05-24-2011, 04:09 PM
بهمنیار نوشته: گرامی مهربد،
به طور کلی من در پی سرچشمه و منشا اخلاق نیستم در واقع یک گام پس از آن را می خواهیم بررسی کنیم. ارزش های اخلاقی. یعنی اگر هیچ انسانی نباشد آیا باز هم ارزش های اخلاقی هست یا نیست. به سرچشمه شاید پیوند داشته باشد ولی نا سر راست، مستقیم و بی واسطه پیوند ندارد.
اخلاق = همزیستی بهینه برای بیشترین
اگر زیستنی نباشد، اخلاق هم نیست.
بهمنیار نوشته: هر آینه می خواهیم بررسی کنیم که چرا ما ناگزیر هستیم (برای نمونه) راستگو باشیم؟ اگر بنا نیست کیفری ببینیم اگر آگاهی ما در گور پایان می یابد ناچاری ما برای راستگویی و درستکاری برای چیست ؟ یا به سخن دیگر چرا راستگو در نگر هر کسی با ارزش تر از دروغگو است؟
من گمان نمیکنم کسی ناگریز به راستگویی باشد! راستگویی
یک گزینش شخصی است، تنها ریخت پیچیدهتری از چیزی که گفتیم دارد.
اگر به همان نمونه بالا (رانندگی) نگاه کنید و بیانگارید که هنوز قانونهای راهنمایی رانندگی نوشته نشدهاند:
- بدون پیروی از قانونهای راهنمایی و رانندگی خود-ساخته، آن اندازه رانندگی کنند که سامانه به ترازمندی برسد (900 هزار کشته و اندی مجروح؟)
- با پیروی از قانونهای راهنمایی و رانندگی خود-ساخته (کار اضافی)، با کمترین آسیب به خود و دیگران رانندگی کنند.
و در برابر آن برای «راستگویی»، اگر بگوییم یک میلیون آدم خداناباور داریم که میتوانند:
- به راستگویی و راستی هیچ بهایی ندهند.
- راستگویی و درستی (صداقت) را بها و ارزش بدهند.
در حالت یکم، ما یک میلیون آدم خواهیم داشت که بایستی بیشتر زمان زنده بودن
خود را روی بررسی اینکه چیزی که 999,999 آدم دیگر میگویند راست است یا دروغ، بگذارند!
در حالت دوم زندگی برای همه بسیار سادهتر شده است. کمااینکه میبینیم بیشتر مردم همواره راست
میگویند و این بها و ارزش دادن، خود با گذر زمان یک هنجار میشود (ضعیفتر ِ «قانون») و کسی که آن
را دنبال نکند (برای سودخواهی دروغ بگوید) دیر یا زود بیشتر از سود کوتاه-زمانی که از این راه بدست میآورد،
وجه همبودین (اجتماعی) و جایگاه خود را از دست میدهد که به نوبه خود، میشود همان پادافره دروغگویی و کیفر وی.
همه اینها چیزی بیشتر از فدا کردن سود کوتاه-زمان در برابر دراز-زمان نیست.