نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پاره‌خط
#5

زبان فارسی، تا یک یا دو دهه پیش‌تر، درگیر آشفتگی‌های جدی بود؛ از حروف و رسم‌الخط ناهمخوانی که برایش وجود داشت تا وام‌واژه‌های همیشه نامأنوس مانده. ما برای نگهداشت وام‌واژه‌های عربی ناچار شده‌ایم حروفی که اصلا در زبان فارسی کاربردی ندارند، همچون «ض و ظ» یا «ث و ص » را همچنان حفظ کنیم، برای بودن همان واژه‌ها یادگیری دشوارتر زبان فارسی را به خود تحمیل کرده‌ایم چنانکه دیدن یا شنیدن کلماتی چون «گاهاً» و «برخاً» برایمان عادی شده، و از طرفی با بودن این فرم‌های غیررسمی دستور کلمه‌سازی، داشتن یک فرمول همه‌گیر و رسمی، برای این زبان تقریبا غیرممکن می‌نماید. همچنین واژگانی هستند که در زبان فارسی وجود دارند اما با ساختار این زبان ناهمخوانی روشنی دارند. مثلا واژه «اطلاعات» فرم جمع «اطلاع» است. ما از واژه اطلاعات به وفور حتی در نام وزارت‌خانه‌ها می‌توانیم استفاده کنیم اما چون نمی‌توانیم فرم اسمی یا متممی «اطلاع» را در ساختار جمله‌های فارسی حفظ کنیم، تقریبا فرم اسمی و متممی آن در زبان فارسی بی‌استفاده است، واژه‌هایی اینچنینی باعث دامن زدن به شلختگی در زبان می‌شوند.

اما گذشته از اینها، که بیان معضلات فرمی زبان فارسی هستند، ما درگیر مشکلی وسیع‌تر در مورد زبان هستیم، مشکلی که از سالها پیش‌تر زبان‌شناسان و جامعه‌شناسان پیرامون‌اش هشدار می‌دادند و این شاید بی‌سابقه‌ترین پیشامدی‌ست که با این سرعت پس از پیش‌بینی کارشناسان علوم انسانی در منظر ما به واقعیت می‌پیوندد. همه ما گفتگوها، مصاحبه‌ها و نوشته‌های پرغلط را دیده‌ایم و اغلب به آنها خندیده‌ایم، اما اگر کمی جدی‌تر به این موضوع فکر کنیم، مشاهده خواهد شد که نوعی ناتوانی جدی در عامه مردم ایران برای بیان مفاهیم یا افکار و ذهنیات‌شان، وجود دارد. مردم ایران گویا نمی‌توانند آنچه در سرشان هست را به بیان بیاورند. مسأله واژه نیست، آنها زبان‌شان را گم کرده‌اند. در واقع مردم ایران گویا الکن شده‌اند!

علل بروز چنین وضعیتی اهمیت زیادی دارد اما حتی نام بردن از آنها نیز احتمالا به درازایی خواهید کشید فرای حوصله این متن؛ با اینحال به باور من، نام بردن تیتروار و شناخت چند علت اصلی لازم است. اولین و مهم‌ترین آنها همانا سیاست‌های دیوان‌داری رسمی حکومت و مناسبات بروکراتیک موجود است. تصور کنید بیش از سی میلیون پرونده در قوه قضائیه هست و گذر بسیاری از ما، به این سازمان بزرگ افتاده است. کمی به ادبیات موجود در کاغذبازی‌هایی که هنوز در آنجا بسیاری با عشق و تعصب دنبال‌ش می‌کنند، فکر کنید. به شکایت‌نامه‌ها، حکم‌ها، دادخواست‌ها و ... . در اغلب اوقات بیان ساده و سرراست موضوع گویا این ترس را در نگارنده پدید می‌آورد که نکند مخاطب عدم جدیت یا فقدان فخر را در لحن‌اش احساس کند، در نتیجه هر چه بیشتر از جملات طویل استفاده میکند و آنها را به واژگان سخت عربی مزین می‌کند. در دیگر ادارات و سازمان‌ها نیز وضع کمابیش همینطور است.

اتفاقی که در نهایت رخ می‌دهد حضور بطور فزاینده پررنگ‌ترِ گیجی و آشفتگی مراجعان به ادارات و سازمان‌های دولتی و حکومتی است. شخصی که سوادی حداقلی یا معمولی دارد مسلما در برابر آشفتگی و بی‌نظمی بروکراتیک موجود هرگز مصون نخواهد بود. با توجه کیفیت پایین آموزش رسمی و عالی در کشور میتوان گفت بخش اعظم مردم ایران از این بلا سر به سلامت نمی‌توانند ببرند.

این شکافی که بین زبان رسمی و درک شهودی مردم از زبان شکل گرفته و رشد می‌کند سرانجام آنها را به مرز وادادگی می‌برد چنان‌که ناتوانی خود در فهم و ایجاد ارتباط درونی با آن زبان را پذیرفته و از تلاش برای رفع این فقدان دست می‌شویند، چنان‌که می‌بینیم تحصیل‌کرده‌ترین اقشار جامعه نیز برای نوشتن یک شکایت‌نامه دست به دامان عریضه‌نویسان می‌شوند.

اما چیزی که برای من جدی‌تر جلوه می‌کند، عدم دقت و ناتوانی در برقراری یک تمرکز خیلی حداقلی برای بیان است. گویا اشتباه کردن اهمیت چندانی ندارد! گویا حاضران این فضای آشفته، تصور می‌کنند هیچ اشتباهی آنقدر اهمیت ندارد که بخواهند خود را برای جلوگیری از آن به زحمتی هرچند ناچیز بیاندازند و بالاخره وضع آنقدر آشفته و مبتنی بر احتمالات و شانس است که هر چیزی ممکن است، از جمله فراموش شدن، کاملا بی‌اهمیت شدن و یا امکان جبران هر نوع اشتباه.

خیلی عجیب است اما در یک گفتگوی معمولی اغلب گوینده مشتی کلمات را به هم پیوند می‌زند و انتظار دارد مخاطب از حرف‌هایش بفهمد که او چه می‌خواهد بگوید و عجیب‌تر اینکه من بارها دیده‌ام که گوینده سر تکان می‌دهد و تاکید و تایید می‌دهد که «می‌فهمم»، اما می‌شود مطمئن بود که از گفته‌های گوینده برداشت‌های زیادی می‌توان داشت و هیچ معلوم نیست که مخاطب کدام را انتخاب کرده است. در واقع گفتگو تبدیل شده به نمایش حالات صورت و بدن و دو طرف گفتگو با اداهای تن و کمی کمک از واژه‌های درهم‌ریخته سعی می‌کنند حدس بزنند که طرف مقابل چه منظوری داشته.

برای نمونه من بارها مشاهده کرده‌ام که ایرانی‌ها فرق «به او نگفتم بیاید» و «به او گفتم نیاید» را درک نمی‌کنند و جملاتی مثل این را به جای هم استفاده می‌کنند. یا آنکه نمی‌دانند واژه‌هایی مثل «خیلی»، «بسیار»، «اغلب» و قیودی اینچنینی را کجا باید استفاده کنند و مهم‌تر اینکه نمی‌دانند کجا نباید از آنها استفاده کنند.

اغلب، شبکه‌های اجتماعی و همه‌گیری آنها را مقصر می‌شمرند، اما بعید است این عامل تاثیر مهمی داشته باشد. مردم ایران مدت‌هاست در بحران زندگی می‌کنند، بحرانی که تمام ابعاد ذهنی و فیزیکی حیات آنها را تحت تاثیر قرار داده است. زیست مستمر در بحران، انسان و جامعه را کندذهن، کم‌حافظه، سرگشته، سرآسیمه، آشفته و مستأصل می‌کند. در این وضعیت همه‌چیز در فضایی شتاب‌زده رقم می‌خورد و زبان و کلام از جمله مقولاتی خواهند بود که تحت تاثیر این شتاب‌زدگی قرار می‌گیرند.

با این وضعیتی که مشخصات هیچ‌ جور از کاهش بحران‌ها در آن دیده نمی‌شود، تقریبا غیرممکن است که از سرعت فرو رفتن در گرداب آشفته‌زبانی کاسته شود. این وضعیت جاهایی علت است، اما بیش از آن معلول است، معلول درهم‌ریختگی ابعاد گوناگون حیات روزمره انسان ایرانی. اینچنین است که کافی‌ست شما در خیابان ده نفر را به صورت شانسی انتخاب کنید و به هرکدام‌شان یک برگه کاغذ و قلم بدهید و از آنها بخواهید یک صفحه پیرامون موضوعی واحد هر چه دل‌شان می‌خواهد بنویسند، نتیجه به احتمال زیاد در نوع خود می‌تواند فاجعه قلمداد شود! میتوانید به اولین مصاحبه‌ از یکی از مسئولین در تلویزیون یا رادیو دقت کنید؛ احتمالا متوجه خواهید شد که چقدر غلط در جملات و واژه‌ها وجود دارد.

اشتباهات کلامی شکل‌های مختلفی دارند و بعضی از آنها در این متن مطرح نشدند، مثل استفاده از واژه‌های غیردقیق در موقعیتی که واژه‌های به مراتب بهتری وجود دارند، چون ما آنقدر در بدیهیات زبان نادان محسوب می‌شویم که علارغم اینکه تقریبا همه انواع این غلط‌های کلامی در محاورات روزمره ما مشهود هستند اما پرداختن به آنها در این شرایط منطقی نیست.

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ


پیام‌های این موضوع
پاره‌خط - توسط Dariush - 04-10-2018, 02:27 PM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 04-10-2018, 03:52 PM
اندیشه‌های خاموشی - توسط یه نفر - 04-12-2018, 05:29 PM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 05-30-2018, 09:07 AM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 06-05-2018, 11:42 PM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 08-25-2018, 11:32 AM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 10-29-2018, 09:53 AM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Mehrbod - 10-29-2018, 01:56 PM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 10-30-2018, 09:35 AM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Mehrbod - 10-30-2018, 05:06 PM
اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 11-06-2018, 09:33 AM
RE: اندیشه‌های خاموشی - توسط Dariush - 10-18-2020, 08:02 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-18-2020, 09:06 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-19-2020, 12:50 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-19-2020, 03:53 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-19-2020, 06:38 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-19-2020, 08:23 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-22-2020, 01:06 AM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-21-2020, 08:21 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-22-2020, 03:08 AM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-25-2020, 03:58 PM
RE: پاره‌خط - توسط Canary - 11-22-2020, 03:03 PM
RE: پاره‌خط - توسط Scary - 11-23-2020, 08:30 PM
RE: پاره‌خط - توسط Canary - 12-01-2020, 07:01 AM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 11-25-2020, 08:08 PM
RE: پاره‌خط - توسط Angela - 11-26-2020, 09:50 PM
RE: پاره‌خط - توسط Mehrbod - 12-03-2020, 08:16 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 12-07-2020, 09:01 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-25-2020, 05:43 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 12-09-2020, 09:14 PM
RE: پاره‌خط - توسط Rationalist - 05-15-2021, 07:09 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-16-2021, 02:42 AM
RE: پاره‌خط - توسط Rationalist - 10-16-2021, 06:26 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-17-2021, 01:00 AM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 10-28-2021, 03:31 AM
RE: پاره‌خط - توسط Mehrbod - 10-30-2021, 10:30 PM
RE: پاره‌خط - توسط Dariush - 11-01-2021, 06:36 PM
RE: پاره‌خط - توسط Mehrbod - 11-03-2021, 06:57 PM

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان