نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پاره‌خط
#18

بلاهت سکسی و تحجر جذاب: دو قطب هم‌ربا
در دل رابطه‌ی زوج ریحانه پارسا و مهدی کوشکی تحلیلی نهفته است که درک آن بس اساسی و پراهمیت است. ریحانه پارسا، دختری تیپیکال با بلاهتی شیرین و خواستنی در میان خیل  پسران و مردان و مهدی کوشکی مردی از آن خیل، پیروی علنی سنتی که امروزه زن‌ستیزانه و مردسالار نامیده میشود. مهدی کوشکی چند بار در صفحه خود از حق انحصاری طلاق و مردسالاری و بندگی زن در برابر همسرش دفاع کرده و ریحانه پارسا نیز، حداقل در ظاهر او را می پرستد. رابطه‌شان زرد و در کانون توجه انبوه در فضای مجازی. در این رابطه اما دو پدیده نهفته است که یکدیگر را جذب و بازتولید می‌کنند: در زن (پارسا)، بلاهت شیرین در کنار جذابیت جنسی‌اش و در مرد تحجر مردانه و عصبیت بدوی‌اش. این رابطه اگرچه در بنیان بی‌اهمیت است، اما بازنمونی‌ست از دینامیزمی که از بدویت تا مدنیت پایدار مانده و اکنون به ما رسیده است. سنتی بدوی که در آن زن، عصبیت و اعمال زور و قدرت را در مرد می‌ستاید و مجذو‌ب‌اش می‌شود و مرد نیز مطیع و برده بودن زن را. 

در فضای رقابت جنسی این دو کارکردی بسیار فعال و تاثیرگزار دارند و جامعه هر چه از لحاظ  روابط جنسی بسته‌تر باشد، قدرت‌شان نیز افزون‌تر می‌شود، چنان‌که مردان برای کسب شرکای جنسی مرغوب‌تر، هر چه بیشتر از خود، مردانگی بدوی (که با تعاریف امروزی کمابیش با غیرت و ناموس‌پرستی هم‌سازی دارد)  بروز می‌دهند و زنان نیز هر چه بیشتر به آنان بها. این الگوها هم‌افزا هستند و یکدیگر را تغذیه میکنند. 

البته که این سازوکار قرار نیست روابط تمام زنان و مردان را توضیح دهد و قطعا بسیاری از زنان و مردان جدا از این چرخه روابط خود را با معیارهای مدرن‌تر و مدنی‌تر (به زعم خود) شکل می‌دهند، اما همچنان مجموعه ی عظیمی از روابط بر اساس این الگو شکل می‌گیرند و زنان یا مردانی که آنچنان خودساخته یا متکی به ارزش‌های نوین نیستند یا نمی‌خواهند باشند و یا از همه مهمتر نمی‌توانند باشند (به دلیل بهره هوشی کمتر یا به باور من شکل متفاوتی از هوشمندی) برای عقب نماندن از قافله همان راهکار بدوی را پیش می‌گیرند. در اینجا موضوع بحث این جماعت است. دخترانی که غیرت، کنترل‌گری، پرخاش، سیکس‌پک و قطور بودن مردان را جذاب می‌یابند و مردانی که خنگ، مطیع و بنده بودن زنان را. 

اگر سازوکار بازتولید این چرخه را واکاوی کنیم خواهیم دید که چندان پیچیده هم نیست؛ زن هر چه به لحاظ فیزیکی زیباتر و جذاب‌تر، گردآورنده مردان رقیب بیشتر پیرامون خود؛ این مردان به شکل‌های مختلف می‌کوشند توجه و علاقه او را نسبت به خود جلب کنند. در راستای این هدف، به بهانه‌های متنوع دور و بر او می‌چرخند و بی‌جهت او را تحسین و تکریم می‌کنند؛ گاهی حتی احمقانه‌ترین و مضحک‌ترین رفتارها و اعمال او را! حتما دیده‌اید که به بی‌مزه‌ترین جک‌هایی که از زبان یک دختر زیبا در یک جمع بیان میشود قهقه می‌زنند. همچنین به او انواع سرویس‌ها را ارائه می‌دهند و می‌کوشند هر چه بیشتر در خدمت او باشند. اینچنین است که آن دختر بلاهت خود را جذاب و خواستنی می‌یابد و آن را هرچه بیشتر به کار میگیرد؛ از طرفی زحمت برای کسب دانش، مهارت و آگاهی را بی‌وجه، چرا که لشگری عضلانی، داوطلبانه و پیش از آنکه او حتی واقعاً بخواهد، خواسته‌های‌اش را پیش‌بینی و فراهم می‌سازند. مردان بلاهت او را دوست خواهند داشت، چرا؟ به یک دلیل ساده: ناکاربلدی و خنگی او به معنای فرصت بیشتر برای خدمت‌رسانی از سوی آنها و بیشتر دیده شدن از سوی دختر هدف است.

از آنسو، در میان مردان نیز بدیهی‌ست که چه اتفاقی می‌افتد: دختری که ناکاربلد و بی‌مسئولیت بار آمده، اکنون خواهان مردی‌ست که در کنار زدن رقبا پیشرو و سرآمد باشد و بتواند آنچه او می‌طلبد را برآورده سازد (چرا که خود نمی‌تواند) و از آنجا که بلاهت چیزی از جنس خود را می‌طلبد، در اینجا عصبیت و مردانگی بدوی، بیشتر به چشم دختر مربوطه می آید. او راهی ندارد جز آنکه تسلیم و سرسپرده مرد قوی‌تر و زورمندتر شود. و طبیعی‌ست که در نهایت مرد پیروز تبدیل به الگو می‌شود و روش‌اش مبدل به ارزش برای دیگر مردان. زور و قدرت مرد اگر در بیرون به کار سرکوب و خشونت علیه دیگر مردان می‌آید، در خانه به چشم زن، حمایت و امنیت تعبیر می‌شود.

این سازوکار البته که  نقطه‌ی آغازین ندارد و چرخه‌ایست که از خود تغذیه می‌کند. به همین سادگی اما به شکلی بسیار ظریف و گاهی حتی نامرئی! دامنه‌ی این موضوع بسیار گسترده است و به تمامی پرداختن به آن، نه در ابعاد یک مقاله، بلکه شاینده کتابی‌ست.  پیگیری آنها را به همان دلیلی که گفتم، بر عهده‌ی مخاطبان می‌گذارم و از باز کردن آنها در اینجا درمی‌گذرم. اما لازم است نکته‌ی بسیار مهمی را در اینجا گوشزد کنم و آن اینکه، الگوها و تبعات این نوع فرآیند همسریابی، در دیگر رفتارها و منش‌های آدم‌ها ریشه می‌دواند و حتی آنجا که رقابت جنسی نیز برقرار نیست، حس برتری‌جویی و رقابت میان مردان دیده می‌شود و یا در مورد مادر و خواهر و دختر خود نیز همان الگو را به کار خواهند بست (اگرچه مولفه‌های پرشمار دیگری نیز وجود دارند، اما این علت در افزایش غریزی میل به خشونت در مردان اثر زیادی دارد.)

اگر کیس کوشکی-پارسا برایتان غریب است و باورتان نمی‌شود که بخش اعظم جامعه بر همین مسیر است، نمونه‌های گل‌درشت‌اش را می‌توانید در قاتلان سریالی و خیل دختران دلباخته به آنها بیابید. تد باندی یکی از قاتلان سریالی‌ست که تعداد زیادی دختر را ربوده، مورد تجاوز قرار داد و به قتل رساند (به اعتراف خودش سی نفر). اما او در زندان، هر ماه یک گونی نامه از دختران طرفدار و عاشق خود در سراسر آمریکا دریافت می‌کرد! غیر از تد باندی، در زندگی‌ تعداد زیادی از قاتلان سریالی، همچون جفری دامر، ریچارد رامیرز و چارلز منسون این اتفاق افتاده است.

این دینامیزم، برای دختر و پسر کتاب‌خوانده و دانشگاه رفته یا روشنفکر شاید غریب و احمقانه و یا تنها برقرار در مناطق دورافتاده به نظر رسد؛ اما در واقعیت در بطن جوامع کاملاً مرسوم و باقوام است. مشکل این است که آنان که کمی روشنفکرتر از متوسط جامعه‌ی خود هستند، دچار آفتی هستند که در آن تنها به خود و امثال خود (آفت لوکالیتی فرهنگی-اجتماعی؟!) توجه دارند و کوشکی‌ها و پارساها برایشان نادیدنی و ناموجود هستند و به همین دلیل دچار تحلیل‌های اشتباه می‌شوند. 
یکی از این تحلیل‌های اشتباه از سوی فمنیست‌ها سر میزند. آنها با ندیدن این سازوکار و کلیات و جزئیات دیگر، تنها یک سوی این رابطه (مردان) را برجسته کرده و دچار سفسطه ی «تحلیل از انتها به ابتدا» میشوند، چنانکه عصبیت و غیرت مردان نقطه ی شروع تحلیل خود درنظر میگیرند و سپس میل به سلطه بر زنان و کنترل آن را به عنوان توضیحی بر چرایی این خوی مردسالارانه ارائه میدهند. آنها تاریخ و بیولوژی را یکسره به کناری افکنده و تحلیل‌هایی ارائه می‌دهند که اگر دقت شود فاقد زمان و متکی به «حال» است؛ آن هم از یک جهت : به مردانگی و عصبیت مردان می‌پردازند و آن را محرکه‌های مردسالاری می‌شمارند اما آنسوی دیگر حقیقت و همچنین کارکردهای تاریخی آن را ناگفته باقی می‌گذارند و این در اغلب تحلیل‌ها و ایده‌های موجود در فلسفه‌ی فمنیسم مشهود است.
خشونت یک چرخه‌است و‌ نقطه آغازی ندارد. خشونت اگرچه از مجرای یک شخص خاص در نهایت بیرون می‌زند، محصول کلیت یک جامعه‌است: زنان، مردان، سیستم سیاسی-اقتصادی، سنت و فرهنگ آن جامعه در آفرینش و تولد آن دخیل هستند. این موضوع در فلسفه‌ی حقوق بحثی‌ست دامنه‌دار و یک نگرش اساسی و پرطرفدار در آن شاخه، مسئول دانستن کلیت جامعه و تمام عناصر تشکیل‌دهنده‌ی آن در بازآفرینی جرم و جنایت در سطح جامعه است؛ چرا که در حقیقت کاستی‌ها و نقصان‌های موجود در جامعه است که خشونت، بزه و جنایت را در فرآیندی پیچیده و طولانی فرآوری می‌کند.

در پایان باید گفت که نمی‌توان علیه ناموس‌پرستی ستیز کرد بی‌آنکه به کلیت این واقعیت پرداخت. چنین مبارزه‌ای (اگر اساسا بتوان مبارزه نامیدش) ناکارآمد است و دیر یا زود مجموعه‌ی زیادی از زنان و مردان خواهند آمد که لج‌بازانه درست مخالف نظرات شما پیش خواهند رفت چنان‌که می‌بینیم امثال زوج پارسا-کوشکی و دیگران عمدا ارزش‌های شما را به سخره می‌گیرند. وقتی شعار می‌دهید «خشونت علیه زنان خاتمه دهید» و نه «خشونت را خاتمه دهید»، وقتی خشونت «مرد علیه مرد» و «زن علیه مرد» و «زن علیه زن» را مسکوت و بی‌اهمیت می‌گذارید و خشونت را در معنای کلی و عام آن هدف قرار نمی‌دهید و تنها به مردان و مردسالاری میپردازید و نقش یکسان زنان را در این چرخه نمی‌بینید، مانند این است که بخواهید لامپ تنها با یک سیم «نول» روشن شود؛ تحلیل‌هایتان ابتر، شعارهاتان نخ‌نما و فکرنشده و ذهنیت‌تان جانب‌دارانه و ناپذیرفتنی خواهد بود. در نهایت واقعیت بی‌اعتنا به باورهای شما، به راه خود خواهد رفت.

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ


پیام‌های این موضوع
پاره‌خط - توسط Dariush - 04-10-2018, 02:27 PM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 04-10-2018, 03:52 PM
اندیشه‌های خاموشی - توسط یه نفر - 04-12-2018, 05:29 PM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 05-30-2018, 09:07 AM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 06-05-2018, 11:42 PM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 08-25-2018, 11:32 AM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 10-29-2018, 09:53 AM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Mehrbod - 10-29-2018, 01:56 PM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 10-30-2018, 09:35 AM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Mehrbod - 10-30-2018, 05:06 PM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 11-06-2018, 09:33 AM
RE: اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 10-18-2020, 08:02 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-18-2020, 09:06 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-19-2020, 12:50 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-19-2020, 03:53 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-19-2020, 06:38 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-19-2020, 08:23 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-22-2020, 01:06 AM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-21-2020, 08:21 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-22-2020, 03:08 AM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-25-2020, 03:58 PM
RE: پاره‌خط - توسط Canary - 11-22-2020, 03:03 PM
RE: پاره‌خط - توسط Scary - 11-23-2020, 08:30 PM
RE: پاره‌خط - توسط Canary - 12-01-2020, 07:01 AM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 11-25-2020, 08:08 PM
RE: پاره‌خط - توسط Angela - 11-26-2020, 09:50 PM
RE: پاره‌خط - توسط Mehrbod - 12-03-2020, 08:16 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 12-07-2020, 09:01 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-25-2020, 05:43 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 12-09-2020, 09:14 PM
RE: پاره‌خط - توسط Rationalist - 05-15-2021, 07:09 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-16-2021, 02:42 AM
RE: پاره‌خط - توسط Rationalist - 10-16-2021, 06:26 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-17-2021, 01:00 AM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-28-2021, 03:31 AM
RE: پاره‌خط - توسط Mehrbod - 10-30-2021, 10:30 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 11-01-2021, 06:36 PM
RE: پاره‌خط - توسط Mehrbod - 11-03-2021, 06:57 PM

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 3 مهمان