[Dariush]

فرهنگ که رتته:))
ولی قانون و دولت که رتته شدید!
ببینید اگر به دنبال این هستید که مسئله ی محیط زیست را با مسئله ی رانندگی در یک تراز قرار دهید اشتباه میکنید.
رانندگی 70 در صد به قوانین و ضوابط و نظارت ها بستگی دارد در حالی که محیط زیست مسئله ای کاملا متفاوت است و شاید کاملا برعکس.
محیط زیست مسئله ایست که بستگی زیادی به آشنایی و آگاهی مردم برای حفظ و نگهداریش دارد و اگر قانون و نظارتها کم کاری کنند باز چیزی از بار مسئولیت افراد نسبت به آن کم نمیکند.
با این وجود هم من اینجا میتوانم باز انگشت اتهام را بیشتر به سوی دولت بگیرم تا مردم.
وجود آلاینده های ناشی از ماشینها و کارخانجات,مسئله ی شکار و حفظ گونه ها و نژاد های حیوانی و گیاهی, مسئله ی جنگل داری و توسعه ی آن,کشاورزی و.... مسئله ای نیست که تنها و تنها به دست مردم کنترل و مدیریت شود.
در فصل زمستان حتما ایستگاه های شن و نمک را در خیابان دیده اید که به چه راحتی بر سطح خیابان و به دستور دولت پاشیده میشود در حالی که اینها خود مهمترین عامل تنش های گیاهیست و عامل اصلی خشک و نابارور شدن خاک و شوری ابهای زیر زمینی و غیره...
اینها به عهده ی مردم نیست و تمامی مسائل مهم فوق به دست دولت است که رو به نابسامانی میگذارد.
ولی خوب مردم هم گویی تا چوب تر بالای سرشان نباشد از هیچ گند زدنی فرو گذار نیستند.
من بارها شده آشغالی را که فرد دیگر به زمین میاندازد جلوی چشمانش خم میشوم و برمیدارم.شاید درون کیفم بگذارم تا به اولین سطل زباله برسم .جالب است که معمولا با ریشخند دیگران مواجه میشوم.پس اینجا هم کاملا حق با شماست.مردم نسبت به این مسائل بی تفاوت و نادان اند

1-رانندگی هفتاد درصد به قوانین و ضوابط وابسته است و در ایران ما بیش از هر چیز به مشکلاتِ ناشی از نقص قوانین و ضوابط دچاریم؟ شما در ایران هستید؟ یادتان هست چند سالِ پیش که پس از سالها تبلیغات، دولتی محبور شد برای کمربند نبستن رانندگان را جریمه کند چه شد؟ من خوب یادم هست که بدون کمترین اغراقی، 99 درصد از موارد، تاکسی‌سواران یا شخصی‌ها وقتی به افسر راهنمایی رانندگی نزدیک می‌شدند، با دست کمربند را روی سینه نگه می‌داشتند، از افسر که رد می‌شدند دوباره رهایش می‌کردند! این راهکار خلاقانه‌ی ایرانی‌ها همچنان برقرار است با این تفاوت که حالا به دلیل ازدیاد افسرها، حدود 20 درصد از راننده‌ها از همان لحظه‌ی نخست کمربند می بندند! پیشنهاد شما برای نظارت بیشتر دولت چیست؟!می‌خواهید دوربین‌های مداربسته‌ی متصل به ماهواره‌های ردگیری فوق‌پیشرفته یا سنسور‌های دقیقِ مادون قرمز و فرابنفش و مغانطیسی درون ماشین‌ها نصب کنند تا هرگاه راننده‌ای کمربند نبست یک حرفه‌ای نظامی با هلی‌کوپتر و جنگ‌افزارهای پیشرفته بریزند روی سقف ماشین و او را خوابانده به سزای اعمالش برسانند؟! گزینه‌ی دیگری هم هست: برای هر اتومبیل یک سرباز استخدام کند که صندلی جلوی‌اش بنشید و مراقب کمربند بستنِ راننده باشد!

2- مردمی که فرهنگِ رانندگی و رعایت حقوق همشریانِ خویش را نمی‌دانند و هنوز با اصول راندنِ متمدنانه‌ی اتومبیل آشنا نیستند مطمئن باشید هرگز احترام و توجهی برای محیط زیست و گونه‌های حیوانی نیز قائل نخواهند بود و برعکس...

3-یک نگاهی به فرهنگ استفاده از اینترنت، جایی که دیگر خبری از دولت نیست، در میانِ ایرانیان بکنید، خیلی چیزها دست‌تان خواهد آمد. چه کسی باورش می‌شد جماعتی به یک زنِ برزیلی برای نوعِ پوشش‌اش رکیک‌ترین فحش‌ها را بدهد، بعد برود صفحه‌ی فیس‌بوک دوست‌پسرش را هم پیدا کند آنجا را هم لجن‌باران کند و باز وقتی رسانه‌های جهان جمیعا به این موضوع پرداختند و آبروی نداشته‌ی ما در جهان به کلی رفت، دوباره با غرور و افتحار چند هفته بعد همان حرکت دوباره تکرار شود؟ چرا یکبار چنین چیزی را از هندی‌ها ندیدیم؟ چرا از ملل دیگر ندیدیم؟ یک جای کار می‌لنگد که راهکارش هرچه می‌تواند باشد جز ماله‌کشی!

3- مردمِ ایران به رغم تمامِ قومپز فرهنگ واپس‌مانده و خجالت‌آوری دارند و هنوز فاصله‌ی زیادی با احترام به حقوق شهروندی همشریان و زندگیِ متمدنانه در کنار هم دارند، شهامت پذیرفتن‌اش را کسب کنید.