07-04-2011, 07:56 PM
مهربد نوشته: خیر شما و یا ما با جهانبینی مادی، هیچ اجباری در «خوب بودن» نداریم.
بسیار از پاسخ صریحتان مبنی بر اینکه یک مادیگرا هیچ اجباری به خوب بودن ندارد سپاسگزارم اما لطفا پاسخ به اینکه آیا یک خداباور اجبار به خوبی دارد را همانگونه که در پست قبلی گفتم به خداباوران بسپارید و اگر خواستید پس از پیان یافت پاسخ به سئوال بهمنیار گرامی به بخش بعدی مانند اجباری بودن یا نبودن رفتار اخلاقی نزد خدا باوران - نسبی بودن اخلاق و یا جبر و اختیار در دو دیدگاه خواهم پرداخت .
مهربد نوشته: انجام هر کاری به یک سری عواقب میانجامد، که شما میتوانید ببینید یا نمیتوانید ببینید، ولی به هر روی هستند. برای نمونه، اگر شما دزد موفقی باشید، بایستی این احتمال را هم بپذیرید که از فرزند و مادر خودتان هم یک دزد دیگر دزدی کند. اگر پدرخواندهوار زندگی کنید، بایستی این احتمال را نیز هر-روزه پیش خودتان بدهید که یک پدرخوانده دیگر قصد کشتن شما و هموندان خانوادهاتان را داشته باشد.
البته هر کاری عواقب خود را دارد اما به نظر من بعنوان یک مادیگرا پدرخوانده بودن به مدت محدود بسیار بهتر از زندگی گوسفندی به مدتی کمی بیشتر است ! به قول حنظله بادغیسی :
مهتری گر بکام شیر در است ---شو خطر کن زکام شیر بجوی
يا بزرگي و عز و نعمت و جاه----- يا چو مردانت مرگ روياروي
می بینید که بقول قضیه برادران کارامازوف بدون وجود خدا هر کاری مجاز است و بعبارتی هر کاری قابل توجیه است والبته اگر من بعنوان یک مادیگرا روش پدرخوانده بودن را انتخاب کردم شما هم بعنوان یک مادیگرا نمیتوانید مرا مزمت کنید چون احتمالا ژنهای من اینگونه بوده اند ! متاسفانه باید بگویم که وجود پدرخوانده های متعدد و قوی در دنیای صنعتی امروز نشان میدهد که هنوز قوانین بشری راه درازی برای مبارزه با پدرخواند در پیش دارند پس فعلا برای من با عمری محدود و ختم به گور پدرخوانده بودن بسی لذت بخش و سودمند است !
مهربد نوشته: پس اکنون، ما اجباری برای خوب بودن نداریم، چرا که یک خداباور هم اجباری برای خوب بودن ندارد، از آنرو که کسی وی را از دید «فیزیکی» مجبور نکرده است خوب باشد! فراموش نکنید، از دیدگاه دینی و بگوییم اسلامی، یک آدم خوب از خوب بودن خود پاداش میگیرد و از بد بودن خود پادافره و بس. اما همچنان، کسی این آدم را مجبور به گزینش خوب بودن نکرده است، تنها بد بودن برای وی یک دورنمای ترسناک (آتش دوزخ) دارد.
دقیقا همینطور است وجود دورنمایی از دوزخ برای یک خدا باور و دورنمایی از بهشت برای او توجیه این است که حتی اگر تمام دنیا محیط پرورش پدر خوانده شود بازهم برای من بعنوان یک خداباور توجیهی برای پدرخوانده شدن نمیشود و اگر همه دنیا با انواع تئوریهای اقتصادی و تبلیغات وجود فقر را الزامی برای پیشرفت اقتصادی نمایش دهند برای من توجیهی برای بی توجهی به فقرا نیست ! خلاصه اینجا حافظ آیه ای از قرآن را اینگونه به نظم آورده است که :
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش ---که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت (و لاتزرو وازرة وزر اخري)
حال ممکن است بگویید اما عملکرد خداباوران نشانی از تاثیر دورنمای دوزخ وبهشت ندارد و در اینجا من برای پیشگیری از حاشیه روی زودتر میگویم که بحث من در اینجا فعلا فقط مقایسه دو جهان بینی از لحاظ ناچاری ما برای راستگویی است و اگر بخواهید پس از اتمام این بخش (همان اتمام پاسخ به سئوال بهمنیار )به سایر وجوه آن دو جهان بینی از جمله اعمال مدعیان طرفداری هر جهان بینی خواهم پرداخت .
مهربد نوشته: از سوی دیگر، یک آدم خداناباور نیز اجباری برای خوب بودن ندارد، چرا که کسی او را هم از دید «فیزیکی» مجبور به خوب بودن نکرده است. اما برای همین آدم نیز، بد بودن دورنمای ترسناک و بدی (آیندهای که کردار وی هنجار شده باشد) را دارد. پس در هر دو حالت، نیک بودن تنها یک گزینش خردمندانه خواهد بود که فرد از گرفتن سود کوتاهزمان خود، برای جلوگیری از آسیب دراززمان آن خودداری میکند.
فکر میکنم پاسخ این قسمت را در توضیحات قبلی دادم .
مهربد نوشته: تنها دگرسانی آن میان خداباور و خداناباور این است که آدم خداناباور، برای چیزهای بیخود و بیفرنود مانند سکس خود را آزار روانی نمیدهد، ولی یک خداباور مذهبی، همواره در ترسهای نابجا و در پندار «نااخلاقی بودن هستی خود» به سر میبرد.
همین خود و بی خود بودن چیزها نیزناشی از جهان بینی میتواند باشد و برای همین من بعنوان یک مادیگرا حاضر میشوم به هر قیمتی پدرخوانده شوم .