12-11-2013, 06:50 AM
مزدك بامداد نوشته: در زندگی پیشامد های فراوانی هست که از انجا که ما همواره نمیدانیم به چه انگیزه های مادی روی داده اندنظام زندگی های چندگانه میتواند پاسخ منطقی به این پرسشها بدهد. البته با فرض وجود خدا و این حرفها طبیعتا!
آنهارا نشانه های ایزدی و برخی نیز شانس و بختاوری میپندارند. اگر با ان اتوبوس میرفتم که توی دره افتاد،
من هم میمردم، "خدا را شکر" ! که جان ما رها شد، ولی نمیگوید که خب ان ۴۰ تن که داغون شدند و سوختند
را چرا خدا نرهانید :
" لابد کفرشان از مرز و اندازه گذشته بود" یا "حکمت خدا را نمیشه فهمید" یا "حتما ً مصلحت همین بود"
اینها بدرد خود گول زدن و بجای بازرسی فندی اتوبوس می نشیند
نقل قول:ولی زمانی که خودمان گرفتار این بدبختیهااعتقاد به نظام زندگی های چندگانه و اینکه اینها نتایج اعمال خودمان در زندگی فعلی یا زندگی های گذشته مان است باعث میشود که دیگر با سرنوشت خود شوخی نکنیم.
میشویم، دیگر جان دیگران در میان نیست که بتوان با این گزاره ها خود را گول زد، خودمان میبینیم که با
همه ایمان و باور و نماز و روزه، بازهم به گا رفته ایم و از کمترین های این جهان برخوردار نیستیم
نقل قول: باید به چند انگل شکم گنده و نادان پرور سواری بدهیم که سالی یک صیغه بکنند ولی ما حال خود خشنودیاینا همه که میگی آخه لزومی نداره حتما اینطور باشه.
هم نداشته باشیم، از بس که کار از ما کشیده اند. در اینجا باز همان فریب ها و اموزه های دینی سراغ
شما می ایند که لابد خدا میخواهد شکیبایی و نیروی ایمان شمارا بیازماید! ببین ایوب چی شد؟ شما هم
تاب بیاور و بار بکش که خدا "بزودی" گشایشی در کار شما میاورد! با دادن این امید افیونی، باز هم از
شما کار میکشند و میفرستند روی مین ! خب گاهی دری به تخته ای میخورد و کار و باری پیدا میشود،
آنگاه میگویند دیدی؟! شکیبایی ات میوه داد! خدا را بازم شکر! نمیگویند سامانه ی بازار و اینها بوده،
نه! خود خدا برای شما کاریابی و همسریابی کرده، ولی خب، گاهی هم می بینید که پیر و شکسته شده اید
و هیچ هم ندارید و رنج تان جیب دیگران پر کرده است.
در دین و دین داری تفسیرها و سبک های مختلفی هست.
این تاحد زیادی به خود آدمها برمیگرده که در این زمینه چطور فکر و عمل کنن.
وگرنه دین در این موارد حکم کلی و مطلق و صریحی نداده.
دین درمقابل خیلی حرفهای متضاد با این چیزهایی که شما میگید هم زده. مثلا اینکه آدم دربرابر ظلم تسلیم نشه، خودش هم تلاش کنه، حقش رو بگیره، برای اصلاح جامعه تلاش کنه و غیره و غیره.
من آدمهای مذهبی ای رو دیدم که اینطور که شما میگی نیستن.
و آدمهای زیادی رو دیدم که از همین حکومت و کشور چیز بیشتری عایدشون شده که خودشون به تنهایی شاید نمیتونستن بدست بیارن.
با وجود تمام عصبانیت و بی اعتمادی که به اساس جمهوری اسلامی، آخوندها، و اسلامشون دارم، اما من شخصا نمیتونم، یعنی بازم دلیل و سند روشن و محکم کافی نمیبینم، قانع نمیشم، که اینطور سیاه کامل و قاطع درموردشون نتیجه بگیرم.
نقل قول:بیجا نیست که مارکس دین را افیون توده ها
دانسته است و بیجا نیست که میگوییم که خدایی در کار نیست که شمارا از گرفتاری برهاند، خودتان باید
در پی چرا ها و انگیزه های مادی بروید و هرچند تلخ باشند، با همان ها بکوشید که اندکی خوشبختی
بیشتر از جهان، تا زمان دارید، بدست بیاورید. از خدا و دین اویزان نشوید ، این "سفسته ی قمارباز"
است که به امید تهی میگوید که چون تا کنون باخته ام پس بزودی برنده خواهم شد! همین نیاکان و پیشنیان
هوشمند ما هوشیده اند و زبانزد هایی گفته اند مانند " درباغ سبز نشان دادن"، " سیلی نقد به از حلوای
نسیه"، " نخست زانوی شتر را ببند و سپس به خدا توکل نما!" ، " هر که نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طایی نبرد" ، " اگر روزگار به کام ما نگشت، کیر در کون روزگار کنیم "
همانطور که گفتم به آدمش و تفسیر و سبکش از دین یا باورهای ماورایی هم برمیگردد که چطور فکر و رفتار کند.
میتواند اینطورها باشد که شما میگویید، و میتواند خیلی متفاوت و حتی گاهی 180 درجه متفاوت با این چیزهایی باشد که شما میگویید.
این که شما میگویید یک نگرش، تفسیر، سبک، و شاید سوء استفادهء از دین و باورهای ماورایی و نادانی و ضعف توده هاست، درست، ولی لزوما همه اینطور نیستند، لزوما ماهیت دین یا حداقل هر نوع ماوراء باوری/عرفان این نیست.
همانطور که مثلا بنده بعد از این همه سال تجربه و تفکر و تغییر خودم، هنوز هم میتوانم یک نگرش خاص و محدود شده از خدا و باورهای ماورایی و حتی دین را در کنار افکار و روشهای شخصی خودم، و حتی بعنوان یک مکمل مفید یا حتی ضروری، بپذیرم. بنده لزوما تضاد اساسی و حل نشدنی میان باورهای ماورایی و تمام تلاش و سعی در حاکمیت انسان بر سرنوشت خودش نمیبینم. لزوما اینطور نیست.
آنچه شما میگویید در باب ماهیت و هدف دین و تمامی مدعیان و بزرگان آن، یک احتمال است، نه چیزی به روشنی و محکمی ثابت شده و تردیدناپذیر.
خوب است که آدم این احتمال را همیشه در ذهن داشته باشد.
یعنی من خودم همینطور هستم.
چون اینطور آدم سرش سر بزنگاه کلاه نمیرود چون Alert است.
آنچه از سوء استفاده و تمکین توده ها با استفاده از دین سخن میگویید رخ داده است، ولی بازهم لزوما نه به آن کاملی و سیاهی مطلق که شما ادعا میکنید، و در نهایت هم لزومی ندارد و نمیتوان ثابت کرد که هرکسی که به خدا، دین، ماوراء، عرفان و این چیزها (هر ترکیبی از آنها) اعتقاد دارد، این دروازه را اینطور باز میکند و این قضیه برسرش میاید (یا به این راحتی ممکن است سرش بیاید).