12-19-2013, 11:30 AM
Mehrbod نوشته: ساده است, این کوششها را آب در هاون کوبیدن و همچنین کژرویِ فرهیختگان برشمردم.
بجای این گیرهای "خُنُک" و پرداختن به انگیزههایِ پنهان دیگران در نوشتههایشان و دگرنُمایانیِ فرهودها[١] (نژاد
باهوشتر و قدکوتاهتر و ... نداریم, داشتهایم ها, ولی دیگر نداریم!) و هشدار به دیگران در بازگویی و
پرداختن به فرهودها (پیش از بازگویی چیزی بیاندیشید[٢] که مبادا برخی "موج سوار" آنجا پیدا شوند)
بهتر است هر چه بیشتر سراغ همین «ریشه» رفته و زمان گرانبهای فرهیخته را هزینهیِ ستیز با چیزهای رویهئین (i.e. superficial) نکنیم.
این رویکرد نابخردانهیِ فراگیر فرهیختگان مرا هر چه بیشتر یادِ این چامهیِ[٣] فرزانْ[٤] خیام میاندازد:
قومی متفکرند اندر ره دین — قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی — کای[٥] بیخبران راه نه آنست و نه این
روشنه, اینها نگرش من هستند و دیگران آزادند با نژادپرستی هر آن اندازه که دوست دارند بستیزند (= خودارضایی کنند) تا ریشهکن
شود, گرچه دیرتر اش باید با میهنپرستی هم همان اندازه و هتّا بیشتر بستیزند که آنهم ریشه اش خشکانده شود و اگرچه, بیگمان پس
از آنهم با فرهنگپرستیای چیزی سر و کار خواهند داشت و اگر از پس ریشهخشکانیِ آنهم بر آمدند باید با دیو بزرگ دین و ایزدپرستی (الله
"بزرگتر" است) دست و پنجه نرم کنند و اگر آنرا هم توانستند یکجوری سرانجام ناکار کنند, با ناامیدی ببینند که ای داد بیداد, نژادپرستی از نو ریشه دوانیده!

من به زبانِ پارسی سخن میگویم و شما نمیدانم از چه رو دقیقا به دنبالِ انگیزههای پنهانِ من در به نقد کشیدن سخنانِ نژادپرستانه (زمانیکه به روشنی نژادی را پست و دشمن خویش میشمارند) میگردید و همینطور برای خودتان آسمان را به ریسمان میبافید؟ دوست دارید حرف بزنید خب به دنبال یک سوژهی درست باشید دوست گرامی نه اینکه اینجا با دوبیتی برای ما ژستِ خردمندی بگیرید.
نژادپرستی دلایل مختلفی میتواند داشته باشد و اینطور نیست که تنها به خاطر اینکه گروهی منابعی از جهان را که قاعدتا باید سهمی در آن داشته باشند بطور انحصاری در اختیار گروهی دیگر میبینند، باشد. مثلا بنیامیه ، از جمله معاویه و بعدتر بنیعباس به شدت نژادپرست بودند و ایرانیان (و کلا غیرعرب)را خوار میشماردند، در اینجا میبینیم که فقر و عدمِ برخورداری و عدالت... در میان نیست. بنابراین نژادپرستی میتواند دلایل اقتصادی، تاریخی، فرهنگی ، مذهبی و روانی داشته باشد. مثلا آن کسی که عرب را دشمن خویش میبیند به خاطر قادسیه، دچار یک نوع عقدهی تاریخیست-فرهنگیست و ربطی به این سخنانِ بیربطِ شما ندارد. یا اسلام خودش نوعی نژادپرستی دینیست.
در نادرستی نژادپرستی جای بحث نیست (هست؟!) و همه میدانیم که نوعی ناهنجاری است و یکی از بدترین انواعش هم. راهکار برخورد با نژادپرستی زیاد است. میتوان آگاهیرسانی کرد، میتوان به دنبالِ ریشههایش رفت برای خشکاندنِ آن و.... . اما همانطور که دزد را به خاطر توجیحات فرهنگی-اجتماعی-اقتصادی.... رها نمیکنند، ما هم سر را زیر برف نمیکنیم و نژادپرست را نمودی از نژادپرستی میبینیم که باید با آن برخورد کرد (در اینجا کاری جز نقد و زیرسوال بردن از ما برنمیآید). چرا که یک راهِ برخورد با ناهنجاری نژادپرستی، برخورد با نژادپرست و جلوگیری از نفرتپراکنی اوست. در این مورد هم روشها متفاوت است و گاه نژادپرستی را ممنوع میکنند و گاه آن را آزاد میکنند به این امید که کسانی چون ما هستند که عقاید اینان را در جامعه به چالش بکشند و نقد کنند.
گسترش اسلام را هم میتوان ناشی از عواملِ مختلفی چون فقر آگاهی ، دلایل سیاسی اقتصادی و .... دانست و میتوان رفت به دنبال راههایی برای ریشهکن کردنِ آن ، اما بخشی از اسلامگرایی بار اخلاقی دارد و سر خویش زیر برف کردن در برابر مسلمانی که قائل به نجس بودنِ کفار است در بهترین حالت یک خوشبینی احمقانه است.
در آلمان هم نژادپرست همچنان زیاد است و من چندی پیش مقالهای میخواندم که در آن بیش از 60 درصد از یهودیان اروپا خود را در معرض رفتار نژادپرستانه دیدهاند.
کسشر هم تعاونی؟!