12-08-2013, 08:07 PM
آیا حَکَمیت سعد بن معاذ و چگونگی حُکمش در محاکمه ی بنی قریظه از پیش تعیین شده بود؟
آنطور که منابع اسلامی نشان میدهد این حَکمیت از پیش تعیین شده و نوع حکم نیز پیشتر تعیین شده بود برای تشریح و تبیین این ادعا قراین و شواهدی نقل میگردد .
الف- پیش از هر نوع تعیین حَکَمی از جانب پیامبر ، دانسته شده بود که یهودان به حَکَمیت سعد بن معاذ راضی هستند چه اینکه او پیشتر و در جاهلیت با انها قرارداد صلح داشت ونیز یهودیان در روزهای نخست محاصره این مطلب را به علی بن ابی طالب یادآور شده بودند چنانکه ابن هشام مینویسد :
ابن هشام گوید: خود یهود بنى قریظة نیز بحكمیت سعد بن معاذ راضى شدند و جهتش این بود كه در ایام محاصره روزى على بن ابى طالب در برابر سپاه مسلمین ایستاد و فریاد زد: اى سپاه ایمان (حمله افكنید) سپس خود با زبیر بن عوام پیش رفته و فرمود: بخدا یا امروز مانند حمزة شربت شهادت را مینوشم و یا وارد قلعه اینها میشوم! یهود گفتند: ما بحكم سعد بن معاذ راضى هستیم.[36]
اما قریظیان فراموش کرده بودند که در همان ایامی که او برای اگاهی از پیمانشکنی یهود به قلعه های انان امده بود دشنامهای زشتی به سعد داده بودند و سعدرا سخت خشمگین کرده اند [37] و همچنین از این بیخبر بودند که در ادامه و در ایام جنگ احزاب سعد زخمی شده و تیر خوردن از مشرکین را از چشم بنی قریظه میبنید تاانجاکه سعد دعا میکند که زنده بماند و سرنوشت قریظیان را ببیند[38] باری پا پیش چشم داشتن این گزاره ها وقتی اوسیان از پیامبر درخواست میکنتد که درباره ی قریظیان بخشش نشان دهد (انچنانکه برای یهودان بنی قنیقاع ) ، پیامبر بدون درنگ به اوسیان میگوید ایاراضی هستید حکمی برای شما قرار دهم اوسیان از خدا خواسته و از روابط و سفارشات پنهانی میگویند : اری، پیامبر هم بدون هرگونه تردید میفرماید سعد بن معاذ را انتخاب کردم! ازانجاکه پیامبر از رضایت یهود بر حکمیت سعد قبل از انتخابش خبر داشت هیچ دور نیست که سفارشاتی درباره ی چگونگی نحوه حُکم داده شده باشد! این مسئله با گزاره هایی که در ادامه گفته خواهد شد تقویت میگردد.
ب- قریظیان به پیامبر اسلام پیشنهاد میکنند که با انها چون یهودیان بنی نضیر رفتار شود یعنی انها جانشان در امان باشد و هرچه اسلحه دارند ازان مسلمانان باشد و از اموالشان بتوانند به اندازه ی یک بار شتر بردارند وبتوانند از مدینه خارج شوند و به شام یا هرجایی که پیامبر گوید بروند اما پیامبر در پاسخ به یهودیان میفرماید نه! یهودیان به چند پله پایینتر هم راضی میشوند ازاینرو پیشنهاد میدهند که جان و خونشان محفوظ باشد و پیامبر اجازه فرماید انها از مدینه خارج شوند بدون هیچ مال و اموال و سلاحی! پیامبر بازهم میفرماید :بهیچ وجه رضایت نمیدهم .باید تسلیم حکم من شوید[39] پیداست که پیامبر به کمتر از کشتن انها راضی نبود..
ج- ابولبابه فردی شریف و بزرگوار و خردمند بود اوضاع را خوب تحلیل میکرد از نزدیکان پیامبر بشمار میرفت پیامبر اورا بفرماندهی سپاه در جنگ با بنی قریظه تعیین کرده بود و در عین حال پیشتر با یهودان پیمان دوستی داشت پیامبر اورا برای مذاکراتی به اردوی قریظیان فرستاد وقتی ابولبابه به منازل قریظیان وارد شد حال و روز زنان و کودکان را دید که گریه کنان در انتظار سرنوشت شوم تقدیر کور خود هستند او با مشاهده ی این صحنه وجدان انسانی اش بیدار گشته و دلش بحال انان بدرد می اید ! از اینرو واقعیت را میگویدو خبر از کشته شدن انها میدهد درواقع پرده از اسرار نزدیکان پیامبر و حلقه ی تصمیم گیری مسلمین بر میدارد وطرح قبلی کشتار را در اردوی مسلمین فاش میسازد. از اینرو پس از بازگشت از فرماندهی عزل میگردد و مجبور میشود روزها در مسجد خودرا حبس کند تا توبه ی او پذیرفته گردد. [40]
د- پس از انتخاب سعد بن مغاذ به عنوان حَکَم ، اوسیان با اصرار و ابرام بسیار از سعد میخواهند که حُکم مناسبی دهد اصرار انقدر زیاد است که ناگاه از دهان سعد بن معاذ جمله ای خارج میشود :
سعد بن معاذ همچنان سكوت كرده بود، ولى چون اصرار و پافشارى كردند گفت: اكنون وقتى فرا رسیده است كه سرزنش سرزنش كنندگان بر سعد، در راه خدا تأثیرى نكند. ضحاك بن خلیفه گفت: واى بر قوم من! و به سوى اوسیان برگشت، و خبر مرگ بنى قریظه را اعلام كرد.[41] یا بقول ابن هشام : این سخن سعد از نیت قلبى او و تصمیمى كه درباره حكم خود داشت پرده برداشت و بهمین جهت بعضى از آنهایى كه همراه سعد بودند و این سخن را شنیدند بمیان بنى عبد الاشهل آمدند و با اینكه هنوز سعد حكمى نكرده بود و بقلعههاى بنى قریظة نرسیده بود بآنها گفتند: مردان بنى قریظه كشته شدند. [42]
بنا به این گزاره های روشن از منابع تاریخ اسلام میتوان گفت که هم سعد از پیش تعیین شده وهم چگونگی حُکم پبش از هرنوع محاکمه ای به او ابلاغ شده بود. بعبارت بهتر محاکمه سناریوی از پیش نوشته و انطور که از منابع اسلامی برمی اید صحنه سازی شده بود.
آنطور که منابع اسلامی نشان میدهد این حَکمیت از پیش تعیین شده و نوع حکم نیز پیشتر تعیین شده بود برای تشریح و تبیین این ادعا قراین و شواهدی نقل میگردد .
الف- پیش از هر نوع تعیین حَکَمی از جانب پیامبر ، دانسته شده بود که یهودان به حَکَمیت سعد بن معاذ راضی هستند چه اینکه او پیشتر و در جاهلیت با انها قرارداد صلح داشت ونیز یهودیان در روزهای نخست محاصره این مطلب را به علی بن ابی طالب یادآور شده بودند چنانکه ابن هشام مینویسد :
ابن هشام گوید: خود یهود بنى قریظة نیز بحكمیت سعد بن معاذ راضى شدند و جهتش این بود كه در ایام محاصره روزى على بن ابى طالب در برابر سپاه مسلمین ایستاد و فریاد زد: اى سپاه ایمان (حمله افكنید) سپس خود با زبیر بن عوام پیش رفته و فرمود: بخدا یا امروز مانند حمزة شربت شهادت را مینوشم و یا وارد قلعه اینها میشوم! یهود گفتند: ما بحكم سعد بن معاذ راضى هستیم.[36]
اما قریظیان فراموش کرده بودند که در همان ایامی که او برای اگاهی از پیمانشکنی یهود به قلعه های انان امده بود دشنامهای زشتی به سعد داده بودند و سعدرا سخت خشمگین کرده اند [37] و همچنین از این بیخبر بودند که در ادامه و در ایام جنگ احزاب سعد زخمی شده و تیر خوردن از مشرکین را از چشم بنی قریظه میبنید تاانجاکه سعد دعا میکند که زنده بماند و سرنوشت قریظیان را ببیند[38] باری پا پیش چشم داشتن این گزاره ها وقتی اوسیان از پیامبر درخواست میکنتد که درباره ی قریظیان بخشش نشان دهد (انچنانکه برای یهودان بنی قنیقاع ) ، پیامبر بدون درنگ به اوسیان میگوید ایاراضی هستید حکمی برای شما قرار دهم اوسیان از خدا خواسته و از روابط و سفارشات پنهانی میگویند : اری، پیامبر هم بدون هرگونه تردید میفرماید سعد بن معاذ را انتخاب کردم! ازانجاکه پیامبر از رضایت یهود بر حکمیت سعد قبل از انتخابش خبر داشت هیچ دور نیست که سفارشاتی درباره ی چگونگی نحوه حُکم داده شده باشد! این مسئله با گزاره هایی که در ادامه گفته خواهد شد تقویت میگردد.
ب- قریظیان به پیامبر اسلام پیشنهاد میکنند که با انها چون یهودیان بنی نضیر رفتار شود یعنی انها جانشان در امان باشد و هرچه اسلحه دارند ازان مسلمانان باشد و از اموالشان بتوانند به اندازه ی یک بار شتر بردارند وبتوانند از مدینه خارج شوند و به شام یا هرجایی که پیامبر گوید بروند اما پیامبر در پاسخ به یهودیان میفرماید نه! یهودیان به چند پله پایینتر هم راضی میشوند ازاینرو پیشنهاد میدهند که جان و خونشان محفوظ باشد و پیامبر اجازه فرماید انها از مدینه خارج شوند بدون هیچ مال و اموال و سلاحی! پیامبر بازهم میفرماید :بهیچ وجه رضایت نمیدهم .باید تسلیم حکم من شوید[39] پیداست که پیامبر به کمتر از کشتن انها راضی نبود..
ج- ابولبابه فردی شریف و بزرگوار و خردمند بود اوضاع را خوب تحلیل میکرد از نزدیکان پیامبر بشمار میرفت پیامبر اورا بفرماندهی سپاه در جنگ با بنی قریظه تعیین کرده بود و در عین حال پیشتر با یهودان پیمان دوستی داشت پیامبر اورا برای مذاکراتی به اردوی قریظیان فرستاد وقتی ابولبابه به منازل قریظیان وارد شد حال و روز زنان و کودکان را دید که گریه کنان در انتظار سرنوشت شوم تقدیر کور خود هستند او با مشاهده ی این صحنه وجدان انسانی اش بیدار گشته و دلش بحال انان بدرد می اید ! از اینرو واقعیت را میگویدو خبر از کشته شدن انها میدهد درواقع پرده از اسرار نزدیکان پیامبر و حلقه ی تصمیم گیری مسلمین بر میدارد وطرح قبلی کشتار را در اردوی مسلمین فاش میسازد. از اینرو پس از بازگشت از فرماندهی عزل میگردد و مجبور میشود روزها در مسجد خودرا حبس کند تا توبه ی او پذیرفته گردد. [40]
د- پس از انتخاب سعد بن مغاذ به عنوان حَکَم ، اوسیان با اصرار و ابرام بسیار از سعد میخواهند که حُکم مناسبی دهد اصرار انقدر زیاد است که ناگاه از دهان سعد بن معاذ جمله ای خارج میشود :
سعد بن معاذ همچنان سكوت كرده بود، ولى چون اصرار و پافشارى كردند گفت: اكنون وقتى فرا رسیده است كه سرزنش سرزنش كنندگان بر سعد، در راه خدا تأثیرى نكند. ضحاك بن خلیفه گفت: واى بر قوم من! و به سوى اوسیان برگشت، و خبر مرگ بنى قریظه را اعلام كرد.[41] یا بقول ابن هشام : این سخن سعد از نیت قلبى او و تصمیمى كه درباره حكم خود داشت پرده برداشت و بهمین جهت بعضى از آنهایى كه همراه سعد بودند و این سخن را شنیدند بمیان بنى عبد الاشهل آمدند و با اینكه هنوز سعد حكمى نكرده بود و بقلعههاى بنى قریظة نرسیده بود بآنها گفتند: مردان بنى قریظه كشته شدند. [42]
بنا به این گزاره های روشن از منابع تاریخ اسلام میتوان گفت که هم سعد از پیش تعیین شده وهم چگونگی حُکم پبش از هرنوع محاکمه ای به او ابلاغ شده بود. بعبارت بهتر محاکمه سناریوی از پیش نوشته و انطور که از منابع اسلامی برمی اید صحنه سازی شده بود.