08-14-2016, 10:14 PM
[MENTION=1283]سارا[/MENTION] ، پیش تر در اینجا از من خواسته بودید تا تعریفم از شعر و نیاز به سرایش آن را توضیح دهم، که پس از آن گفتگو را ادامه ندادید!
نکتهی خیلی مهمی را بیان داشتید. لطفا همین چیزی که بیان کردید را بیشتر باز کنید.
و یا چه طور می توان براستی فهمید که واژگان به بالاترین چم در کنار هم رسیده اند؟ به این معنا که معیار بالاترین چم دانستن واژه ها در شعر دقیقا چه بوده؟
من در مطالعهی مختصری که در تاریخ ادبیات ایران زمین داشتم، برخی سبک های ادبی چنان پیچیده و درهم بودند که هزاران معنا و برداشت متفاوت می شد از آنها
در ذهن گذراند. و یا برخی از شاعران چنان سروده بودند، که به راستی به هرزه گویی بیشتر شباهت داشتند. متاسفانه اکنون نامهایشان هم در ذهنم نیست که برایتان بنویسم.
از این رو، اگر فراتر از تعریف و جایگاهی که من از شعر برایتان پیش تر نگاشته بودم، خاستگاه و معنای بسیار ویژه ای را برای "شعر" و "شاعر" در نظر دارید، در این صورت به نظرم لازم است خیلی مفصل تر به آن بپردازید.
سارا نوشته: اما این معنای" من خلق می کنم" که در ریشه ی poetry وجود دارد چیست؟ چه خلقی در شعر رخ می دهد که در سخن گفتن معمولی اتفاق نمی افتد و یا حتی در نثرهای ادبی ؟ مگر واژه ها همان واژه ها نیستند؟ و چینش آنها کنار هم مگر بر حسب دستور زبان نیست؟ پس چه می شود که در امر شعر آفرینش رخ می دهد؟
نکتهی خیلی مهمی را بیان داشتید. لطفا همین چیزی که بیان کردید را بیشتر باز کنید.
سارا نوشته: وقتی شعور در آدمی به بالاترین حد خود می رسد شعر متولد می گردد! یا به عبارت دیگر وقتی که واژگان در کنار یکدیگر به بالاترین چم می رسند آنگاه چامه متولد می گردد!این بیان، خیلی خیلی شگفت آور و بحث برانگیز است! بسیاری از افراد در طول تاریخ، فعالیت خود را شاعری می دانستند و به سبک های ادبی گوناگون سخنانی موزون می سرودند و چه شاید دریافت و شعورشان هم به بالاترین حد رسیده باشد! حال چه هنگامی می توان فهمید شعور در شخصی به بالاترین حد رسیده؟
و یا چه طور می توان براستی فهمید که واژگان به بالاترین چم در کنار هم رسیده اند؟ به این معنا که معیار بالاترین چم دانستن واژه ها در شعر دقیقا چه بوده؟
من در مطالعهی مختصری که در تاریخ ادبیات ایران زمین داشتم، برخی سبک های ادبی چنان پیچیده و درهم بودند که هزاران معنا و برداشت متفاوت می شد از آنها
در ذهن گذراند. و یا برخی از شاعران چنان سروده بودند، که به راستی به هرزه گویی بیشتر شباهت داشتند. متاسفانه اکنون نامهایشان هم در ذهنم نیست که برایتان بنویسم.
از این رو، اگر فراتر از تعریف و جایگاهی که من از شعر برایتان پیش تر نگاشته بودم، خاستگاه و معنای بسیار ویژه ای را برای "شعر" و "شاعر" در نظر دارید، در این صورت به نظرم لازم است خیلی مفصل تر به آن بپردازید.
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...