11 ساعت قبل
۳. در رابطه با این کامنتت:
شما اصلاً درکی از پیامدهای چنین اقداماتی ندارید. فقط کافیست تصور کنی اگر اسرائیل واقعاً به حوزه علمیه قم حمله میکرد، چه نمایش تازهای از کربلا و عاشورا به راه میانداختند. جمهوری اسلامی دقیقاً منتظر چنین بهانهایست تا با هیاهوی رسانهای، مظلومنمایی کند، فضای احساسی درست کند و دوباره خودش را روی موج «دین در خطر است» بالا بکشد.
تحلیل احساسی، دقیقاً مال شماست، نه من. اتفاقاً خونسردی اسرائیل در هدفگیری حسابشدهی مواضع نظامی، بخشی از همون عقلانیت سیاسیای بود که شما نمیفهمی.
ضمن اینکه شخصاً با کشتن و اعدام ملاهای جنایتکار مخالفم.
در این زمینه، شاهزاده رضا پهلوی نیز بسیار هوشیار و مسئولانه صحبت کرده است.
جامعه امروز دیگر یک جامعهی بربر و آخوندزده نیست که پس از سقوط یک حکومت، بیفتد به جان مردم و اعدامهای فلهای راه بیندازد — همان کاری که خود جمهوری اسلامی در سال ۵۷ و دهه ۶۰ انجام داد.
عدالت، یعنی گرفتن قدرت از دست اینها، نه گرفتن جانشان.
یعنی افرادی که دستشان به جنایت آلوده است، باید محاکمه شوند، محکوم شوند به حبس ابد، با پابند الکترونیکی زندگی کنند، و نامشان در فهرست سیاه بینالمللی ثبت شود.
اما مهمتر از همه، این است که آنها زنده بمانند و نظارهگر ایرانِ آینده باشند — ایرانی بدون جمهوری اسلامی، بدون ایدئولوژی، با پرچمهای آمریکا و اسرائیل در ساختمانهای دولتی، با رابطهای گسترده و محترمانه با جهان آزاد.
ایرانی که آمریکاییها و اسرائیلیها برای تحصیل، کار، سرمایهگذاری و زندگی به آن مهاجرت میکنند؛
ایرانی که در آن زنان و مردان آزادانه و برابر زندگی میکنند؛
ایرانی که با دستهای خودش، بدون «ستیز»، بدون «شعار مرگ»، دوباره ساخته میشود.
این آینده، برای آنها بدترین نوع شکنجه است: شکنجهی روانیِ دیدنِ ایرانی آزاد، آباد و بیآنها.
نقل قول:«اتفاقاً اگه تو همین دوازده روز حمله اسرائیل چندتا موشک میرفت تو حوزه علمیه قم، خیلی خوشحال میشدم، اما اسرائیل چنین برنامهای نداشت. تأسف خوردنت هم از تحلیل احساسی خودته، نه نظر من!!»این حرف بیشتر به درد پای منقل تریاک و بافور و بحثهای سطحی توی تاکسی اسنپ میخوره، نه تحلیل سیاسی جدی.
شما اصلاً درکی از پیامدهای چنین اقداماتی ندارید. فقط کافیست تصور کنی اگر اسرائیل واقعاً به حوزه علمیه قم حمله میکرد، چه نمایش تازهای از کربلا و عاشورا به راه میانداختند. جمهوری اسلامی دقیقاً منتظر چنین بهانهایست تا با هیاهوی رسانهای، مظلومنمایی کند، فضای احساسی درست کند و دوباره خودش را روی موج «دین در خطر است» بالا بکشد.
تحلیل احساسی، دقیقاً مال شماست، نه من. اتفاقاً خونسردی اسرائیل در هدفگیری حسابشدهی مواضع نظامی، بخشی از همون عقلانیت سیاسیای بود که شما نمیفهمی.
ضمن اینکه شخصاً با کشتن و اعدام ملاهای جنایتکار مخالفم.
در این زمینه، شاهزاده رضا پهلوی نیز بسیار هوشیار و مسئولانه صحبت کرده است.
جامعه امروز دیگر یک جامعهی بربر و آخوندزده نیست که پس از سقوط یک حکومت، بیفتد به جان مردم و اعدامهای فلهای راه بیندازد — همان کاری که خود جمهوری اسلامی در سال ۵۷ و دهه ۶۰ انجام داد.
عدالت، یعنی گرفتن قدرت از دست اینها، نه گرفتن جانشان.
یعنی افرادی که دستشان به جنایت آلوده است، باید محاکمه شوند، محکوم شوند به حبس ابد، با پابند الکترونیکی زندگی کنند، و نامشان در فهرست سیاه بینالمللی ثبت شود.
اما مهمتر از همه، این است که آنها زنده بمانند و نظارهگر ایرانِ آینده باشند — ایرانی بدون جمهوری اسلامی، بدون ایدئولوژی، با پرچمهای آمریکا و اسرائیل در ساختمانهای دولتی، با رابطهای گسترده و محترمانه با جهان آزاد.
ایرانی که آمریکاییها و اسرائیلیها برای تحصیل، کار، سرمایهگذاری و زندگی به آن مهاجرت میکنند؛
ایرانی که در آن زنان و مردان آزادانه و برابر زندگی میکنند؛
ایرانی که با دستهای خودش، بدون «ستیز»، بدون «شعار مرگ»، دوباره ساخته میشود.
این آینده، برای آنها بدترین نوع شکنجه است: شکنجهی روانیِ دیدنِ ایرانی آزاد، آباد و بیآنها.