10-28-2013, 09:14 AM
کوشا نوشته: نیازی به دلیل نیست چون چاره ای جز آن نیست هستی تنها یک نسخه دارد و بس !و آویختن ب دامان ناظری بنام خدا یعنی فراموش کردن همه ی چیزهائی ک در دست داریم و میتوانیم تجربه کنیم و سرفروبردن در ابرهای ناملموس و ناپیدائی ک هرگز نمیتوان گفت هست یا نیست. ب شما میگویند گریز از واقعیت در عالم سخن و تفکر و حقیقت. .. و شیرجه رفتن در بطن واقعیت در عالم زندگی روزمره. اگر ب معنویت و ارزشها بنگریم عمل شما از آن دور است و سندش این ک هیچ پاسخی برای پرسشهای ما ندارید و علیرغم آن هنوز جرأت باور این حقیقت را ندارید ک ب چیزی پوچ و غیرقابل دفاع آویخته اید. اما در عالم زندگی روزمره شما عین واقعیت هستید.. زیرا امروز همین هپروتی بودن است ک پول میکند. همین بی پاسخ بودن و اهمیت ندادن ب حقایق است ک سبب میشود آدم بتواند در این بازی صاحب برد و موقعیت و رفاه و ... نان شود. مبارکتان باد برادر. و ما نیز با همین اندک حقیقت دلخوشیم.
فاصله فضای فکری من و شما زمین تا آسمان است.
من جهانبینی خود را بر اساس وحدت وجود از دید عارفان چیده ام و هیچ نقص و خللی در آن نمی بینم، انتخاب هر نوع جهانبینی دیگر، منطقا منجر به تناقض می شود.
سر در زیر زمین کردن و دنبال توجیه هستی گشتن، جز دور خود گشتن و گشتن و همچنان گشتن تا مردن و زیر زمین رفتن نتیجه دیگری ندارد؛ ماده هر چه که باشد فقیر است و محتاج به غیر و آویختن به ماده برای انسان شریک شدن در این فقر است.
تا نتوانیم بین "وجود" و "موجود" فرق گذاشته و تفکیک قائل شویم این سرگشتگی ادامه دارد.