07-05-2011, 07:24 PM
Russell نوشته: با سلام دوباره حسین گرامیسلام به راسل عزیز
من به یکی از دست آوردهای علمی اشاره کردم (" چرا برخی از انسانها اخلاقیات را نمیفهمند یا از درد کشیدن دیگران لذت میبرند ( برخی بیماران روانی)") چون یکی از موارد زیادیست که اخلاق دینی به مشکل برمیخورد.اما اینکه علم چه چیزهایی را کشف نکرده دلیل بر ضعف در طبیعتگرایی نیست.مطمئناً حفره های زیادی در علم وجود دارد که هر روزه در حال پر شدن و البته آشنایی همزمان ما با ناشناخته های بیشتریست.به قولی ما هر روز کمتر و کمتر از بیشتر و بیشتر میدانیم.در مقابل در جهانبینی شما توضیحی ارائه نمیشود و همه سوالات (از جمله پرسش های اخلاقی) با رساندن آن به اراده الله رها میشوند.
مثلاً در مورد بیماران روانی از آنجا که دینداران معتقدند خدا اخلاق را در قلب تمام انسانها حک کرده (بصورت امری روحی و فوق طبیعی در همه انسانها وجود دارد) پاسخی برای وجود افرادی که هیچ حسی نسبت به اخلاقیات ندارند موجود نیست.اما با در نظر گرفتن اینکه حس اخلاقی امری فرگشتیست و میتواند در برخی موارد به درستی منتقل نشود این مساله و بسیاری مسائل دیگر قابل درک هستند.
بنابراین همانطور که گفتم ملاک هر چیزی در خداباوری اراده خداست و تحقیق در چرایی آن هم بیهوده است و با رسیدن به اراده خداوندی پرسش تمام میشود.برای نمونه پاسخ به سوال اینکه آیا کشتن یک همجنسگرا امری اخلاقیست نگاه میکنیم.در جهان بینی شما به جای در نظر گرفتن حقوق انسانی و سود و زیان و... تنها باید در پی این باشید که نظر حداوند (اراده او) چیست؟
بعد باید به دنبال دستور العمل ارسالی خداوند از حدیث و قرآن باشید و از آن نتیجه بگیرید که اراده خدا چیست و کشتن انسان به خاطر رابطه جنسی آزادانه و با انتخاب خود که به طور طبیعی هم در وی وجود داشته امری اخلاقیست.
یا اگر مثلاً مثل داستان ابراهیم فکر کنید که خدا به شما گفته باید سر فرزند خود را ببرید شما باید بدون پرسش قصد بریدن سر فرزند خود کنید چرا که گمان برده اید اراده خداوند این بوده و سوال پس از آن بی مورد است.
ابتدا تشکر میکنم از اینکه بالاخره به صراحت پاسخ دادید که در جهان بینی مادی حداقل تا کنون پاسخی به این سئوال بهمنیار وجود ندارد یعنی این سئوال اساسی :اگر آگاهی ما در گور پایان می یابد ناچاری ما برای راستگویی و درستکاری برای چیست"
این تشکر من نه از روی تعارف بلکه حقیقتی است ! من مدتها حین تفکر نقش یک بیخدا را در ذهن خود بازی میکردم و به بی پاسخ بودن این سئوال میرسیدم اما چون بیخدایان اهل مطالعه آنرا تایید نمیکردند این موضوع برایم همیشه باز بود .
اما در باره سایر مطالبی که گفتید با شما اختلاف نظر دارم . مثلا میفرمایید :"ملاک هر چیزی در خداباوری اراده خداست و تحقیق در چرایی آن هم بیهوده است و با رسیدن به اراده خداوندی پرسش تمام میشود"
مگر در خداباوری پاسخ بسیاری از پرسشها خدا نیست ! ؟ اگر توجه کنید نه در این زمان که از قرون بسیار قبل پاسخ بسیاری از سئوالات خدا بوده است ! مثلا در 1400 سال قبل هم کشاورز میدانسته که از زمین گیاه میروید و برای رویش به آب نیاز است اما پاسخ پرسش خالق گیاه چیست گفته میشد خدا ! حال آیا همان موقع کشاورز دست از کشاورزی برمیداشت که چون خالق گیاه خدا است پس نیازی به آب و بذر نیست !
من انکار نمیکنم که برداشتهایی از خداباوری به تنبلی و عدم پیگیری منجر میشده است اما بدلیل تفکرات زیاد دیگری که برداشتی فعالانه از خداباوری داشته اند (خصوصا در اسلام ) این نوع تنبلی در فکر صرفا ناشی از آموزه های خداباوری نیست . بهرحال چون بحث به حاشیه میرود و اگر توافق ابتدایی بر بی پاسخ بودن پرسش بهمنیار را قبول داشته باشید پیشنهاد میکنم که در باره موضوع خداباوری و اخلاق یک سئوال یک جمله ای (احتمالا انتقادی ) مانند آنچه من از سئوال بهمنیار گرامی استفاده کردم بپرسید تا صرفا پیرامون همان سئوال به گفتگو بنشینیم . سپاس فراوان