06-05-2015, 06:23 PM
منکه کار به این حرفا ندارم، فقط تلاش میکنم زندگی با کیفیت تری داشته باشم.
حالا میخواد این وسط برای تکامل هم کار کرده باشم، وقتی خودم خوشم خودم هم لذت میبرم دیگه به بقیش چکار دارم؟
اصولا خب راه دیگری وجود نداره. ما محکوم هستیم مجبور هستیم که نهایتا تحت یکسری چهارچوب و محدودیت در نظام طبیعت و ماده عمل کنیم. مثلا من ورزش میکنم، چون این باعث سلامتی و شادابی و قوی شدنم میشه که حالش رو میبرم. ورزش کردن خودش زحمت داره رنج داره، ولی مجموعا سود و لذتی که از بابت نتیجش بهم میرسه، و رنج هایی که جلوگیری میکنه، میبینم سودش خیلی بیشتر از اون زحمت و رنجش است.
درمورد زنان و سکس هم که باید بگم بستگی داره. اگر بشه با هزینهء کم ازش برخوردار شد صرف میکنه، وگرنه صرف نمیکنه! بخاطر همین من ازدواج نکردم و حتی اهل سکس خارج از ازدواج هم نبودم، چون شرایط و فرصتش به سادگی و کم هزینه برام هیچوقت وجود نداشته و اینقدر عقل و هوش و اراده داشتم که برای دست یافتن بهش دست به هرکاری نزنم و هر هزینه و ریسکی رو تقبل نکنم و مرتکب حماقت نشم! جلق زدن هم گرچه به اندازهء سکس مطلوب نیست، ولی خب حداقل برای تخلیهء فشار بیش از حد و یک ارضای حداقلی، گریزناپذیره! کم هزینه، همیشه در دسترس و تحت کنترل کامل، بهداشت و ایمنی حداکثری، درصورت نیاز با صرف کمترین زمان، خلاصه کلی مزیت داره که سکس طبیعی نداره :e057:
البته اینا که میگید شاید شدنی باشه و اینکه انسان به کمک علم و فناوری و خرد و ارادهء خودش به ابرانسان تبدیل بشه. ولی بهرحال آدم باید واقعگرا و عملگرا باشه، این حرفا علمی تخیلی البته قابل تحقق و نه چندان دور بنظر میرسه، ولی فکر نمیکنم به من و شما برسه! موضوع اینه که همین الان هم راههای هست و چیزهایی شدنی بوده حتی از گذشته و مثلا همین بدن ما اینقدر قابلیت هایی داره که خیلی ها نشون دادن و بهش رسیدن. مثلا همین کنگفو و شائولین و اینها نشون میدن که بدن و روان انسان چقدر قابلیت داره. پس بنظر من باید دنبال اینا بود. حالا من فرصت و شرایط ندارم به شائولین برسم، ولی یک حداقلی از ورزش و آمادگی بدنی رو دارم واسه خودم. در کنارش یادگیری علم و قوی کردن مغز و انباشتن اطلاعات و علوم و تخصص و توانایی و مهارت ها، که اینا باعث شده نسبت به دیگران برتری پیدا کنم و در زمینهء کاری و کیفیت زندگیم و راحتی ای که دارم خیلی موثر بوده. و من مدام به این پیشرفت ادامه میدم. تا هروقت که بتونم. در زندگی اینو فهمیدم که باید دائم در حال تلاش و پیشرفت باشی؛ چون اگر راکد بمونی میگندی! انسان مثل آب روان باید باشه، اگر راکد بمونه رو به فساد میره. اگر ورزش نکنی بدنت شروع میکنه به تحلیل رفتن، سلامتیت رو از دست میدی عمر سلامتیت کمتر میشه، همینطور مغزت، فکرت، روح و روانت هم ورزش و پیشرفت خودشون رو نیاز دارن.
حالا تاوقتی که میتونیم این کارها رو میکنیم ببینیم چی میشه. دیگه آخرش نمیدونم چی بشه، نهایت شاید طبیعت یا تقدیر به ما غلبه کنه، پیری و ضعف، و سرانجام مرگ. اما نمیشه این همه فرصت و سالهای جوانی و قدرت رو به این بهانه هدر داد و ناامید بود. این درست و عاقلانه نیست. غیر از اینه؟
من فکر میکنم ما همینطوریش هم قبلا از نظام تکامل تا حد زیادی خارج شدیم. نه اینکه بگم خارج شدیم، ولی تکامل اصولا چیزی هوشمند نیست و فقط یک برآیند طبیعی بی هدفه. ولی اگر فرض کنیم که هدف حفظ حیات، حفظ کرهء زمین، حفظ تنوع موجودات بوده، یا حتی حفظ پیشرفته ترین گونه، ... بنظر نمیاد که انسان زیاد با هیچکدام از این هدف ها سازگاری داشته باشه و تضمین زیادی بر این اهداف باوجود انسان دیده نمیشه! چون انسان همینطوریش ظرف مدت کوتاهی محیط زیست کرهء زمین، گونه های دیگر موجودات زنده، و حتی بقای خودش رو با چالش های جدی و ریسک های بزرگ واقعی مواجه کرده! حالا اگر هم شانش بیاره و این همه ریسک و چالش آخرش خودش رو هم منقرض نکنن، شاید بتونه به اون حد برسه که یک تمدن فضایی بشه.
ابرانسان شدن بوسیلهء فناوری هم ممکنه، ولی بنظر من با شرایط حاضر و در زمان حاضر، برای ما فکر بیهوده ایست و معلوم نیست آینده هم بالاخره عملی بشه یا نه. انسان درسته پیشرفت فناوری زیادی کرده، ولی هنوز اسیر پلیدی ها و ضعف های روانی خودش هم هست و هرچی قدرت فناوری بدست میاره از اونور پلیدی ها و ضعف هاش هم به این فناوری و قدرت مجهز میشن و بخاطر همینه که امروز در دنیا حتی به پیشروترین قدرت های دنیا هم نمیشه زیاد امیدوارم بود و خودشون متهم به جنایت و ظلم و تهدیدی برای کل بشریت هستن.
حالا میخواد این وسط برای تکامل هم کار کرده باشم، وقتی خودم خوشم خودم هم لذت میبرم دیگه به بقیش چکار دارم؟
اصولا خب راه دیگری وجود نداره. ما محکوم هستیم مجبور هستیم که نهایتا تحت یکسری چهارچوب و محدودیت در نظام طبیعت و ماده عمل کنیم. مثلا من ورزش میکنم، چون این باعث سلامتی و شادابی و قوی شدنم میشه که حالش رو میبرم. ورزش کردن خودش زحمت داره رنج داره، ولی مجموعا سود و لذتی که از بابت نتیجش بهم میرسه، و رنج هایی که جلوگیری میکنه، میبینم سودش خیلی بیشتر از اون زحمت و رنجش است.
درمورد زنان و سکس هم که باید بگم بستگی داره. اگر بشه با هزینهء کم ازش برخوردار شد صرف میکنه، وگرنه صرف نمیکنه! بخاطر همین من ازدواج نکردم و حتی اهل سکس خارج از ازدواج هم نبودم، چون شرایط و فرصتش به سادگی و کم هزینه برام هیچوقت وجود نداشته و اینقدر عقل و هوش و اراده داشتم که برای دست یافتن بهش دست به هرکاری نزنم و هر هزینه و ریسکی رو تقبل نکنم و مرتکب حماقت نشم! جلق زدن هم گرچه به اندازهء سکس مطلوب نیست، ولی خب حداقل برای تخلیهء فشار بیش از حد و یک ارضای حداقلی، گریزناپذیره! کم هزینه، همیشه در دسترس و تحت کنترل کامل، بهداشت و ایمنی حداکثری، درصورت نیاز با صرف کمترین زمان، خلاصه کلی مزیت داره که سکس طبیعی نداره :e057:
البته اینا که میگید شاید شدنی باشه و اینکه انسان به کمک علم و فناوری و خرد و ارادهء خودش به ابرانسان تبدیل بشه. ولی بهرحال آدم باید واقعگرا و عملگرا باشه، این حرفا علمی تخیلی البته قابل تحقق و نه چندان دور بنظر میرسه، ولی فکر نمیکنم به من و شما برسه! موضوع اینه که همین الان هم راههای هست و چیزهایی شدنی بوده حتی از گذشته و مثلا همین بدن ما اینقدر قابلیت هایی داره که خیلی ها نشون دادن و بهش رسیدن. مثلا همین کنگفو و شائولین و اینها نشون میدن که بدن و روان انسان چقدر قابلیت داره. پس بنظر من باید دنبال اینا بود. حالا من فرصت و شرایط ندارم به شائولین برسم، ولی یک حداقلی از ورزش و آمادگی بدنی رو دارم واسه خودم. در کنارش یادگیری علم و قوی کردن مغز و انباشتن اطلاعات و علوم و تخصص و توانایی و مهارت ها، که اینا باعث شده نسبت به دیگران برتری پیدا کنم و در زمینهء کاری و کیفیت زندگیم و راحتی ای که دارم خیلی موثر بوده. و من مدام به این پیشرفت ادامه میدم. تا هروقت که بتونم. در زندگی اینو فهمیدم که باید دائم در حال تلاش و پیشرفت باشی؛ چون اگر راکد بمونی میگندی! انسان مثل آب روان باید باشه، اگر راکد بمونه رو به فساد میره. اگر ورزش نکنی بدنت شروع میکنه به تحلیل رفتن، سلامتیت رو از دست میدی عمر سلامتیت کمتر میشه، همینطور مغزت، فکرت، روح و روانت هم ورزش و پیشرفت خودشون رو نیاز دارن.
حالا تاوقتی که میتونیم این کارها رو میکنیم ببینیم چی میشه. دیگه آخرش نمیدونم چی بشه، نهایت شاید طبیعت یا تقدیر به ما غلبه کنه، پیری و ضعف، و سرانجام مرگ. اما نمیشه این همه فرصت و سالهای جوانی و قدرت رو به این بهانه هدر داد و ناامید بود. این درست و عاقلانه نیست. غیر از اینه؟
من فکر میکنم ما همینطوریش هم قبلا از نظام تکامل تا حد زیادی خارج شدیم. نه اینکه بگم خارج شدیم، ولی تکامل اصولا چیزی هوشمند نیست و فقط یک برآیند طبیعی بی هدفه. ولی اگر فرض کنیم که هدف حفظ حیات، حفظ کرهء زمین، حفظ تنوع موجودات بوده، یا حتی حفظ پیشرفته ترین گونه، ... بنظر نمیاد که انسان زیاد با هیچکدام از این هدف ها سازگاری داشته باشه و تضمین زیادی بر این اهداف باوجود انسان دیده نمیشه! چون انسان همینطوریش ظرف مدت کوتاهی محیط زیست کرهء زمین، گونه های دیگر موجودات زنده، و حتی بقای خودش رو با چالش های جدی و ریسک های بزرگ واقعی مواجه کرده! حالا اگر هم شانش بیاره و این همه ریسک و چالش آخرش خودش رو هم منقرض نکنن، شاید بتونه به اون حد برسه که یک تمدن فضایی بشه.
ابرانسان شدن بوسیلهء فناوری هم ممکنه، ولی بنظر من با شرایط حاضر و در زمان حاضر، برای ما فکر بیهوده ایست و معلوم نیست آینده هم بالاخره عملی بشه یا نه. انسان درسته پیشرفت فناوری زیادی کرده، ولی هنوز اسیر پلیدی ها و ضعف های روانی خودش هم هست و هرچی قدرت فناوری بدست میاره از اونور پلیدی ها و ضعف هاش هم به این فناوری و قدرت مجهز میشن و بخاطر همینه که امروز در دنیا حتی به پیشروترین قدرت های دنیا هم نمیشه زیاد امیدوارم بود و خودشون متهم به جنایت و ظلم و تهدیدی برای کل بشریت هستن.