهایی. خب، اگر نیست، باید ساخته بشه. اگر بیمار است، باید درمان بشه — نه فقط تحقیر یا طرد.
بدرستی همین است.
هر جنگی, نخست در روان است که رخ میدهد.
اگر با این روحیه درون جنگ شویم که بازندهایم, بخت خودمان برای پیروز شدن
را با دست خودمان کاهش دادهایم, و وارونه. یا درون جنگ نمیشوید, یا اگر شدید با روحیه مثبت و پیروز درون میایید.
در پیک دیگر به این پرداختم که سود و کاربرد این نگرش که نومیدانه و "واقعبینانه" به جهان و نمیدانم ایرانی خاورمیانهای بنگریم
در این است که کسانی مانند امیر و Rationalist میتوانند بی وجدان درد به زندگی خودشان پرداخته و خودشان را نگران این چیزها
نکنند. شوربختانه یا خوشبختانه, درست کسانی این دیدگاه را دارند که پُرگاه, بیشتر از من و شما به ایران و آیندهی آن بها میدهند!
این شاید در نمای کار یک پارادوکس به چشم بیاید, ولی در واقعیت یک سازوکار روانی برای رویارویی و
جلوگیری از هزینه دادن ذهنیست. کسانیکه چند پلّه از میانگین فرهیختهی ایرانی فرارفتهاند بالاترین احتمال
برای افتادن به این جایگاه نگرشیک را پیدا میکنند, زمانیکه اندیشههای کس فراتر از کمابیش هر کس دیگری که پیرامون
خود میبیند رفت, دیگر سخت است که بتواند خودش را به تراز نگرانیها و دغدغههای آنها نزدیک کند و همدردی
و نگرانی, جای خودشان را به "گور بابای اینها که هنوز اندر خم کوچهی یک گیر کردهاند" میدهد. هر آینه, از
آنجاییکه کس هنوز باهوشتر و آگاهتر است, بایستی یکجوری خودش را نیز متقاعد سازد که آدم خودخواه و
بدی نیست و تنها دارد واقعبینانه به جهان خود مینگرد و گناه او نیست که ایران در خاورمیانه افتاده و ...
نیک بنگرید که من همچون دیدگاهی را هیچ نمینکوهم و از دید من, در جایگاه جاندارانی
خودآگاه و خواستآزاد, اگر کس بخواهد راه خودش را کنار بکشد و برود
هیچ خردهای بر او وارد نیست, تنها سازوکار آن را دارم روشن میکنم.
این رفتار را مانند دوست نزدیک نیز میتوانید ببینید که بجای بُریدن و سرد شدن, با شما گفتگو و
بحث میکند. کسیکه از شما بریده هرگز با شما گفتگو نخواهد کرد, کسیکه دنبال دلیل بسنده برای متقاعد شدن است, چرا.
.Unexpected places give you unexpected returns