10-19-2020, 08:23 PM
این را ببینید؛ مضمون این ویدیو برای من چندان اهمیتی نداره، مزخرفیست مانند تمام 99 درصد مزخرف موجود در نت. اما در فرم و مایهی این محتوا، یک مطلبی نهفته که جالب توجه است. در تکتک فریمهای این ویدیو به نوعی حسابشده، امتناع و ضدیت با هر المان فرهنگی سنتی به چشم میخورد؛ همه چیز در تضاد با هر آنچیزیست که «نو» نیست؛ از چینش اشیاء و دکوراسیون سن تا نورپردازی و ارکستر و لباسها، همگی بدان دلالت دارند. اما به ترانه و رقاصها دقت کنید. دقیقا در نقطهی مقابل همان چیزی هستند که «کلیت» قرار است در نفی آنها باشد. این یک وجه بسیار جالبی از مدرنیته است. او سمبلهایی از سنت را کنار خود نگاه میدارد، نه به این دلیل که آنها را دوست دارد یا میخواهد به آنها رسمیت دهد، بلکه میخواهد سلطهی خود بر تمامی آنچه بوده نمایش دهد. پنداری میخواهد بگوید «این به لطف من است که جلوههایی از پدرانتان را میتوانید تماشا کنید». و این در واقع یک تسریع در اعلام «مرگ سنت» است.
اما نکتهی من این نیست، بلکه این است که در آنسو سنتگرایان نیز بر همین سلک هستند. آنان نیز «پیشرفتگی» و «توسعه» را در اشکالی محدود از خودشان میخواهند و این دقیقا همان «تناقض در بطن» است. غیر از آنکه شما نمیتوانید « بزرگِ کوچک» بخواهید، نمیتوانید چیزی را نفی کنید درحالیکه بدیلتان «همان» است. «این آن همانی» بدیل پیشنهادی در دو لایه رخ میدهد، یکی در روش و دیگری در محتوا. بنابراین، راستاش نمیشود مطالب سنتگرایی را چندان جدی گرفت، چرا که وضع آنها در این دوران سلطهی همهجانبهی مدرنیته، از سنتگرایان یکی دو قرن پیش بدتر هم هست. بهتر است تعارف با واقعیت را کنار بگذاریم و بپذیریم که این اندیشه خود بخشی از همان وضعیتیست که بدان میتازد.
اما نکتهی من این نیست، بلکه این است که در آنسو سنتگرایان نیز بر همین سلک هستند. آنان نیز «پیشرفتگی» و «توسعه» را در اشکالی محدود از خودشان میخواهند و این دقیقا همان «تناقض در بطن» است. غیر از آنکه شما نمیتوانید « بزرگِ کوچک» بخواهید، نمیتوانید چیزی را نفی کنید درحالیکه بدیلتان «همان» است. «این آن همانی» بدیل پیشنهادی در دو لایه رخ میدهد، یکی در روش و دیگری در محتوا. بنابراین، راستاش نمیشود مطالب سنتگرایی را چندان جدی گرفت، چرا که وضع آنها در این دوران سلطهی همهجانبهی مدرنیته، از سنتگرایان یکی دو قرن پیش بدتر هم هست. بهتر است تعارف با واقعیت را کنار بگذاریم و بپذیریم که این اندیشه خود بخشی از همان وضعیتیست که بدان میتازد.
کسشر هم تعاونی؟!