11-21-2014, 02:29 PM
مزدك بامداد نوشته: بیجاست،به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
بهره کشی و دگرسانی در بهره مندی دو چیز سراسر جداگانه میباشند.
دگرسانی در بهره مندی در کمونیسم رواست و تازه آنهم یک بهره مندی کمترینه دارد
و در آنجا چنین ینست که پارسی هیلتون شب تا بامداد پارتی برود روز تا شب هم
بخوابد و و میلیاردر هم باشد و دیگران نوکری اش را بکنند و کمترین بهره نداشته باشند.
هیچ رده ای بیشتر از کسانی که کار و مغز خود را میفروشند، : کارگران و هنداسگران و
کشاورزان و ... کار نمیکند و هیچ رده ای ندار تر از اینها نیست!! پس نمیشود این را
با گفتن اینکه "بهره مندی ها طبیعتا! یکسان نیستند" ماست مالی کرد و کمونیسم هم هیچ
چیز احمقانه ای ندارد، جز اینکه کسانی که آگاهی ندارند که کمونیسم چه میگوید، از روی
گمانه زنی های خود داوری های احمقانه نمایند!
•
پارسیگر
" إن الله لا یغفر أن یشرك به ویغفر ما دون ذلك لمن یشاء ومن یشرك بالله فقد افترى إثما عظیما ( 48 )"
"چون خداوند نباشد می آمرزد که همتا گذاشته می شود بهش هم می آمرزد چه جدای این برای کسی می خواهد هم کسی همتا می گذارد به خداوند باز پیشتر بافد گناه خیلی بزرگی 48"
آنچه که من در ایران در پیرامون خود می بینم برای سیر کردن شکمم اگر توانایی دارم نباید خانه بخوابم اگر دارایی چندانی در کف ندارم یا بیمار نیستم
اما سرمایه دار ی که بیشتر کارکرد اندوخت یا از دیگری دریافت به گونه ء درست تازمانی که ته نکشید می تواند بخوابد اگر آزار سختی به دوربری هاش نرسد نمونه اش مغازه داری که دوربرش مغازه های همجورش است
پس خودتان بیاندیشید این دو راه برای آدمهای تندرست است اما چیز دیگری هم در کار است
یک پنجم بهره افزون آمده یا خمس همچنین پرداخت پاکیزه ها زکات هم راست دانسته شده صدقه هم پرداختی های دیگری است که برای خداوند هم فرستاده رسول اگر هست کسی که دارایی سراسری به دست اوست که به نیازمندان هم دیگر جاها به کار می برد به دیدم اگر وام گیری از دیگر ادبیات نمی کردیم خراج مالیات بیمه ها کارمان بسامانتر می بود که نه گدای بیمه گر بودیم هم نه اندوهگین از پرداخت مالیات سنگین که فشار سنگین دچار شدیم
همچنین بالا گیری که رسم شد چک دو سه ماهه بیشتر می زنند از درجا نقدی در آیین جلوگیری شدیم همچنین دو برابر سود یا بیشتر از خرید هم فروشش که بار خودمه هر چی بفروشیم هم جلوگیری شدیم که با اندوه می بینیم هم از بانکها هم دیگر جا برش نادیده می گیرند خداوندا تو نباشی راه می نمایانی خویشانی ستمکاران را که آفتاب از برآمد گاه می آوری به یک سو پیوسته