10-26-2013, 07:02 PM
براستی اگر قرار باشد وجود فرد را تأیید کنیم چگونه پاسخ خاهیم گفت اگر ک بپرسند دلیلتان چیست؟ آیا هیچ فردی برای ارائه دارید؟ فرض کنید فقط سفید وجود دارد.. در آنصورت آیا سفید چه معنائی دارد؟ اصلا چگونه میخاهیم وجودش را تأیید کنیم اگر نباشد چیز دیگری ک ب سبب اختلافش با سفید بشود گفت اینجا چیزی هست؟ میبینید ک اگر چیز دیگری ب سفید اضافه کنیم آنگاه ناگهان دو چیز بوجود می آید: یکی سفید و دیگری آن چیز ک افزودیم ب سفید. و در اینصورت چگونه میتوان آن چیز افزودنی را از ماهیت سفید جدا کنیم؟ در اینجا هم سفید داریم و هم آن چیز را.. هردوی اینها اینک دارای ماهیت هستند.. و از سوی دیگر ب سبب آن ک ب تنهائی وجود نداشتند پس درواقع نیستند. هستن و نهستن دو جزئی است ک در هر ذره و هر چیز با هم آمیخته است و بدان سبب است ک آن چیز "هست". پس میتوان گفت ک اگر ب هر فردی بطور قراردادی وجود بدهیم در آن لحظه باید این را بدانیم ک درواقع فردی وجود ندارد و دقیقا ب سبب همین آمیختگی با نیستی است ک میتوان ب آن چیز گفت. اگر نتوان چیزی را از چیزی تمایز داد درواقع فقط یک چیز وجود دارد و آن چیز فقط بدلیل نیستن "هست". اگر نتوان این تناقض را برقرار کرد هیچ "چیز"ی برای ما موجود نمیشود. و مگر هستی جز از برای ما میتواند وجودی دیگر داشت؟ و اگر بتواند در آنصورت نیز وجود داشت چگونه میتوان وجودش را تصدیق کرد و اینگونه وجودی همان بمعنی عدم است. دانستن این واقعیت هیچ دردی را دوا نمیکند اگر قبلا مشخص نکرده باشیم ک با پاسخ تحقیق خود چکار میخاهیم بکنیم. بایستی قبلا هدفی از زندگی داشت و نقطه ای را مشخص کرد ک سیبل هدف ما باشد. تنها در آنصورت است ک میتوان واقعیتی را دید و مصرف کرد. اینجا نیز همان قانون کار میکند: هیچ چیز بی وجود چیز دیگر موجود نمیشود. از ترس این اینتر لعنتی حرفمان را کوتاه میکنیم و افرادی ک زود جوش میآورند یک نان بخورند و یکی را صدقه ی سر اینتر بدهند.