07-30-2015, 12:16 PM
Friday, February 21, 2003
اگر گلسرخی زنده بود و به زندانهای حکومت اسلامی می افتاد
[COPY]اینروزها گروه های که هر چیزی را در راه سیاستهای خود می فروشند از دفاعیات زنده یاد خسرو گلسرخی استفاده سیاسی کرده و بدینگونه تبلیغی برای دار و دسته اصلاح طلبان حکومت اسلامی کنند و از آن چماقی ساخته و بر سر مردم جان بلب آمده از حکومت اسلامی می کوبند. اگر گذر خسرو گلسرخی در این سالها به زندان های حکومت اسلامی می افتاد بدون تردید دادنامه اش بدینگونه می بود.[/COPY]
انالحیاته والشیعه امت الفساد.
سخنم را با گفتهای از شمر بزرگمرد خلقهای خاورمیانه آغاز میكنم من كه یك ماركسیست-لنینیست هستم برای نخستین بار عدالت اجتماعی و مردم سالاری در سخنان شمر یافتم و سپس از مكتب اسلام گریختم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم.
من در این دادگاه برای جانم چانه نمیزنم و حتی برای عمرم،من قطرهای ناچیز از عظمت خلقهای مبارز ایران هستم خلقی كه مزدكها و مازیارها و بابكها، یعقوب لیثها ،ستارها و حیدر اوغلیها، پسیانها و میرزا كوچكها، ارانیها، روزبهها و وارطانها داشته است. آری من برای جانم چانه نمیزنم چرا كه فرزند خلق مبارز و دلاور هستم.
از امت شیعه سخنم را آغاز كردم اسلام حقیقی و مسلمانان در ایران همواره پدر جنبشهای رهاییبخش ایران در آورده اند. شیخ فضل الله نوری ها، کاشانی ها، سید محمد بهشتی ها، باهنرها ،خلخالی ها، گیلانی ها، خمینی ها نمودار صادق این دیوسها هستند و امروز نیز اسلام حقیقی دین خود را به جنبشهای آزادیبخش ملی ایران ادا میكند، آزادی خواهان را گروه گروه سر به نیست کرده و می کند، نیمه شبها به خوابگاه دانشجویان حمله میکند و لقمه دهان مردمان را دزدیده و به حلقوم سیری ناپذیر آخوندها و فرزندان بیشمار آنان می ریزد،
هنگامیكه ماركس میگوید: در یك جامعه طبقاتی ثروت در سویی انباشته میشود و فقر و گرسنگی و فلاكت در سوئی دیگر در حالیكه مولد ثروت طبقه محروم است؛ با اینکه علی میگوید: قصری برپا نمیشود مگر آنكه هزاران نفر فقیر گردند؛ زمین تا آسمان توفیر است، علی خودش خیلی پول دوست بود و برای بدست آوردن فدک، فاطمه زهرا را به گاییدن داد. چنین است كه میتوان در این تاریخ از علی به عنوان نخستین شارلاتان جهان نام برد و نیز از سلمان پارسیها و اباذر غفاریها بعنوان نخستین وطن فروشان بسیجی.
زندگی حسین نمودار زندگی كنونی رهبران حکومت اسلامی است كه دلار درکف به حساب خلقهای محروم میهن به خوشگذرانی مشغولند. او آدم مظلوم نما، بی فرهنگ، جانماز آبکش، شهوتران، قدرت پرست و در یک سخن آدم مادر جنده ای بود و یزید، مردی هنر دوست، فرهیخته، شاعر و مردم دوست بود.حسین خریت کرد و سرش را در راه اهداف ننگینش بر باد داد ، هرچند آخوندها کوشش کرده اند تاریخ را باژگون و حسین را خوب نشان دهند، ولی آنچه که امروز مردم ایران از حکومت نواده گان حسین می بینند، میدانند که حسین چه گُهی بوده است و چه خوابی برای مردم آنزمان دیده بود و حق را به یزید می دهند.
آنچه را که آخوندها تكرار كردند و میكنند راه حسین است. بدینگونه است كه در یك جامعه ماركسیستی اسلام حقیقی حتی بعنوان یك روبنا پشیزی نمی ارزد و ما نیز به چنین اسلامی ، اسلام حسینی و اسلام علی می شاشیم. اتهام سیاسی در ایران نیازمند اسناد و مدارك نیست خود من نمونه صادق اینگونه متهم سیاسی در ایران هستم، کافی است به آخوندی نگاه چپ بیاندازی و بگویی بالای چشمت ابرو است، بسیاری از جوانان این سرزمین در خرداد ماه 60 بجرم داشتن یک اعلامیه اعدام شدند(یكی از عمال اصلاح طلبان فریاد میزند:دروغه)، در خرداد 60 چنان كه در كیفرخواست آمده به اتهام تشكیل یك گروه كمونیستی كه حتی یك كتاب نخوانده است دستگیر میشوم. تحت شكنجه قرار میگیرم انگشتانم را لاجوردی می برد، چشمم را کچوئی از کاسه در می آورد، خونم را خمینی فتوا می دهد برای پاسداران خون آشام بگیرند و ...
در اینجا محاکمه 5 دقیقه ای گلسرخی پایان می یابد و او را برای تیرباران کردن به پای دیوار الله اکبر می برند.
دادنامه گلسرخی
شمرنامه
اگر گلسرخی زنده بود و به زندانهای حکومت اسلامی می افتاد
[COPY]اینروزها گروه های که هر چیزی را در راه سیاستهای خود می فروشند از دفاعیات زنده یاد خسرو گلسرخی استفاده سیاسی کرده و بدینگونه تبلیغی برای دار و دسته اصلاح طلبان حکومت اسلامی کنند و از آن چماقی ساخته و بر سر مردم جان بلب آمده از حکومت اسلامی می کوبند. اگر گذر خسرو گلسرخی در این سالها به زندان های حکومت اسلامی می افتاد بدون تردید دادنامه اش بدینگونه می بود.[/COPY]
انالحیاته والشیعه امت الفساد.
سخنم را با گفتهای از شمر بزرگمرد خلقهای خاورمیانه آغاز میكنم من كه یك ماركسیست-لنینیست هستم برای نخستین بار عدالت اجتماعی و مردم سالاری در سخنان شمر یافتم و سپس از مكتب اسلام گریختم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم.
من در این دادگاه برای جانم چانه نمیزنم و حتی برای عمرم،من قطرهای ناچیز از عظمت خلقهای مبارز ایران هستم خلقی كه مزدكها و مازیارها و بابكها، یعقوب لیثها ،ستارها و حیدر اوغلیها، پسیانها و میرزا كوچكها، ارانیها، روزبهها و وارطانها داشته است. آری من برای جانم چانه نمیزنم چرا كه فرزند خلق مبارز و دلاور هستم.
از امت شیعه سخنم را آغاز كردم اسلام حقیقی و مسلمانان در ایران همواره پدر جنبشهای رهاییبخش ایران در آورده اند. شیخ فضل الله نوری ها، کاشانی ها، سید محمد بهشتی ها، باهنرها ،خلخالی ها، گیلانی ها، خمینی ها نمودار صادق این دیوسها هستند و امروز نیز اسلام حقیقی دین خود را به جنبشهای آزادیبخش ملی ایران ادا میكند، آزادی خواهان را گروه گروه سر به نیست کرده و می کند، نیمه شبها به خوابگاه دانشجویان حمله میکند و لقمه دهان مردمان را دزدیده و به حلقوم سیری ناپذیر آخوندها و فرزندان بیشمار آنان می ریزد،
هنگامیكه ماركس میگوید: در یك جامعه طبقاتی ثروت در سویی انباشته میشود و فقر و گرسنگی و فلاكت در سوئی دیگر در حالیكه مولد ثروت طبقه محروم است؛ با اینکه علی میگوید: قصری برپا نمیشود مگر آنكه هزاران نفر فقیر گردند؛ زمین تا آسمان توفیر است، علی خودش خیلی پول دوست بود و برای بدست آوردن فدک، فاطمه زهرا را به گاییدن داد. چنین است كه میتوان در این تاریخ از علی به عنوان نخستین شارلاتان جهان نام برد و نیز از سلمان پارسیها و اباذر غفاریها بعنوان نخستین وطن فروشان بسیجی.
زندگی حسین نمودار زندگی كنونی رهبران حکومت اسلامی است كه دلار درکف به حساب خلقهای محروم میهن به خوشگذرانی مشغولند. او آدم مظلوم نما، بی فرهنگ، جانماز آبکش، شهوتران، قدرت پرست و در یک سخن آدم مادر جنده ای بود و یزید، مردی هنر دوست، فرهیخته، شاعر و مردم دوست بود.حسین خریت کرد و سرش را در راه اهداف ننگینش بر باد داد ، هرچند آخوندها کوشش کرده اند تاریخ را باژگون و حسین را خوب نشان دهند، ولی آنچه که امروز مردم ایران از حکومت نواده گان حسین می بینند، میدانند که حسین چه گُهی بوده است و چه خوابی برای مردم آنزمان دیده بود و حق را به یزید می دهند.
آنچه را که آخوندها تكرار كردند و میكنند راه حسین است. بدینگونه است كه در یك جامعه ماركسیستی اسلام حقیقی حتی بعنوان یك روبنا پشیزی نمی ارزد و ما نیز به چنین اسلامی ، اسلام حسینی و اسلام علی می شاشیم. اتهام سیاسی در ایران نیازمند اسناد و مدارك نیست خود من نمونه صادق اینگونه متهم سیاسی در ایران هستم، کافی است به آخوندی نگاه چپ بیاندازی و بگویی بالای چشمت ابرو است، بسیاری از جوانان این سرزمین در خرداد ماه 60 بجرم داشتن یک اعلامیه اعدام شدند(یكی از عمال اصلاح طلبان فریاد میزند:دروغه)، در خرداد 60 چنان كه در كیفرخواست آمده به اتهام تشكیل یك گروه كمونیستی كه حتی یك كتاب نخوانده است دستگیر میشوم. تحت شكنجه قرار میگیرم انگشتانم را لاجوردی می برد، چشمم را کچوئی از کاسه در می آورد، خونم را خمینی فتوا می دهد برای پاسداران خون آشام بگیرند و ...
در اینجا محاکمه 5 دقیقه ای گلسرخی پایان می یابد و او را برای تیرباران کردن به پای دیوار الله اکبر می برند.
دادنامه گلسرخی
شمرنامه
عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.