12-08-2013, 08:02 PM
گرچه یهودان بنی قریظه عهد خودرا با پیامبر اسلام شکستند اما ازصحنه هایی که منابع اسلامی نقل کرده اند بدست میاید که این یهود جرات چندانی برای جنگیدن علیه مسلمانان نداشت و دراین عهد شکنی همواره دو دل بوده اند. بخصوص اینکه چنین عهد شکنی بدون برنامه ریزی و طرح قبلی بود و همچنین حیی بن اخطب به انها قول داده بود افراد زیادی از قریش را به گروگان نزد انها مینهد اما اینطور نشد و افزونتر اینکه انها در جنگ احزاب تنها یک یا دو حمله کوچک به مسلمانان تدارک دیدند انهم با تعداد بسیار کم و انهم به جایگاه زنان و کودکان یعنی انقدر کم جرات بودند که نمیتوانستد خودرا با مردان روبرو سازند حال انکه بقول حیی بن اخطب جنگجویان بنی قریظه ۷۵۰نفر هستند که اسلحه ی فراوان دارند [5] بااینهمه در یک صحنه میبنیم که یک یهودی لباس رزم پوشیده و بخود جرات داده تا کنار منازلی که زنان و کودکان دران گرد امده اند حرکت کند که توسط زنی با یک چوب یا چماق کشته شد[6] در مغازی اما تعداد قریظیان در همین حمله 10تن گفته شده است که طی ان یکی ازانها با چماق کشته میشود[7] یا که یک قریظی جرات میکند و از حصار بیرون بیاید یک عامل شناسایی مسلمانان در اطراف قلعه های بنی قریظه را بردوش بِکِشَد که طی ان فرد مسلمان باهوشیاری مرد قریظی را از پا در می اورد[8] باری زخم همه ی خیانت یهود بنی قریظه درهمین حد خلاصه میشود . از گزاراشات منابع اسلامی میتوان دریافت کمک انها در مقابل خیانتشان وزن بیشتری دارد چراکه یهودیان با یاری رساندن بمسلمانان در حفر خندق عملا اصحاب احزاب را خلع سلاح کردند و باعث شدند بیشتراز شش 6مسلمان در جنگ با کفار قریش کشته نشوند اما معلوم نیست درصورت عدم حفر خندق و یا کامل نشدن حفر آن چه تعداد مسلمان کشته میشد. حال انکه خیانت آنها در وادی عمل و آنچه رخ داد ضربه ای به اسلام وارد نیاورد و مسلمانی را به کشتن نداد. بهرحال با خوش اقبالی و تدبیر مسلمین نه یهود کاری میکند و نه قریش حمله ای تدارک میبیند و قریش از بداقبالی اسیر بادی سهمگین شده و مواضع انهارا درهم میریزد قهر طبیعت و تدبیر مسلمین و ترس و تشکیک قریش به حیی بن اخطب و بنی قریظه باعث میشود که اصحاب احزاب نسبت به ادامه جنگ دچار تردید بیش از پیش گشته تا انجایی که سرانجام از ادامه ی آن خودداری میکنند و به مکه باز میگردند.
به این ترتیب جنگ پایان می یابد[9] از مسلمانان در جنگ احزاب شش نفر و از قریش سه نفر و از بنی قریظه دو نفر کشته میشوند. وقتی خبر دستکشیدن از محاصره و بازگشت قریشان به مسلمانان میرسد ، پیامبر دستور میدهد مسلمانان شادمان به خانه برگردند درحالیکه بعد از مدت کوتاهی پیامبر پشیمان میشود و کسانی را از پی لشکریان مسلمان روانه میکند تا شاید انها را برگرداند اما انها برنمیگشتند . پیامبر خوش نداشت بنی قریظه بازگشت مسلمانان را به خانه ببینند! [10] در همین اوضاع و احوال بود که خبر میرسد جبرییل بر پیامبر نازل شده و مسلمانان را به جهاد علیه بنی قریظه فراخوانده[11] و بدین ترتیب جبرییل با امدنش توانست مسلمانان را دوباره بجهاد بازگرداند! و مسلمین بنابدستور باردیگر از شمشیرهارا برداشته بسوی قلاع قریظیان رهسپار میشوند. در این هنگام بود که امام علی (ع) و همراهانش به پشت قلعه های قریظیان رسیدند قریظیان درانجا شروع به فحاشی علیه مسلمین کردند علی (ع) و همراهانش ، خشمگین از فحاشی انان علیه مسلمین و شخص نبی مکرم اسلام از قلعه های انان دور شد درراه پیامبر را میبیند و ازاو میخواهد که شما به منازل قریظیان نزدیک نشوید چراکه انها دشنامهای زشتی میدهند. بهرحال حضرت رسول نیز به اندیار میرسند . این مطلب را عینا در منابع اسلامی بخوانیم :
ابن ابى سبره، از اسید بن ابى اسید، از ابو قتاده برایم نقل كرد كه مىگفت: ..... پیامبر (ص) به حضار نزدیك شدند و ما آن حضرت را در برگرفتیم. آن حضرت خطاب به ایشان گفت: اى خوكان و بوزینگان و اى بندگان طاغوتها، مرا دشنام مىدهید؟ آنها گفتند: سوگند به توراتى كه خدا بر موسى فرو فرستاده است، ما دشنامى ندادیم! برخى از آنها هم مىگفتند: اى ابو القاسم تو كه ناسزاگو نبودى!» [12]
شگفت اینکه دراینباره یک عضو هیات علمی دانشگاه اقای عباسعلی عظیمی شوشتری [13] از روی داشتن انصاف و عالم علم رجال بودن و اینکه خواسته اند اسلامی بس اخلاقی و حقوق بشری نشان دهند ادعا کرده است که خوک و بوزینه خواندن یهودیان توسط پیامبر از جعلیات یهود است چراکه پیامبراسلام (ص) خیلی متخلق است!! شگفت است که ان جناب روایات تاریخی را همگی به سادگی و با عبارت "خیلی متخلق" است را جعلی مینامند! که درپاسخ به ایشان باید گفت چنین خطابه ای به یهودیان اولا هرگز بی اخلاقی نیست چراکه انان شروع به فحاشی کرده اند ثانیا از منابع تاریخی برمی اید که انها الفاظ بسیار زشتی در دشنامهای خود استفاده می کرده اند[14] ثالثا و ازهمه مهمتر گزارشگر این روایت همگی از مسلمانان هستند و ابو قتاده که روای این روایت است از مسلمین نخستین و از مهاجرینی است که خود در این جنگ حضور داشته است پس حضرت استاد بکدام یهود داستان سرا اشارت میکنند؟!
به این ترتیب جنگ پایان می یابد[9] از مسلمانان در جنگ احزاب شش نفر و از قریش سه نفر و از بنی قریظه دو نفر کشته میشوند. وقتی خبر دستکشیدن از محاصره و بازگشت قریشان به مسلمانان میرسد ، پیامبر دستور میدهد مسلمانان شادمان به خانه برگردند درحالیکه بعد از مدت کوتاهی پیامبر پشیمان میشود و کسانی را از پی لشکریان مسلمان روانه میکند تا شاید انها را برگرداند اما انها برنمیگشتند . پیامبر خوش نداشت بنی قریظه بازگشت مسلمانان را به خانه ببینند! [10] در همین اوضاع و احوال بود که خبر میرسد جبرییل بر پیامبر نازل شده و مسلمانان را به جهاد علیه بنی قریظه فراخوانده[11] و بدین ترتیب جبرییل با امدنش توانست مسلمانان را دوباره بجهاد بازگرداند! و مسلمین بنابدستور باردیگر از شمشیرهارا برداشته بسوی قلاع قریظیان رهسپار میشوند. در این هنگام بود که امام علی (ع) و همراهانش به پشت قلعه های قریظیان رسیدند قریظیان درانجا شروع به فحاشی علیه مسلمین کردند علی (ع) و همراهانش ، خشمگین از فحاشی انان علیه مسلمین و شخص نبی مکرم اسلام از قلعه های انان دور شد درراه پیامبر را میبیند و ازاو میخواهد که شما به منازل قریظیان نزدیک نشوید چراکه انها دشنامهای زشتی میدهند. بهرحال حضرت رسول نیز به اندیار میرسند . این مطلب را عینا در منابع اسلامی بخوانیم :
ابن ابى سبره، از اسید بن ابى اسید، از ابو قتاده برایم نقل كرد كه مىگفت: ..... پیامبر (ص) به حضار نزدیك شدند و ما آن حضرت را در برگرفتیم. آن حضرت خطاب به ایشان گفت: اى خوكان و بوزینگان و اى بندگان طاغوتها، مرا دشنام مىدهید؟ آنها گفتند: سوگند به توراتى كه خدا بر موسى فرو فرستاده است، ما دشنامى ندادیم! برخى از آنها هم مىگفتند: اى ابو القاسم تو كه ناسزاگو نبودى!» [12]
شگفت اینکه دراینباره یک عضو هیات علمی دانشگاه اقای عباسعلی عظیمی شوشتری [13] از روی داشتن انصاف و عالم علم رجال بودن و اینکه خواسته اند اسلامی بس اخلاقی و حقوق بشری نشان دهند ادعا کرده است که خوک و بوزینه خواندن یهودیان توسط پیامبر از جعلیات یهود است چراکه پیامبراسلام (ص) خیلی متخلق است!! شگفت است که ان جناب روایات تاریخی را همگی به سادگی و با عبارت "خیلی متخلق" است را جعلی مینامند! که درپاسخ به ایشان باید گفت چنین خطابه ای به یهودیان اولا هرگز بی اخلاقی نیست چراکه انان شروع به فحاشی کرده اند ثانیا از منابع تاریخی برمی اید که انها الفاظ بسیار زشتی در دشنامهای خود استفاده می کرده اند[14] ثالثا و ازهمه مهمتر گزارشگر این روایت همگی از مسلمانان هستند و ابو قتاده که روای این روایت است از مسلمین نخستین و از مهاجرینی است که خود در این جنگ حضور داشته است پس حضرت استاد بکدام یهود داستان سرا اشارت میکنند؟!