12-22-2014, 08:55 PM
فرض گیریم که واقعا یه روابط ریاضی در قرآن موجود باشه، اما من و شما ریاضیدان نیستیم که بدونیم و بتونیم محاسبه کنیم که این روابط تا چه حد میتونن تصادفی رخ داده باشن. البته من میتونم مقدمات محاسبات احتمالاتش رو تصور کنم. مثلا شما میگید یه روابطی با عدد 19، ولی چرا عدد 19؟ من میگم شاید تصادفا روابطی با این عدد پیدا کردن. یعنی اگر 19 پیدا نمیشد اینقدر میگشتن و این همه عدد هست بالاخره تصادفا احتمالش کم نبود که یک روابط تصادفی با یک عدد دیگه پیدا بشه. چه فرقی میکرد مثلا میگفتن رابطه با عدد 20، 22، با 7، 3، 437، 17، 11 و غیره! اینکه روابط برای همهء این اعداد قابل قبوله باعث میشه که احتمال پیدا کردن رابطهء تصادفی بالاتر بره، چون میدونید که در احتمالات احتمالهای جداگانه با هم جمع میشن. مثلا میگیم چقدر احتمال داره که یک تاس رو بندازیم عدد 6 بیاد؟ جواب: یک ششم. حالا چقدر احتمال داره که عدد 6 یا 2 بیاد؟ جواب یک ششم + یک ششم = دو ششم.
البته از اونور هرچی روابط جداگانه ای با یک عدد خاص بیشتر بدست بیان احتمال تصادفی بودن کمتر میشه (هیچوقت به صفر نمیرسه ولی احتمال رخداد تصادفی اون کم و کمتر میشه). مثل اینکه بگیم چقدر احتمال داره یک تاس رو 2 بار بندازیم و هر دو دفعه 6 بیاد؟ جواب: یک ششم * یک ششم = یک سی و ششم. مشاهده میکنید که در این مورد ترکیب احتمال چون با ضرب صورت میگیره با سرعت بیشتری کوچک میشه. ولی از اون طرف مسئله ای که هست اینه که آیا مثلا همه چیز در قرآن با این عدد 19 رابطه داره و یا نه فقط از بین این همه موارد ممکن فقط برای چند مورد تونستن رابطه با عدد 19 دربیارن؟ اونوقت مثل این میشه که بگیم اگر یک تاس رو 10 بار بندازیم احتمال اینکه حداقل 2 بار 6 بیاد چقدره؟ حالا روش محاسبهء دقیق احتمالش یادم نیست (از دوستان کسی میدونه بگه) ولی مسلما احتمالش بالاتر میره، پس در قرآن هم میتونیم بگیم اینکه این همه کلمات و موارد دیگه هستن که هیچ رابطهء خاصی ازش در نمیاد و صرفا از چند مورد روابطی درآوردن احتمال تصادفی بودنش بالاتر میره چون در میان این همه کلمات و نوشته و حجم رخداد مسلما احتمال اینکه تصادفی روابطی هم دربیاد بیشتر میشه. مثلا من گاهی در برنامه نویسی اعداد رندوم متعددی تولید کردم بین اونا گهگاه اعداد و روابط تصادفی به ظاهر جالبی مشاهده کردم و کنجکاو شدم بدونم احتمال تصادفی بودن اونا چقدره! (که البته قاعدتا تصادفی هم بودن مگر اینکه الگوریتم تولید اعداد رندوم من اشکالی داشته و یک روابطی از عملکرد اون در خروجی منعکس میشده). اینا به من این مسئله رو گوشزد میکنن که تولید الگوهای ظاهرا غیرتصادفی اما درواقع تصادفی در بین رخدادهای رندومی که بقدر کافی زیاد باشن آنچنان کم هم نیست. حالا ریاضی بلد بودن و محاسبات میخواد که بتونیم در هر موردی احتمال تصادفی بودن اونا رو بررسی کنیم، ولی در بعضی موارد شاید حل این مسائل خیلی دشوار و پیچیده باشه و شاید بشه در اون موارد مثل برنامه هایی که من مینوشتم از الگوریتم های رایانه ای هم برای شبیه سازی و محک زدن این مسائل کمک گرفت.
بعد از همهء اینا گیریم که به این رسیدیم که نه واقعا احتمال تصادفی بودن این روابط خیلی کمه، بعد دو مسئله بنظرم میرسه در این باب. یکی اینکه خب اگر یک کسی عمدا سعی کرده باشه که این روابط رو در قرآن بذاره که بعدا ازش استفاده کنه چی؟ احتمال اینکه چنین چیزی به فکر کسی (مثلا سلمان فارسی بقول بچه ها!!) در اون زمان رسیده باشه و قصد انجامش رو کرده باشه فکر نمیکنم خیلی هم کم باشه، اما بعدش باید پرسید انجام این کار توسط بشر چقدر سخته؟ بازم فکر نمیکنم خیلی هم سخت باشه! البته این مسئله از اونور با فرضیهء امکان تحریف قرآن بنظرم ممکنه در تضاد قرار بگیره یا حداقل در محاسبات احتمالات دو طرف (احتمال تصادفی بودن این روابط و احتمال تحریف شدگی قرآن) تاثیر میذاره. چون اگر واقعا بخشهایی از قرآن تحریف یا حذف شده باشه، اونوقت چطور این روابط مخدوش نشده؟ من میگم خب شایدم اون بخشهایی که حذف یا تحریف شدن تصادفا دخالتی در این روابط نداشتن یا تعداد کلمات و اینهای اونا که حذف شده تصادفا طوری بوده که باوجود تغییر در تعداد کلی اما همچنان این روابط حفظ شدن (مثل اینکه شما میگی عدد 9 بر 3 بخش پذیر است، حالا بیاد تصادفا 3 تا ازش کم بشه نتیجه که 6 است بازم بر 3 بخش پذیر است و همینطور اگر تصادفا 6 تا ازش کم بشه). البته این بحث تحریف یک بحث فرعی بود که برای کامل بودن مطلب گفتم و الان زیاد مهم نیست بنظرم!
مسئلهء بعد اینکه خب گیریم که این روابط واقعی باشن و احتمال تصادفی شکل گرفتن اونا یا عمدا صورت گرفتن توسط انسان در حد خیلی کمی باشه که بتونیم بطور معقولی منتفی کنیم؛ اونوقت تازه میرسیم به اینکه خب این چطور ثابت میکنه که این روابط کار خدای قادر مطلق و همون الله اسلام بوده و ثابت میکنه که قرآن برحق است؟ یخورده فکر کنیم متوجه میشیم که این نتیجه رو نمیشه گرفت/ثابت کرد! چون در این حالت این روابط صرفا نشون میدن که یک نیروی ناشناخته برتری (برتر از قدرت ما، ولی نه لزوما بی حد) در کار بوده، که لزوما نیروی نامحدود و مطلق خدای مورد ادعای اسلام نیست و مثلا میتونسته کار موجودات هوشمند پیشرفته تری بوده باشه (مثلا موجودات فرازمینی پیشرفته تر/باهوش تر از ما که از نظر علمی هم احتمال وجودشون کاملا محتمل است) یا موجوداتی که به هر شکل شاید در این زمینه های خاص مهارت/برتری خاصی داشتن به هر علتی. اصلا شما بگو اجنه و شیاطین!! منظورم اینه که بهرحال حتی این هم ثابت نمیکنه که یک خدای قادر مطلق و بر حق با اون صفات و توصیفات ادیان در پشت قرآن است. پس این معجزه یا برهان، هرچی که اسمش رو بذاریم، عملا چندان به دردی نمیخوره! اون چیزی که برای ما مهمتر و برهان روشن تر و محکم تری هست همون عقل و علم و وجدان خودمون و شواهد تاریخی است که درمورد ادیان و کتابهای آسمانی منجمله اسلام و قرآن هم تاحالا دیدیم و میدونیم. دوتا روابط ریاضی نمیتونه این همه مسائل نامعقول و تناقض و چیزهای نامنطبق با خرد و تجربه و وجدان بشر رو توجیه و ماست مالی بکنه و بر اونا اولویت داشته باشه. خدای قرآن اگر اونقدر قدرت داشت چرا اینقدر مشکلات و ابهام در دین و کتاب خودش گذاشته که کسی هم نتونه جواب درست و حسابی بهش بده؟ آیا انتظار داشته ما به صرف چند روابط ریاضی حقانیت اسلام و قرآن رو قبول کنیم و چشم و عقل خودمون رو به روی این همه مسائل روشن و کاربردی دیگر ببندیم؟
بنظر من تمام این حرفها و مسائل یخورده مسخره میان و فکر میکنم بنابراین این روابط هم بیشتر بازیهای ریاضی و تصادف باشن و احتمال ضعیف تر اینکه عمدا هم کسی (و نه خدا) اونا رو در قرآن چیده باشه. بازی ریاضی به درد کسی نمیخوره! و حتی معجزهء خوبی هم نیست (حداقل تا الان که به روشنی محاسبه و ثابت هم نشده و بنابراین به درد بشر تاحالا نخورده – مگر اینکه بگید هدفش زمان آینده تریه). در کل اصلا معجزه بطور کلی اثبات محکمی نیست و حتی اینکه واقعا معجزه ای رخ داده هم اثباتش بیشتر وقتا به روشنی و محکمی ممکن نیست؛ مثلا دقت کنید که شعبده بازها امروزه چه کارهایی میکنن با یک مشت ترفند و استفاده از ضعفهای انسان و ایجاد توهم و خطای دید و غیره که الان با علم نوین و ابزارهای پیشرفته ای که فناوری در اختیارشون گذاشته احتمالا میتونن کارهای خیلی بیشتر و عجیب تری هم بکنن که بارها نمونه هاش رو هم در رسانه ها شاهد بودیم و جالب اینکه حتی الانم خیلی افراد، حداقل بعضی از موارد کارهای بعضی اشخاص رو با استفاده از نیروهای ماورایی میدونن! ولی برنامه ها و افشاگری هایی هم بعضا بوده و هستن که نشون میدن حداقل بعضی از این شعبده بازیهای شگفت انگیز چطور انجام میشن و هیچ ربطی به نیروهای ماورایی ندارن. بهرحال چه ماورایی و چه غیرماورایی، میبینیم که این افراد هم قادر به این کارها هستن و پس این چیزا لزوما خدای ادیان رو ثابت نمیکنن. البته اینکه شتر از دل سنگ بیرون بیاد، چیز خیلی عجیبیه، ولی گذشته از اینکه اصلا بشه این روایت رو ثابت کرد که واقعا مردم اون زمان شاهد چنین پدیده ای بودن یا نه و همش ادعای دروغه، میرسیم به این مطلب که این کار میتونسته توسط روشهای توهم و شعبده و خطای دید هم انجام شده باشه و اگر نه توسط انسان های اون دوره ولی مثلا توسط موجودات فرازمینی شاید! ضمنا یکسری علوم و رموز قدیمه شاید واقعا وجود داشتن که بشر هنوزم نتونسته اونا رو کشف کنه، و این علوم بازم چه در ارتباط با نیروهای ماورایی و چه غیر ماورایی، بهرحال وجود و صفات و حقانیت خدای ادیان رو ثابت نمیکنن (شاید حتی بعکس میتونن حتی خدای ادیان رو بنوعی زیر شک بیشتر هم ببرن!). مثلا من یه برنامه مستند دیدم که دربارهء یک شخصی بود که ظاهرا تونسته بود به طریقی روش غلبه بر وزن اجسام خیلی سنگین رو که تمدن های باستانی ازش استفاده میکردن کشف کنه و یک چیزی بر این اساس ساخته بود و باهاش کارهای جالبی کرده بود (ساخت بناهایی با سنگ های بزرگ سنگین به تنهایی)؛ البته این یک فرضیه بود که بنا به شواهدی در اون برنامه مطرح شد.
پس عملا بنده شخصا به این مسائل فقط بخاطر بحث ریاضیشون علاقمند میشم و چیز کاربردی در اونا بنظر بنده همینه که با مثالهای عملی و واقعی، ریاضیات و بینش خودمون رو از اتفاقات در دنیای واقعی قوی کنیم!
اینم که میگن خارجیها از توی قرآن و اینا خیلی چیزها رو استخراج کردن و خیلی کشفیات اونا ریشش توی قرآن بوده و ما خودمون عرضه نداشتیم نمیتونیم استفاده کنیم و اونا بهتر از ما ارزش منابع دینی ما رو فهمیدن و تونستن استفاده کنن بنظر بنده جز جفنگیات محض یک عده آدم بی سواد و ساده لوح و دنباله روهای تئوری های توطئه و شبه علم چیزی نبوده و نیست! آره قرآن اومده فقط واسه اونا اینا رو گذاشته و بازی ریاضی هم درآورده!
البته از اونور هرچی روابط جداگانه ای با یک عدد خاص بیشتر بدست بیان احتمال تصادفی بودن کمتر میشه (هیچوقت به صفر نمیرسه ولی احتمال رخداد تصادفی اون کم و کمتر میشه). مثل اینکه بگیم چقدر احتمال داره یک تاس رو 2 بار بندازیم و هر دو دفعه 6 بیاد؟ جواب: یک ششم * یک ششم = یک سی و ششم. مشاهده میکنید که در این مورد ترکیب احتمال چون با ضرب صورت میگیره با سرعت بیشتری کوچک میشه. ولی از اون طرف مسئله ای که هست اینه که آیا مثلا همه چیز در قرآن با این عدد 19 رابطه داره و یا نه فقط از بین این همه موارد ممکن فقط برای چند مورد تونستن رابطه با عدد 19 دربیارن؟ اونوقت مثل این میشه که بگیم اگر یک تاس رو 10 بار بندازیم احتمال اینکه حداقل 2 بار 6 بیاد چقدره؟ حالا روش محاسبهء دقیق احتمالش یادم نیست (از دوستان کسی میدونه بگه) ولی مسلما احتمالش بالاتر میره، پس در قرآن هم میتونیم بگیم اینکه این همه کلمات و موارد دیگه هستن که هیچ رابطهء خاصی ازش در نمیاد و صرفا از چند مورد روابطی درآوردن احتمال تصادفی بودنش بالاتر میره چون در میان این همه کلمات و نوشته و حجم رخداد مسلما احتمال اینکه تصادفی روابطی هم دربیاد بیشتر میشه. مثلا من گاهی در برنامه نویسی اعداد رندوم متعددی تولید کردم بین اونا گهگاه اعداد و روابط تصادفی به ظاهر جالبی مشاهده کردم و کنجکاو شدم بدونم احتمال تصادفی بودن اونا چقدره! (که البته قاعدتا تصادفی هم بودن مگر اینکه الگوریتم تولید اعداد رندوم من اشکالی داشته و یک روابطی از عملکرد اون در خروجی منعکس میشده). اینا به من این مسئله رو گوشزد میکنن که تولید الگوهای ظاهرا غیرتصادفی اما درواقع تصادفی در بین رخدادهای رندومی که بقدر کافی زیاد باشن آنچنان کم هم نیست. حالا ریاضی بلد بودن و محاسبات میخواد که بتونیم در هر موردی احتمال تصادفی بودن اونا رو بررسی کنیم، ولی در بعضی موارد شاید حل این مسائل خیلی دشوار و پیچیده باشه و شاید بشه در اون موارد مثل برنامه هایی که من مینوشتم از الگوریتم های رایانه ای هم برای شبیه سازی و محک زدن این مسائل کمک گرفت.
بعد از همهء اینا گیریم که به این رسیدیم که نه واقعا احتمال تصادفی بودن این روابط خیلی کمه، بعد دو مسئله بنظرم میرسه در این باب. یکی اینکه خب اگر یک کسی عمدا سعی کرده باشه که این روابط رو در قرآن بذاره که بعدا ازش استفاده کنه چی؟ احتمال اینکه چنین چیزی به فکر کسی (مثلا سلمان فارسی بقول بچه ها!!) در اون زمان رسیده باشه و قصد انجامش رو کرده باشه فکر نمیکنم خیلی هم کم باشه، اما بعدش باید پرسید انجام این کار توسط بشر چقدر سخته؟ بازم فکر نمیکنم خیلی هم سخت باشه! البته این مسئله از اونور با فرضیهء امکان تحریف قرآن بنظرم ممکنه در تضاد قرار بگیره یا حداقل در محاسبات احتمالات دو طرف (احتمال تصادفی بودن این روابط و احتمال تحریف شدگی قرآن) تاثیر میذاره. چون اگر واقعا بخشهایی از قرآن تحریف یا حذف شده باشه، اونوقت چطور این روابط مخدوش نشده؟ من میگم خب شایدم اون بخشهایی که حذف یا تحریف شدن تصادفا دخالتی در این روابط نداشتن یا تعداد کلمات و اینهای اونا که حذف شده تصادفا طوری بوده که باوجود تغییر در تعداد کلی اما همچنان این روابط حفظ شدن (مثل اینکه شما میگی عدد 9 بر 3 بخش پذیر است، حالا بیاد تصادفا 3 تا ازش کم بشه نتیجه که 6 است بازم بر 3 بخش پذیر است و همینطور اگر تصادفا 6 تا ازش کم بشه). البته این بحث تحریف یک بحث فرعی بود که برای کامل بودن مطلب گفتم و الان زیاد مهم نیست بنظرم!
مسئلهء بعد اینکه خب گیریم که این روابط واقعی باشن و احتمال تصادفی شکل گرفتن اونا یا عمدا صورت گرفتن توسط انسان در حد خیلی کمی باشه که بتونیم بطور معقولی منتفی کنیم؛ اونوقت تازه میرسیم به اینکه خب این چطور ثابت میکنه که این روابط کار خدای قادر مطلق و همون الله اسلام بوده و ثابت میکنه که قرآن برحق است؟ یخورده فکر کنیم متوجه میشیم که این نتیجه رو نمیشه گرفت/ثابت کرد! چون در این حالت این روابط صرفا نشون میدن که یک نیروی ناشناخته برتری (برتر از قدرت ما، ولی نه لزوما بی حد) در کار بوده، که لزوما نیروی نامحدود و مطلق خدای مورد ادعای اسلام نیست و مثلا میتونسته کار موجودات هوشمند پیشرفته تری بوده باشه (مثلا موجودات فرازمینی پیشرفته تر/باهوش تر از ما که از نظر علمی هم احتمال وجودشون کاملا محتمل است) یا موجوداتی که به هر شکل شاید در این زمینه های خاص مهارت/برتری خاصی داشتن به هر علتی. اصلا شما بگو اجنه و شیاطین!! منظورم اینه که بهرحال حتی این هم ثابت نمیکنه که یک خدای قادر مطلق و بر حق با اون صفات و توصیفات ادیان در پشت قرآن است. پس این معجزه یا برهان، هرچی که اسمش رو بذاریم، عملا چندان به دردی نمیخوره! اون چیزی که برای ما مهمتر و برهان روشن تر و محکم تری هست همون عقل و علم و وجدان خودمون و شواهد تاریخی است که درمورد ادیان و کتابهای آسمانی منجمله اسلام و قرآن هم تاحالا دیدیم و میدونیم. دوتا روابط ریاضی نمیتونه این همه مسائل نامعقول و تناقض و چیزهای نامنطبق با خرد و تجربه و وجدان بشر رو توجیه و ماست مالی بکنه و بر اونا اولویت داشته باشه. خدای قرآن اگر اونقدر قدرت داشت چرا اینقدر مشکلات و ابهام در دین و کتاب خودش گذاشته که کسی هم نتونه جواب درست و حسابی بهش بده؟ آیا انتظار داشته ما به صرف چند روابط ریاضی حقانیت اسلام و قرآن رو قبول کنیم و چشم و عقل خودمون رو به روی این همه مسائل روشن و کاربردی دیگر ببندیم؟
بنظر من تمام این حرفها و مسائل یخورده مسخره میان و فکر میکنم بنابراین این روابط هم بیشتر بازیهای ریاضی و تصادف باشن و احتمال ضعیف تر اینکه عمدا هم کسی (و نه خدا) اونا رو در قرآن چیده باشه. بازی ریاضی به درد کسی نمیخوره! و حتی معجزهء خوبی هم نیست (حداقل تا الان که به روشنی محاسبه و ثابت هم نشده و بنابراین به درد بشر تاحالا نخورده – مگر اینکه بگید هدفش زمان آینده تریه). در کل اصلا معجزه بطور کلی اثبات محکمی نیست و حتی اینکه واقعا معجزه ای رخ داده هم اثباتش بیشتر وقتا به روشنی و محکمی ممکن نیست؛ مثلا دقت کنید که شعبده بازها امروزه چه کارهایی میکنن با یک مشت ترفند و استفاده از ضعفهای انسان و ایجاد توهم و خطای دید و غیره که الان با علم نوین و ابزارهای پیشرفته ای که فناوری در اختیارشون گذاشته احتمالا میتونن کارهای خیلی بیشتر و عجیب تری هم بکنن که بارها نمونه هاش رو هم در رسانه ها شاهد بودیم و جالب اینکه حتی الانم خیلی افراد، حداقل بعضی از موارد کارهای بعضی اشخاص رو با استفاده از نیروهای ماورایی میدونن! ولی برنامه ها و افشاگری هایی هم بعضا بوده و هستن که نشون میدن حداقل بعضی از این شعبده بازیهای شگفت انگیز چطور انجام میشن و هیچ ربطی به نیروهای ماورایی ندارن. بهرحال چه ماورایی و چه غیرماورایی، میبینیم که این افراد هم قادر به این کارها هستن و پس این چیزا لزوما خدای ادیان رو ثابت نمیکنن. البته اینکه شتر از دل سنگ بیرون بیاد، چیز خیلی عجیبیه، ولی گذشته از اینکه اصلا بشه این روایت رو ثابت کرد که واقعا مردم اون زمان شاهد چنین پدیده ای بودن یا نه و همش ادعای دروغه، میرسیم به این مطلب که این کار میتونسته توسط روشهای توهم و شعبده و خطای دید هم انجام شده باشه و اگر نه توسط انسان های اون دوره ولی مثلا توسط موجودات فرازمینی شاید! ضمنا یکسری علوم و رموز قدیمه شاید واقعا وجود داشتن که بشر هنوزم نتونسته اونا رو کشف کنه، و این علوم بازم چه در ارتباط با نیروهای ماورایی و چه غیر ماورایی، بهرحال وجود و صفات و حقانیت خدای ادیان رو ثابت نمیکنن (شاید حتی بعکس میتونن حتی خدای ادیان رو بنوعی زیر شک بیشتر هم ببرن!). مثلا من یه برنامه مستند دیدم که دربارهء یک شخصی بود که ظاهرا تونسته بود به طریقی روش غلبه بر وزن اجسام خیلی سنگین رو که تمدن های باستانی ازش استفاده میکردن کشف کنه و یک چیزی بر این اساس ساخته بود و باهاش کارهای جالبی کرده بود (ساخت بناهایی با سنگ های بزرگ سنگین به تنهایی)؛ البته این یک فرضیه بود که بنا به شواهدی در اون برنامه مطرح شد.
پس عملا بنده شخصا به این مسائل فقط بخاطر بحث ریاضیشون علاقمند میشم و چیز کاربردی در اونا بنظر بنده همینه که با مثالهای عملی و واقعی، ریاضیات و بینش خودمون رو از اتفاقات در دنیای واقعی قوی کنیم!
اینم که میگن خارجیها از توی قرآن و اینا خیلی چیزها رو استخراج کردن و خیلی کشفیات اونا ریشش توی قرآن بوده و ما خودمون عرضه نداشتیم نمیتونیم استفاده کنیم و اونا بهتر از ما ارزش منابع دینی ما رو فهمیدن و تونستن استفاده کنن بنظر بنده جز جفنگیات محض یک عده آدم بی سواد و ساده لوح و دنباله روهای تئوری های توطئه و شبه علم چیزی نبوده و نیست! آره قرآن اومده فقط واسه اونا اینا رو گذاشته و بازی ریاضی هم درآورده!