10-22-2020, 01:06 AM
(10-19-2020, 08:23 PM)Dariush نوشته: این را ببینید؛ مضمون این ویدیو برای من چندان اهمیتی نداره ...
بی تردید، در میان تمام ایرادهایی که بر هر اندیشهای ممکن است وارد باشد، بنیانبرافکنترین، همانا تناقض با خود است (یعنی بخشی از آن در تناقض با بخشی دیگر، یا کلیت خودش باشد) و این هرگز قابل اغماض نیست. اما در اینجا مناقشهای وجود دارد که به باور من به تمامی جعلیست: تعریف توسعه و پیشرفت.
لازم نیست توضیح داده شود که چرا چنین پرسشی احمقانه است؛ اساساً اینها مفاهیمی نیستند که دخلی به سنت داشته باشند تا در آن راهی برای فرار از تناقض بنیادین سنتگرایی با خودش پیدا شود. با اینحال بیایید کمی بیش از آنچه باید، همدلی بورزیم و بخواهیم بُعدی دیگر را به موضوع بیافزاییم: بیایید تصور کنیم توسعه و پیشرفتگی میتواند جهت یا اشکال مختلفی داشته باشند. این البته چندان دور از واقعیت هم نیست، توسعه میتواند اشکال مختلفی به خود بگیرد اما مساله این است که ذات مشخص و تعیینپذیری دارد. مثلا پیشرفتگی در یونان باستان در مقایسه با ایران همان زمان، مسیر و شکل متفاوتی را پیموده، اما در هر دوی آنها تکنولوژی، هستهی مرکزی است؛ بله، تکنولوژی هسته مرکزی تمام تمدنهای پس از عصر آتش بوده، در واقع این تکنولوژی بوده که همه ابعاد زندگی اجتماعی انسان را شکل داده.
تکنولوژی در واقع آلترناتیو انسان برای طبیعت است. آنچه انسان از طبیعت میخواهد، امنیت است، در مقابل امیدش را به تکنولوژی میبندد. اگر طبیعت مادر است، تکنولوژی، معشوق مورد تمناست. بنابراین درون مایه تمام تمدنها، تکنولوژیست، نه ارزشها و نظامهای فکری احتمالاً تکاملی (یا داروینی) و از این منظر، اگرچه اشکال توسعه و پیشرفتگی میتوانند متنوع باشند، با اینحال، تکنولوژی محوریت خودافزای تمام اشکال مختلف تمدن و پیشرفتگی است.
پ.ن 1: من به خوبی میدانم در اینجا توضیحات بیشتری ضروریست.من به تدریج آنها را ارائه خواهم کرد و این موضوع بسط خواهم داد.
پ.ن 2: پیرامون موضوع تکنولوژی، من بیش از همه از کتاب زیر بهره میبرم؛ برایان آرتو، نویسندهی منحصربهفردیست، او برخلاف اغلب تکنولوژیپژوهان دیگر، نسبت به آن بدبین نیست، اگرچه خوشبین هم نیست، اما به نظر من کمی به سوی خوشبینی زاویه دارد (به گفتهی خودش، شیفتهی تکنولوژی است) و همین باعث میشود خواندن این کتاب ضروری شود. او میکوشد بیطرفی خود را در واکاوی ذات تکنولوژی حفظ کنید و به پرسشهایی بنیادی در موردش پاسخ دهد، بیآنکه بخواهد فرجامکاوی کند؛ در واقع به دلیل اینکه او فرجامکاوی را رها کرده، توانسته تا حد زیادی بیطرفی خود را حفظ کند. این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده(انتشارات نی فکر میکنم)، من آن را قبلا دیده و خوانده بودم و میدانم ترجمه خوبی است.
کسشر هم تعاونی؟!