07-03-2011, 07:09 AM
حسین نوشته: ممنون بهمنیار گرامی همانگونه که خود در پایان پست خود حدس زدید پاسخی واضح به سئوال خودتان "اگر بنا نیست کیفری ببینیم اگر آگاهی ما در گور پایان می یابد ناچاری ما برای راستگویی و درستکاری برای چیست" داده نشد و ظاهرا کتاب هم اگر حتی از پیچیدگی موضوع بکاهد اما پاسخی به این سئوال ندارد و همچنان قضیه برادران کارامازوف قوت خود را نشان میدهد . من مدتهاست که بدنبال پاسخ این سئوال از دیدگاه بیخدایان هستم و بتدریج به اطمینان میرسم که پاسخی به جز "قیامت " به این سئوال وجود ندارد . اما در مورد نقش "خودپرستی " حتما میدانید که از دیر باز در دیدگاه خداباوران این نقش شناخته شده مورد نکوهش قرار گرفته و بقول حافظ "هین سخن تازه بگو " بهرحال از وقتی که گذاشتید بسیار سپاسگزارم
خوب البته و صد البته آن اندازه که ساده می پندارید نیست، و حتا به سنگینی بار گفته من، آن جا که می گویم شما بر پایه جهان بینی برگزیده خویش، یکی را پذیرفته اید دقت نمی کنید.
دقت کنید که زمانی که پای اخلاق به میان کشیده می شود، خوبی ها یکسان هستند خداپرست و بیخدا ندارد، آخر سخن ما هم همین است. ما می توانیم بگویم خداپرست در هنگام بررسی فرنودهای بودن خدا منطقی فکر نمی کند و دلایل را درست بررسی نمی کند، ولی زمانی که از اخلاقی و یا ارزش های اخلاقی سخن گفته می شود، چون خود کنش در نگر گرفته شده است بدون این که نگاهی به این که چه چیزی کسی را ناچار ساخته چنین کند، آن گاه دیگر درک جهان تفاوتی میان مردم به وجود نمی آورد. به سخن دیگر میان من و شما در دریافت و درک جهان تفاوت است میان درک خوبی تفاوت نیست.
اکنون، بر پایه جهان بینی شما اگر خدا خواسته باشد که من را هیچ گاه ایمان نیاورم و به وی باور نداشته باشم آن گاه، گناه من چیست که خدا چنین خواسته؟ و سپس در جهنم انداخته می شوم. پاسخ شما روشن است چون یک قادر متعال دانا آفریدگار جهان این را خواسته، بی گمان دانش و حکمتی در آن است. جستار کمک رسانی به دیگران و ایمان آوردن شما نیز همین است اگر خدا خواسته باشد شما به وی باور داشته باشید، خوب باور دارید برای چه برای چیزی که خود اصلا نمی خواسته اید بهشت دریافت می کنید؟
برای انگاره کارامازوف نیز برگ 154 و 155 را بخوانید. ولی به طور کلی، اگر خدا باشد آن گاه ناگزیر هستیم برای نمونه نماز اول وقت بخوانیم که یکی در اندیشه شما یکی از بهترین خوبی هاست، اگر خدا نباشد ما دستوری برای انجام این خوبی نداریم ولی اگر برخی ناگزیرها فراتر از خدا باشند آن گاه این معنا پیدا نمی کند.