03-27-2020, 09:42 AM
Mehrbod نوشته: و چرا به شما دروغ بگویم, من هم همچو کسی را نابخرد میبینم. ما در سدهی بیست و یکم چند چیز آموختهایم:مساله برای من جنبهی اگزیستانسی و ریشههایی هستیشناسانه دارد،
۱. یک, زندگی کوتاه است.
۲. جهان پس از مرگی در کار نیست.
۳. با پول میشود از نقطهی کثیف A به نقطهی زیبای B رفت.
اینک به من بگویید, با آگاهی و دانش به این سه, چرا کسیکه اندکی خرد دارد باید خود را به این همه رنج و درد بیاندازد
که میهنش را درست کند, و چرا نه بلند شود از اندک زمانی که دارد بهره گرفته و بار خودش را ببندد؟
اگر مزدک اینجا میبود میدانستیم یک چیزی در این مایهها که اگر همه اینکار را کنند آنگاه جامعه از هم فرومیپاشد و ... میگفت
و حق هم میداشت. گیر کار اینجاست که ما ایرانیان, شاید بوروانهی بسیاری کشورهای دیگر, یکجور فرهنگ "زرنگی" داریم
که میگوید بگذار دیگران بسازند و بکّارند, ما میخوریم و میرویم.
به دید من این فرهنگ «خودخواهی» هر چه جلوتر میرویم در همهی کشورها افزایش میابد, چرا که بازدارندههای آن که در گذشته
دین, فرهنگ, آیین, غیرت و ... بودهاند روز به روز کمرنگتر میشوند و ارزشهای امروزین در پول, دارایی, خودنمایی (اینستاگرم, و ..),
و دم را غنیمت شمار اند. بویژه که یک سایهی سنگینی از گرمایش زمین و آیندهی تیره و تار و نمیدانم روباتهای جهانگیر هم آنجا
در ناخودآگاه همهی ما ریشه دوانده و کمتری کسی آینده را پاک و روشن میبیند و من میتوانم بگویم, با بیشترین بیگمانی, که هتّا
آنهایی که آینده را خوب میبینند هنوز نمیتوانند آینده را "پایدار" هم ببینند.
اما اگر بخواهم به فرم مناسب برای شما به سادگی بیان کنم، این است که ژنهای من اینچنین فرازیسته شدهاند!
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...