01-05-2014, 09:59 AM
کوشا این چاه خانهء ماست. حداقل فعلا. معلوم هم نیست تاکی. شاید تو بگی تا 80 سال دیگر (تا زمان مرگ). ولی من میگم ممکنه بیش از این و خیلی بیش از این هم باشه. چون من شخصا به اینکه انسان بیش از یک بار به دنیا میاد اعتقاد دارم. یعنی اعتقاد دارم اگر خدا و خلقت و ماوراء و معنویتی درکار باشه، داستانش به این شکله، و تقریبا تمام انسانها بیش از یک بار و چندین و چند بار زندگی میکنن. شاید ده ها و شاید صدها بار. بستگی داره به آدمش و اینکه چقدر سریع بتونه رشد کنه و به سطح بالاتری برسه.
البته اگر فرض کنیم خدا و خلقت و ماوراء و چنان هدف والایی در کار است.
خب بهرحال من به این نتیجه رسیدم که باید خودم رو با زندگی در این چاه هم تطبیق بدم تا زیاد بهم سخت نگذره و بتونم به هدفها و آرمانهای خودم هم تاحدی که شدنی هست برسم، نه اینکه مدام چیزی در این جهان منو به تسخیر و اسارت خودش درآورده باشه.
شاید ما بتونیم حتی پادشاه این چاه هم بشیم و برش غلبه کنیم.
و اونوقت شاید بتونیم به سطوح بالاتری هم بریم.
البته منظور من از پادشاه شدن و قدرت، اون مقام و قدرتهایی نیست که اکثر مردم عادی میشناسن و بهش اعتقاد دارن.منظور من قدرتهای اصیل و درونی است که در تاپیک دیگر دربارش توضیح داده ام و بحث کرده ام.
ولی چیزی که ادیان میگن و راه و روشی که ارائه میدن امروزه و حداقل برای من یکی بیش از حد مبهم و متناقض و ناکارا و غیرقابل اعتماد بنظر میاد. یک دلیل مهمش هم تجربه است. وقتی من روش خودم رو کاراتر یافتم، و حتی بنظر خودم با روش خودم به اصول بنیادین معنویت و مشترکات ادیان هم بیشتر میتونم پایبند باشم، چرا دنبال بحث شکست خوردهء دین و مذهب برم؟
البته اگر فرض کنیم خدا و خلقت و ماوراء و چنان هدف والایی در کار است.
خب بهرحال من به این نتیجه رسیدم که باید خودم رو با زندگی در این چاه هم تطبیق بدم تا زیاد بهم سخت نگذره و بتونم به هدفها و آرمانهای خودم هم تاحدی که شدنی هست برسم، نه اینکه مدام چیزی در این جهان منو به تسخیر و اسارت خودش درآورده باشه.
شاید ما بتونیم حتی پادشاه این چاه هم بشیم و برش غلبه کنیم.
و اونوقت شاید بتونیم به سطوح بالاتری هم بریم.
البته منظور من از پادشاه شدن و قدرت، اون مقام و قدرتهایی نیست که اکثر مردم عادی میشناسن و بهش اعتقاد دارن.منظور من قدرتهای اصیل و درونی است که در تاپیک دیگر دربارش توضیح داده ام و بحث کرده ام.
ولی چیزی که ادیان میگن و راه و روشی که ارائه میدن امروزه و حداقل برای من یکی بیش از حد مبهم و متناقض و ناکارا و غیرقابل اعتماد بنظر میاد. یک دلیل مهمش هم تجربه است. وقتی من روش خودم رو کاراتر یافتم، و حتی بنظر خودم با روش خودم به اصول بنیادین معنویت و مشترکات ادیان هم بیشتر میتونم پایبند باشم، چرا دنبال بحث شکست خوردهء دین و مذهب برم؟